آيات و روايات مربوط به معين بودن روزي در واقع ترمزي است روي افكار مردم حريص و دنياپرست كه براي تأمين زندگي به هر در مي‌زنند،

اين افراد كه شناختشان درباره دين ضعيف است، بهانه به دست دشمنان مي‌دهند كه مذهب عاملي است براي ركود اقتصادي و خاموش كردن فعاليّت‌هاي مثبت زندگي، و تن در دادن به انواع محروميّت ها، به عذر اين كه اگر فلان نعمت نصيب من نشده حتماً روزي من نبوده; اگر روزي من بود، بدون چون و چرا به من مي‌رسيد و اين فرصت خوبي به دست عده‌اي مي‌دهد كه هر چه بيشتر خلقهاي محروم را بدوشند. در حالي كه مختصر آشنايي به قرآن و احاديث اسلامي براي پي بردن به اين حقيقت كافي است كه اسلام پايه هر گونه بهره گيري مادّي و معنوي انسان را سعي و كوشش مي‌شمرد تا آن جا كه در جمله شعارگونه قرآني: «لَيْسَ لِلاِْنسانِ اِلاّ ما سَعي» بهره انسان را منحصراً در كوشش و كارش قرار مي‌دهد.

پيشوايان اسلام براي اين كه سرمشقي به ديگران بدهند در بسياري از مواقع كار مي‌كردند; كارهايي سخت و توانفرسا.

پيامبران پيشين نيز از اين قانون مستثنا نبودند; از چوپاني گرفته، تا خياطي و زره بافي و كشاورزي اِبا نداشتند. اگر مفهوم تضمين روزي از طرف خدا، نشستن در خانه و انتظار رسيدن روزي باشد، نبايد پيامبران و امامان كه از همه آشناتر به مفاهيم ديني هستند اين همه براي روزي تلاش كنند.

بنابراين روزي هر كس مقدّر و ثابت است، ولي در عين حال مشروط به تلاش و كوشش. اين درست به آن مي‌ماند كه مي‌گوييم: «هر كس اجلي دارد و مقدار معيّني از عمر» مسلماً مفهوم اين سخن آن نيست كه اگر انسان حتي دست به خودكشي و يا تغذيه از مواد زيانبخش بزند تا اجل معيني زنده مي‌ماند; بلكه مفهومش اين است كه اين بدن استعداد بقا تا مدّت قابل ملاحظه‌اي دارد امّا مشروط به اين كه اصول بهداشت را رعايت كند و از موارد خطر بپرهيزد; و آنچه را سبب مرگ زودرس مي‌شود از خود دور كند.

نكته مهم اين است كه آيات و روايات مربوط به معين بودن روزي در واقع ترمزي است روي افكار مردم حريص و دنياپرست كه براي تأمين زندگي به هر در مي‌زنند، و هر ظلم و جنايتي را مرتكب مي‌شوند، به گمان اين كه اگر چنين نكنند زندگي‌شان تأمين نمي‌شود.

آري اين خدا، چگونه ممكن است به هنگامي كه انسان بزرگ مي‌شود و توانايي و قدرت به هر گونه كار و فعاليت پيدا مي‌كند او را فراموش نمايد، آيا عقل و ايمان اجازه مي‌دهد كه انسان در چنين حالي به گمان اين كه ممكن است روزي‌اش فراهم نشود در وادي گناه و ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ديگران گام بگذارد و حريصانه به غصب حق مستضعفان بپردازد!

البته نمي‌توان انكار كرد كه بعضي از روزي‌ها چه انسان به دنبال آن برود، يا نرود، به سراغ او مي‌آيد.

آيا مي‌توان انكار كرد كه نور آفتاب بدون تلاش ما به خانه ما مي‌تابد و يا باران و هوا بدون كوشش و فعاليت به سراغ ما مي‌شتابد؟ آيا مي‌توان انكار كرد كه عقل و هوش و استعدادي كه از روز نخست در وجود ما ذخيره شده به تلاش ما نبوده است!؟

اين را نيز نمي‌توان انكار كرد كه در پاره‌اي از موارد انسان به دنبال چيزي نمي‌رود، ولي بر اثر يك سلسله تصادف‌ها، نعمتي نصيب او مي‌شود، اين حوادث گرچه در نظر ما تصادف است امّا در واقع و از نظر سازمان آفرينش حسابي در آن مي‌باشد. بدون شك حساب اين گونه روزي‌ها از روزي‌ها از روزي‌هايي كه در پرتو تلاش و كوشش به دست مي‌آيند جداست. ولي اين گونه مواهب به اصطلاح بادآورده و يا به تعبير صحيح‌تر مواهبي كه بدون تلاش، به لطف خدا، به ما رسيده اگر با تلاش و كوشش خود از آن به طور صحيحي نگهداري نكنيم آنها نيز از دست ما خواهد رفت و يا بي اثر مي‌ماند.