طب اسلامی یا طب سنتی ؟ (1)
آبشخور اصلي طب در بين دانشمندان مسلمان
همانطور كه در كلام استاد محقق مشاهده شد، در بين چهار منبع ذكر شده طب يوناني نقش بسيار برجسته اي داشته است. دانشمندان بزرگ مسلمان در آثار خود عمدتاً به بقراط و جالينوس و ساير دانشمندان يوناني ارجاع مي دهند.
براي نمونه به مقدمه كتاب وزين دانشمندان گرانقدر علي بن عباس اهوازي اشاره مي كنيم:« فاما الفاضل البقراط الذي كان امام هذه الصناعه...» «و اما جالينوس المقدم المفضل في هذه الصناعه...» «و قد وضع اريبا سيوس كتباً و فولس الاجبيطي كتابا...»
بنابراين اين دانشمندان بزرگ امام و پيشواي اين صناعت را بقراط مي داند و جالينوس را مي ستايد و به كتب ايشان و كتاب اريباسيوس و ديگران اشاره مي كند اما به هيچ وجه قرآن و احاديث نبوي كه مورد اشاره استاد محقق است منبع نوشتار اهوازي نبوده است. مراجعه به متن كتاب وي نيز همين نكته را ثابت مي كند در مجلد اول كتاب وي توسط مؤسسه احياء طب طبيعي چاپ شده است 27 بار از جالينوس و 47 بار از بقراط نام برده است.
رازي نيز در الحاوي همين روش را داشته و مثلاً در باب ادويه مفرده عموماً به ديسقوريدوس، جالينوس، بولس، ابن ماسويه، حنين و... ارجاع مي دهند براي نمونه مراجعه كنيد به مجلد بيست و بيست و يكم ترجمه الحاوي كه فرهنگستان علوم پزشكي منتشر كرده است.
علي بن سهل بن ربن طبري در فردوس الحكمه در مورد روش گردآوري كتاب خود چنين مي گويد:« يافته هاي خود را با خواندن نوشته هاي حكيمان به ويژه وجيزه هاي به جاي مانده از مردم سوريه و ديگر كشورها كه تنها به يكي از رشته هاي متعدد طب پرداخته بود به كار گرفته در نهايت كتابي را نهادم كه دانش پيشينيان و معاصران را در بر گرفته است. وي بخشهاي مختلفي از كتاب خود را به نقل مستقيم مطالب از بقراط و جالينوس و... اختصاص داده است. مثلاً بخش هفتم از گفتار دوم از گونه چهارم كتاب را، گفته هاي بقراط درباره مغز و در بخش بيست و چهارم از گفتار دهم گونه چهارم به «بخشهايي از كتاب بقراط در ضرورت شناخت» اختصاص يافته است. در گفتار دوازدهم نيز بخش ششم را به «نگرش جالينوس و ارساجانس و ديگران به نبض» پرداخته است و در ادامه در بخش بيستم «فرازهايي از گفته هاي جالنوس حكيم» در باب ادرار را آورده است
ابن سينا در قانون 49 بار به بقراط ارجاع داده است. وي در موارد بسيار معدودي به سخن پيامبر اسلام (ص) اشاره كرده است به عنوان مثال در انتخاب مرضعه مي گويد كه مرضعه نبايد مجنون باشد و بعد به سخني از پيامبر اكرم (ص) در اين زمينه اشاره مي كند.
بيروني نيز در كتاب الصيدنه بيش از همه به جالينوس، بقراط و دیسقوريدوس ارجاع مي دهد.
بنابراين همانطور كه مشاهده مي شود از چهار منبع ذكر شده بيش از همه طب يوناني مطرح بوده و از آيات قرآن و روايات نبوي يا استفاده اي نشده و يا صرفاً در حدي است كه به يك روايت اشاره اي شده است، نه آنكه اين معارف مصدر و آبشخور مكتب طبي ايشان باشد.
تدوين كتب طبي قرآني و حديثي
استاد محقق در مقدمه دانشنامه حكيم ميسري در ذيل عنوان طب النبي مي گويد:« دانشمندان اسلامي آنچه را كه در قرآن و احاديث پيغمبر اسلام (ص) درباره حفظ صحت و سلامتي و جلوگيري از بيماري وارد شده جمع آوري كرده آن را به طب النبي يا طب نبوي موسوم ساخته اند... دانشمندان اسلامي احاديث و روايات طبي منقول از پيغمبر اكرم را جمع آوري كرده اند كه از ميان آنان مي توان ابن جماعه و ذهبي و ابن القيم و سيوطي را نام برد كه هريك كتابي جداگانه تحت عنوان طب النبي به رشته تحرير درآورده اند. از ميان دانشمندان تاريخ پزشكي اسلامي سيريل الگود مقاله اي تحت عنوان طب النبي نوشته كه در مجله ازيريس سال 1962م. چاپ شده است»
نشريه حوزه و پژوهش در شماره 17 و 18 خود كه مربوط به بهار و تابستان 1383 مي باشد كتاب شناسي طب اسلامي را منتشر كرده است در ميان اين فهرست كتب فراواني تحت عناوين الطب النبوي، الطب في القرآن، الطب في الكتاب و السنّه، القران الكريم و الطب الحديث، طب الائمه، طب الامام الصادق، طب الامام الكاظم، طب الامام علي، طب الرضا، الطب الوقايي في الاسلام، الطب الوقايي النبوي و... به چشم مي خورد
در ميان نويسندگان نيز نام علماء اهل سنت و علماء تشيع به چشم مي خورد از جمله محسن عقيل، علامه شبّر، طارق طنطاوي، شيخ حر عاملي،... علاوه بر كتب مستقلي كه درباره طب در قرآن و حديث نگاشته شده است علماء در جوامع حديثي نيز احاديث طبي را گردآوري كرده اند و گاهي آنها را دسته بندي كرده و بعضاً شرحي به آن زده اند. از جمله علامه مجلسي در چند مجلد از بحار اختصاصاً به روايات طبي پرداخته است. حجه الاسلام ري شهري نيز اخيراً اقدام به نشر دانشنامه احاديث پزشكي نموده است.