قلب سبز زمین

درخت یكی از زیباترین مظاهر خلقت و جلوه ای از تجلیات آفریدگار عالم است.

درخت نماد آبادانی و شاخص سبزی و خرمی و مظهر زندگی و باعث تلطیف هوا و موجب آسایش و رفاه مردم و صفا و پاكی طبیعت می باشد.

در دین مقدس اسلام، بنابر آیات و روایات و سیره معصومین(ع) می توانیم به نقش و اهمیت این نعمت و موهبت عظیم پروردگار عالم پی ببریم.

بر اساس آیات قرآن، یكی از مواهب و نعمت های خداوند در آخرت و یكی از ویژگی های بهشت كه در آیات كریمه و روایات شریفه بارها به آن اشاره شده است، درخت می باشد:« در بهشت باغ هایی وجود دارد كه از زیر درختانش نهرها جاریست».

در میان این درختان بهشتی، درختان میوه نیز وجود دارد، میوه هایی كه به تعبیر قرآن « و فاكهه مما یتخیرون » است.

بسیاری از پیامبران و امامان معصوم (ع) ما كشاورز و باغدار بودند و خود با دست خود به کاشت و برداشت درختان اقدام می كردند و به این وسیله در عمران و آبادانی زمینی كه خداوند به آن امر فرموده، اهتمام می ورزیدند، مثلاً حضرت علی(ع) چندین نخلستان را با دست مبارك خود احداث كرد و یا امام محمد باقر (ع) در کاشت درختان و كشت و زراعت حتی در گرمای تابستان، كوتاهی نمی فرمود.

پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) نیز علاوه بر دامداری و تجارت، به کشت درختان و زراعت اقدام می فرمود و در حفظ درختان، حتی در جنگ با دشمنان و اشغال سرزمین آنها، به سربازان اسلام تاكید می فرمود.

در اهمیت درخت و درختكاری همین بس كه در روایتی معتبر از یكی معصومین (ع) منقول است كه: «حتی اگر دیدید قیامت بر پا شد و شما مشغول كاشتن درختی بودید، ازاین عمل نیك خود دست برندارید». و این نشانگر تاكید و توصیه اولیای اسلام به حفظ و حراست از درختان و اهمیت درختكاری است. گرچه متاسفانه با پیشرفت تكنولوژی، تخریب جنگل ها و نابودی درختان رو به افزایش است، اما جای خوشبختی است كه بشر امروز به این عمل زشت خود اقرار دارد و سازمان هایی را برای حفظ و حراست و گسترش پارك ها و ازدیاد درختان به وجود آورده است.

در کشور ما نیز در حفظ و حراست درختان و جنگل ها كوشش های چشمگیری انجام گرفته، از جمله هر ساله 15 تا 22 اسفند ماه به عنوان هفته درخت و درختكاری اعلام شده و مردم و دولت به انجام این امر مهم مبادرت می ورزند.
فواید درخت و درختکاری:

برای پی بردن به اهمیت درخت و درختکاری و نقش آنها در حفظ طبیعت و زندگی انسان ، تعدادی از فواید آن را برای شما بیان می کنیم:

1- طبیعت بدون درخت، ناموزون و زشت می گردد. وجود جنگل و درخت در صحنه طبیعت و زندگی انسان، باعث زیبایی، شادی، سبزی، آسایش، رفاه، صفا، پاكی و طراوت می شود.



2- درختان نبض زمین هستند و مایه حیات انسان و حیوان و حتی بعضی از گیاهان، زیرا درختان با جذب گازهای سمی از جمله دی اکسید کربن و تولید اكسیژن كه یكی از اساسی ترین نیازهای حیات انسان و حیوان است، باعث دوام حیات انسان و سلامت چرخه طبیعت می شوند. كمبود درختان و تخریب و نابودی جنگل ها به ویژه در این عصر دود و زندگی ماشینی، موجب انقراض نسل انسان و حیوان خواهد شد.

3- برگ و شاخه های درختان بخش مهمی از تغذیه حیوان و گاه انسان را فراهم می سازند و در تولید گوشت مصرفی انسان ( با تغذیه دام ها از گیاهان) نقش اولیه را دارند.

4- میوه بسیاری از درختان مورد استفاده انسان و حیوان است، به طوری كه می تواند در تغذیه انسان و تأمین ویتامین های مورد نیاز او تأثیر به سزایی داشته باشد. در فواید گیاه و گیاه خواری در دستورات پزشکی و حتی دینی توصیه های زیادی شده است.

5- چوب درختان در صنایع چوب بُری و تأمین بخش مهمی از وسایل مورد نیاز زندگی انسان نقش اساسی دارند.

6- درختان می توانند در جلوگیری از فرسایش خاك کشاورزی و مفید زمین در هنگام سیل نقش مهمی داشته باشند.

7- درختان در تغییر و تبدیل آب و هوا و اعتدال آن نقش به سزایی دارند. تشكیل جنگل و توسعه آن، نه تنها تاثیر اساسی در روند آب و هوا دارد، بلكه در حشر و نشر پرندگان، چرندگان و دیگر حیوانات اهلی و وحشی و نهایتا تعادل در چرخه طبیعت نقش ارزنده ای دارد.

8- سایه و ریشه ی درختان، در حفظ و رشد گیاهانی كه نمی توانند ریشه ی خود را برای جذب آب به اعماق زمین بفرستند و یا طاقت تحمل تابش مستقیم نور خورشید را به ویژه در فصل گرما و تابستان ندارند و یا نمی توانند در مقابل باد و باران های تند مقاومت نمایند، تأثیر به سزایی دارند.

9- در فصل پاییز كشاورزان، باغداران و گل و گیاه كاران از كود ساخته شده از انبوه برگ درختان استفاده لازم را می نمایند.

در پاییز، انبوه برگ ریخته شده از درختان می تواند «ابركود» متراكمی بسازد كه هوموس یا سیاخاك (گیاخاك) نامیده می شود. این ماده خاصیت «گلوئیدی» دارد و نگهداری آب توسط خاك را افزایش می دهد. هوموس، مواد معدنی خاک را نیز جذب می کند و از هرز رفتن آنها جلوگیری می نماید. لذا هوموس را با خاك مخلوط می كنند تا مواد مغذی ضروری برای رشد گیاه را تأمین نماید.

10- بسیاری از درختان از قدیم الایام، در صنعت داروسازی و عطاری و حتی به دست آوردن نوعی چسب مورد استفاده قرار می گیرند، مثلا بهترین ماده ضدعفونی كننده از برگ درخت سدر و سنجد، بهترین رنگ مو از درخت حنا، بهترین مواد خوشبوكننده از چوب درخت عرعر و بهترین نوع عطر برای رفع خستگی در كارگاه هایی كه می خواهند ظرفیت تولیدی شان را بالا ببرند، از درخت سرو به دست می آید.



 

تالابی که هرکس باید آن را ببیند

تالاب بزرگی در جنوب‌شرقی شهر فریدونكنار قرار دارد كه با گرد هم آمدن مجموعه متنوعی از گیاهان و جانوران آبزی، به یكی از غنی‌ترین اكوسیستم‌های تالابی شمال كشور تبدیل شده ‌است. در اهمیت این تالاب 5400 هكتاری همین بس كه نادرترین موجود زنده ایران، زمستان‌ها را در این تالاب می‌گذراند.

 

درنای تنها

از هزاران درنای سیبری كه روزگاری در تالاب‌های فریدونكنار قشلاق داشتند فقط یكی باقی مانده‌است. بله فقط یك درنا كه آبان سال گذشته به تالاب فریدونكنار آمد و چند روز قبل از عید به خانه تابستانی‌اش در شمال روسیه رفت كه 6000 كیلومتر با فریدونكنار فاصله دارد. مسیر مهاجرت این درنای تنها كه گلوله‌های شكارچیان و نابودی تالاب‌ها و دریاچه‌ها تمام همنوعانش را از او گرفته، از سواحل غربی دریای خزر یعنی استان گیلان به سوی جمهوری آذربایجان و داغستان و منطقه آستراخان روسیه ادامه پیدا می‌كند، سپس به سوی شمال قزاقستان رفته و چند روزی را در یكی از تالاب‌های آنجا استراحت می‌كند و بعد ادامه سفر می‌دهد به سوی منزل تابستانی‌اش كه دریاچه‌ای در نزدیكی اقیانوس منجمد شمالی است.

تا سال 81 درناهای فریدونكنار یك گروه چهارتایی را تشكیل می‌دادند. سال 83 روس‌ها 2 جوجه درنا را به آنها افزودند تا شاید جمعیت آنها افزایش پیدا كند، ولی سال به سال تعداد آنها كمتر شد و در دو سه سال اخیر فقط همین یك پرنده به زندگی خود ادامه می‌دهد.

درنای سیبری ظاهر خاصی دارد كه باعث می‌شود با پرندگان دیگر اشتباه نشود. صورت و پاهای بلند سرخرنگ، منقار بلند سیاه، بدنی یكدست سفید با قد‌بلند نزدیك به یك و نیم متری كه فاصله بال‌هایش ‌هنگام پرواز بیش از 2 متر است. اگر چنین پرنده‌ای را دیدید قطعا همان درنای تنهای تالاب فریدونكنار است چون از همنوعان این پرنده در سراسر جهان فقط یك گله درنای دیگر ‌مانده كه تابستان‌ها را در دریاچه پویانگ و رود یانگ‌تسه در چین و زمستان‌ها را در شمال شرق سیبری می‌گذرانند. بقیه درناهای سیبری در نقاط مختلف دنیا همگی طعمه شكارچیان و قربانی گرسنگی و آوارگی بر اثر از بین رفتن تالاب‌ها و دریاچه‌ها شدند.

ادامه نوشته

دهكده‌اي با خانه‌هاي چوبي

نيشابور را مي‌توان «پايتخت كوچك فرهنگي» ايران ناميد. شهري كه با عطار، خيام، كمال‌الملك، فضل بن شاذان و البته ‌قدمگاه‌ شناخته مي‌شود. در كنار تمام جاذبه‌هاي طبيعي و باستاني كه در اين شهر هست، جاذبه توريستي منحصر به فردي در آن ايجاد شده كه به‌رغم جذابيت خاص و بي‌نظيرش متاسفانه تا حد زيادي ناشناخته مانده است.

«دهكده چوبي» همان طور كه از عنوانش پيداست مجموعه‌اي از بناهايي مثل كتابخانه، رستوران، سوئيت، بازار و از همه مهم‌تر مسجدي است كه از چوب ساخته شده و در ساخت آن از سبك معماري ويژه‌اي استفاده شده است. قسمت جالب ماجرا اين است كه سازنده آن علاوه بر معماري‌ ‌به آسيب‌‌‌هاي طبيعي و غيرطبيعي كه ممكن است هر بناي چوبي را تهديد كند ـ از موريانه و ساير چوب‌خواران گرفته تا بارش برف و باران ـ فكر كرده و باعث شده اين مجموعه همچنان محكم و استوار بماند.

روي نقشه

مسافت نيشابور تا تهران ۷۶۸ كيلومتر و تا مشهد ۱۲۴ كيلومتر است. اگر از تهران قصد سفر به آنجا را داريد بايد از جاده مشهد عازم شويد و بعد از گذشتن از سمنان، دامغان، شاهرود و سبزوار به نيشابور برسيد. دهكده چوبي در جنوب شرقي نيشابور در مسير جاده تربت حيدريه قرار گرفته است.

ادامه نوشته

ايران كشوري با هفت اقليم

ايران از جمله كشورهايي است كه اقليم بسيار متنوعي دارد و در كمربند مناطق خشك و بياباني جهان واقع شده است. بررسي‌ها نشان داده كويرهاي ايران جزو خشك‌ترين مناطق جهان است و استواي حرارتي زمين در مرداد ماه از اين مناطق عبور مي‌كند. براساس دومين گزارش وضعيت محيط زيست ايران، يكي از شگفتي‌هاي ايران آن است كه هفت گروه آب و هوايي متفاوت در ايران شناسايي شده و اين وضعيتي نادر ميان ديگر كشورهاي جهان است.

آب و هواي خشك

حدود 64 درصد مساحت كشور در قلمرو اين نوع اقليم قرار دارد. آب و هواي خشك ايران را مي‌توان به 2 رده فراخشك و خشك بياباني تقسيم كرد. جزاير ايراني خليج فارس، سواحل درياي عمان، مناطق مرزي پاكستان و كويرهاي مركزي ايران به همراه منطقه كوچكي در جنوب غربي كشور، آب و هواي فراخشك دارند.

از سوي ديگر دامنه‌هاي شرقي و غربي رشته‌كوه‌هاي زاگرس، ارتفاعات زاگرس جنوبي، دامنه‌هاي جنوبي رشته‌كوه‌هاي البرز مركزي به همراه ارتفاعات كوهستان‌هاي شرقي و مركزي كشور در قلمرو آب و هواي خشك بياباني هستند.

آب و هواي نيمه خشك

بررسي‌ها نشان داده است حدود 20 درصد مساحت كشور تحت تاثير اين نوع آب و هواست كه منطقه استقرار طبيعي آن شمال و شمال شرقي خراسان، دامنه‌هاي البرز، دشت اروميه در آذربايجان و بخشي از حوزه آبريز ارس، مناطق وسيعي در دامنه‌ها و ارتفاعات زاگرس غربي و زاگرس فارس به همراه بخش مهمي از بستر حوزه سفيدرود است. بر اين اساس حدود نيمي از اين منطقه تحت تاثير آب و هواي نيمه خشك، از استعداد زراعت مناسب و حتي كشت ديم برخوردار است.

آب و هواي مديترانه‌اي

ادامه نوشته

نقش‌ نمادين‌ شمسه‌ در هنر اسلامی

تجسم‌ نمادين‌ شمسه‌ (خورشيد) جايگاه‌ مهمي‌ را در هنر ايران‌ به‌ خود اختصاص‌ داده‌ و در دوران‌ متمادي‌ موردتوجه‌ قرار گرفته‌ است. اين‌ نقش‌ داراي‌ مفاهيم‌ نمادين‌ فراواني‌ است. قبل‌ از اسلام، قرص‌ خورشيد نماد روزنه‌اي‌ بوده‌ است‌ كه‌ نور الوهيت‌ از طريق‌ آن‌ بر زمين‌ جاري‌ مي‌شده‌ است. قرص‌ خورشيد در نقش‌ برجسته‌ اهورا مزدا (يا فروهر) در وسط‌ دوبال‌ كه‌ در امتداد يكديگر هستند قرار گرفته‌ است‌ نيز بيانگر اين‌ موضوع‌ مي‌باشد. نقش‌ قرص‌ خورشيد همراه‌ دوبال‌ برفراز ستون‌ها و ديوارهاي‌ سنگي، محافظ‌ آسمان‌ و جدا نگهداشتن‌ آسمان‌ از زمين‌ بوده‌ است. (1)‌

در هنر اسلامي‌ شمسه‌ ملهم‌ از نقش‌ مدور خورشيد، عموما با نقوش‌ اسليمي، ختائي، كتيبه‌ )Inscription(، هندسي‌ و در بعضي‌ موارد با استفاده‌ از نقوش‌ حيواني‌ مثل‌ ماهي‌ و يا پرنده‌ طرح‌ شده‌ است. اين‌ نقش‌ در اكثر هنرهاي‌ تزئيني‌ چه‌ در آثار مذهبي، مثل‌ تذهيب‌ صفحه‌ آغازين‌ قرآن‌ (2)، تزئين‌ داخل‌ و بيرون‌ گنبدها، مساجد و... و يا در ديگر هنرها: مثل‌ كتاب‌ آرائي، قالي، آلات‌ فلزي، سفال‌ و... به‌ وفور مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است.‌

نقش‌ نمادين‌ شمسه‌ به‌ صورت‌هاي‌ مختلفي‌ توسط‌ هنرمندان‌ كار شده‌ است.‌

ادامه نوشته

شهر زيرزميني نوش‌آباد در آستانه ويراني

شايد تصور شهري زيرزميني آن هم در زير شهري ديگر كمي دور از ذهن باشد. اما چنين چيزي واقعيت دارد؛ شهري با فضاها و دالان‌هاي دراز و تو در تو، بازار و اتاق‌هاي چند طبقه كه در حال حاضر در زير زمين شهر نوش‌آباد در شهرستان آران و بيدگل استان اصفهان قرار گرفته است. اين شهر كه زماني پناهگاه مردم در دوره‌هاي مختلف تاريخ بوده است، شهري «دست‌كند» است كه در سال 1381 توسط يكي از ساكنان شهر نوش‌آباد به هنگام حفر چاه كشف شد، اما متاسفانه اكنون بر اثر ورود سيل و تجمع فاضلاب شهري نه‌تنها رو به تخريب است، بلكه به محلي براي زندگي حشرات و سوسك‌ها تبديل شده است.

به گزارش انجمن دوستداران ميراث فرهنگي نوش‌آباد، اين شهر به همت ميراث فرهنگي اوايل سال 82 به ثبت ملي رسيد و در سال 83 با اعتبار شهرداري نوش‌آباد فصل اول كاوش آن به سرپرستي زهرا ساروخاني شروع شد و تا سال 85 نيز ادامه يافت اما به علت عدم تامين اعتبار از همان سال ادامه كاوش ها متوقف شده است.

به گفته اين انجمن، تاكنون 500 مترمربع از اين شهر حفاري و براي بازديد عموم آماده شده است، اين در حالي است كه وسعت آن بسيار بيشتر از اين مي‌باشد و با توجه به دالان‌هاي تو در تو و فضاهاي مختلف آن تصور مي‌شود كه داراي چندين هزار متر وسعت بوده و در زير تمام سطح شهر نوش‌آباد به صورت پراكنده وجود داشته است.

اين شهر در 3 طبقه حفاري شده كه طبقه اول آن در عمق 3 متري و طبقه سوم آن در عمق 16 متري از سطح زمين ساخته شده است و ارتفاع هر طبقه حدود 180 سانتي‌متر است.

ظاهرا راه‌هاي ورود به داخل اين مجموعه نيز در محل‌هاي پررفت و آمد شهر مانند بازار، مساجد، قنات، باغ‌ها، منازل و هر جايي كه در زمان حمله دشمن امكان دسترسي آسان ساكنين را فراهم مي‌كرده، ايجاد شده است.

ساكنان شهر به هنگام فرار از دست دشمن براي ورود به اين مجموعه بعد از گذر از يك تونل تنگ و باريك كه در امتداد يك چاه قرار داشته، به فضاي باز وسيعي مي‌رسيدند كه علاوه بر اتاق‌هاي تو در تويي كه به وسيله راهروهاي خاص به يكديگر متصل بوده ، دستشويي، محل‌هايي براي قرار دادن چراغ به منظور تامين روشنايي و همچنين ساختارهايي براي به دام انداختن دشمن در صورت ورود به اين پناهگاه را نيز شامل مي شده است.

پناهگاهي براي محافظت از دشمن

بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه اين اثر تاريخي در دوران ساساني كنده شده و استفاده از آن در دوران اسلامي گسترش يافته و تا دوره صفويه هم كندن آن ادامه داشته است.

علي پيراينده ، مدير ميراث فرهنگي و گردشگري شهرداري نوش‌آباد در اين باره به جام‌جم مي‌گويد: كاشان و شهرهاي اطراف آن به دليل واقع شدن در مسير شمال به جنوب كشور از ديرباز مورد حمله و يورش اقوام مختلف بخصوص بيگانگان قرار داشته است و از اين‌رو ساكنان نوش‌آباد براي حفاظت از جان خود و در امان بودن از حملات و يورش سلجوقي‌ها و مغول‌ها اين شهر عظيم را به عنوان مكاني امن ساخته‌اند.

ادامه نوشته

آداب و سنت های رایج ایرانیان در حمام

سابقاً در همه جای ایران حمام عمومی وجود داشت و اهالی محل اقلاً هفته ای یک بار به منظور نظافت به حمام می رفتند. با این تفاوت که مردان قبل از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح حمام می گرفتند و از آن ساعت تا ظهر و حتی چند ساعت بعد از ظهر حمام در اختیار زنان بود. امروز هم حمام عمومی در غالب نقاط ایران وجود دارد، منتها فرقش با حمام های قدیم این است که در حمامهای قدیم از خزینه استفاده می شد؛ ولی در حمام های عمومی جدید دوش های متعدد جای خزینه را که به هیچ وجه منطبق با اصول بهداشتی نبود گرفته است. در حمام های عمومی خزینه دار که امروزه در ایران کمتر وجود دارد سنن و آدابی را از قدیم رعایت می کردند که بعضاً جنبه ضرب المثل پیدا کرده است.

یکی از آن آداب این بود که هر کس وارد حمام می شد، برای اظهار ادب و تواضع نسبت به افراد بزرگتر که در صحن حمام نشسته، مشغول کیسه کشی و صابون زدن بودند، یک سطل یا طاس بزرگ آب گرم از خزینه حمام بر میداشت و بر سر آن بزرگتر می ریخت. البته این عمل به تعداد افراد بزرگ و قابل احترام که در صحن حمام نشسته بودند تکرار می شد. و تازه وارد وظیفه خود می دانست که بر سر یکایک آنان با رعایت تقدم و تأخر آب گرم بریزد. بسا اتفاق می افتاد که یک یا چند نفر از آن اشخاص مورد احترام در حال کیسه کشیدن و یا صابون زدن بودند و احتیاجی نبود که آب گرم به سر و بدن آنها ریخته شود، مع ذالک این عوامل مانع از ادای احترام نمی شد و کوچک ترها به محض ورود به صحن حمام خود را موظف می دانستند که یک طاس آب گرم بر سر و بدن آنها بریزند و بدن وسیله عرض خلوص و ادب کنند.

از آداب دیگر در حمام عمومی خزینه دار قدیم این بود که اگر تازه وارد کسی از آشنایان و بستگان نزدیک و بزرگتر از خود را در صحن حمام می دید، فوراً به خدمتش می رفت و به منظور اظهار ادب و احترام او را مشت و مال می داد یا اینکه لیف صابون را به زور و اصرار از دستش می گرفت و پشتش را صابون می زد.

سنت دیگر این بود که هر کس وارد خزینه حمام می شد به افرادی که شست و شو می کردند سلام می کرد و ضمناً در همان پله اول خزینه دو دست را زیر آب کرده، کمی از آب خزینه بر می داشت و به یکایک افراد حاضر از آن آب حمام تعارف می کرد. برای تازه وارد مهم و مطرح نبود که افراد داخل خزینه از آشنایان هستند یا بیگانه، به همه از آب مفت و مجانی تعارف می کرد و مخصوصاً نسبت به افراد بیگانه بیشتر اظهار علاقه و محبت می کرد زیرا آشنا در هر حال آشناست، و دوست و آشنا احتیاج به تعارف ندارند. در هر صورت این رسم از قدیمترین ایام یعنی از زمانی که حمام خزینه به جای آب چشمه و رودخانه در امر نظافت و پاکیزگی مورد استفاده قرار گرفت، معمول گردید.




ادامه نوشته

حمام در اسلام و حمام های تاریخی ایران

 حمام در قبل از اسلام

حمام ها از دیگر بناهای غیر مذهبی ایران هستند که در شهرها و روستاهای مختلف احداث شده اند .

در بین اقوام مختلف ، از قدیم الایام آئین شستشو ، تطهیر و غسل از اهمیت بخصوصی برخوردار بوده است . در ایران نیز از روزگاران کهن ، شستشوی بدن از دو نظر اهمیت ویژه ای داشته است نخست از جهت یا کی جسم و دیگر از نظر پاکی روان . طبق مدارک موجود توجه به پاکیزگی ، طهارت و مراسم شستشو در ایران زمین به پیش از زمان زرتشت می رسد و بنظر می آید که مهرپرستان ، برای انجام مراسم مذهبی می بایستی به مدت سه روز و سه شب در فواصل معین غسل کنند تا قادر گردند در برنامه های دینی شرکت جویند . اهمیت آب در مذهب مزبور به حدی بود که می بایستی مهرابه ها ، یعنی عبادتگاهایشان ، در محلی قرار گیرد که آبی روان از کنارش بگذرد یا اینکه در کنار چشمه ساری قرار داشته باشد . بدین ترتیب یکی از اعتقادات آئین مهر شستشو و حمام رفتن به عنوان یک فریضه مذهبی بوده است . همانطور که می دانیم در زمان "کارکالا" امپراتور روم که از پیروان میترا بوده ، گرمابه های بسیاری در آنجا ساخته شد و پیروان آئین مهر پیش از ورود به مهرابه ها و برگزاری مراسم مذهبی به اینگونه گرمابه می رفتند و مراسم غسل بجای می آوردند و سپس به مهرابه ها (خورآباد - خرابات) وارد می شدند .

شستشوی کن و آنگه به خرابات خرام       تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده

در آئین مزدیسنا نیز پاکی جسم و روان از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و از آن بنام "اشوئی" نامبرده شده است .

بر اساس این تفکر و اندیشه وابستگی پاکی جسم و روان به یکدیگر از نعمات بزرگ شمرده میشده است . به همین جهت برای دور نمودن آلودگی و گناه همواره شستشو میکردند و معابدی برای فرشته و پاسدار آب ، آناهیتا ترتیب داده بودند که اگر چه از تشریفات در آن مکان اطلاع کاملی نداریم ولی به احتمال قوی در ارتباط با آب مراسم تطهیر انجام میگرفته است .

در آئین زردتشت نیز به چگونگی تطهیر اشاره شده از آن جمله کلیه مؤمان پس از بیداری از خولب بایستی سه مرتبه از آرنج تا سردست و سپس از پس گوش تا زنخ ، و از میان سر و نیز پاها تا ساق بشویند و آنگاه مراسم مذهبی بجای آورند . (در کارنامه اردشیر بابکان نیز به موضع شستشوی تن و رفتن به آبزن و خلعت پوشیدن نیز اشاره شده است و شاعر بزرگ ایران ، فردوسی آن را چنین به نظم درآورده است :

به بابک چنین گفت زان پس جوان       که من پور ساسانم ای پهلوان

نبیره جهاندار شاه اردشیر       که بهمنش خواندی همی یادگیر

بیاورد پس جامه پهلوی       یکی باره با آلت خسروی

بدو گفت بابک به گرمابه شو       همی باش تا خلعت آرند نو

همچنین طبق آئین زردتشتی ، پیش از برگزاری هر یک از نمازهای متداول روزانه ، موظف بودند قسمتهائی از بدن را که با هوا در تماس بود شستشو نمایند . طبق همین آئین بهنگام نزدیک شدن به میت و لمس آن مجبور به غسل میشدند و بالاخره کودکان را نیز در زمان جشن های کشتی (کستی) غسل میدادند و آنگاه سدره می پوشاندند .

فردوسی در اشعار دیگری باز به موضوع شستشو اشاره دارد :

گرانمایه شبگیر برخاستی       ز بهر پرستش بیاراستی

سر و تن بشستی نهفته بباغ       پرستنده با وی نبودی چراغ

علیرغم اینگونه نوشته ها ، اطلاعات ما در باره وجود حمام ها در پیش از اسلام بسیار اندک است ، حتی در برخی از نوشته های مورخین قرون اولیه اسلام ، عدم وجود حمام در ایران باستان نیز بچشم میخورد .

از طرفی در بعضی منابع بوجود حمام های خصوصی اشاره شده است برای مثال مسعودی در "مروج الذهب" در باب معرفی مهره ها و انگشترهای پرویز شاه ساسانی از انگشتری یاد می کند که نقش آبزن داشته و او آن را بهنگام ورود بحمام در دست میکرده است . بنظر می رسد نوشته از مورخان اسلامی در مورد فقدان حمام در ایران باستان بیشتر منظور حمام عمومی بوده نه خصوصی .

از طرفی منابع تاریخی حکایت از آن دارد که ایجاد حمام های عمومی عموماً با مخالفت سران مذهبی زردتشت روبرو میشده ، بطوری که در این مورد نوشته اند ، هنگامی که بلاش ساسانی 484-488 میلادی تصمیم به ایجاد حمام های عمومی میگیرد با مخالفت شدید بزرگان دین روبرو می شود .

همانطوریکه گفته شد اطلاعات چه در باره حمام های عمومی و چه خصوصی و نحوه معماری آن در ایران باستان اندک است .

کاوش های باستان شناسی سال های اخیر در تخت جمشید مؤید آن است که در زمان هخامنشی استفاده از نوعی حمام معمول و متداول بوده است و در کاوشهای تخت جمشید بقایای یکی از حمام های خصوصی این دوره در یکی از کاخهای آن کشف گردیده است . این حمام از دو بخش داخلی و خارجی تشکیل شده که توسط پله ای از یکدیگر متمایز می شود . حمام مزبور دارای محوطه کوچکی به اندازه 75/1*25/2 متر بوده و در وسط آن چاه حمام قرار داشته است . روی چاه با آجر مشبک بابعاد 55*55 سانتیمتر پوشانده شده و فاضل آب حمام از روی مشبک بداخل چاه سرازیر میشده است . ضمن کاوش در قسمتهای دیگر حمام و همچنین چاه یاد شده ، لوازم شستشو ، کاسه سفالین و گلابدان نیز بدست آمده است .

استفاده از حمام های خصوصی در دوره اشکانی هم متداول بوده و نمونه های جالبی از آن در کاخ آشور کشف گردیده است .

ظهور اسلام در اوایل قرن هفتم میلادی ، سرنوشت هنری و سیاسی بسیاری از کشورها را نیز تغیر داد و دیری نپائید که قدرت روز افزون اسلام از شرق تا هند و از غرب تا اسپانیا گسترش یافت و بدین ترتیب هنرهای مختلف بویژه معماری دستخوش دگرگونی گردید . پاکی ، طهارت در آئین اسلام از اهمیت ویژه ای برخوردار گردید و غسل های واجب متعدد ، وضو و شستشوی پنجگانه در روز علاوه بر جنبه مذهبی از نظر بهداشتی هم اهمیت فوق العاده ای یافت و نقش مهمی در زندگی روزمره مسلمانان ایفا نمود و بالاخره اهمیت طهارت و پاکی برای مسلمانان بجائی رسید که النظافه من الایمان شعار هر مسلمان گردید . بدین ترتیب فضای شستشو ، یعنی حمام ها از همان آغاز ، در میان فضاهای معماری شهری از اهمیت ویژه ای برخوردار شد .

از دیرباز و در تمدنهای قدیم حمام مکانی برای نظافت و پاکی بود و با زندگی دینی پیوند داشت، اما با آمدن اسلام و اهتمام آن به نظافت، حمام جایگاه خاصی یافت که به معماری آن بسیار توجه می شد به طوری که حمام به عنوان هسته اصلی شهرهای اسلامی با تاریخ تمدن اسلامی و ترویج معماری اسلامی ارتباطی عمیق دارد.

حمام به معنای محلی برای شستشو پیش از اسلام نیز در تمدنهای قدیم میان یونانیها، فارسها، رومیها، هندیها و چینیها وجود داشت که آنها از حوضچه های آب به منظور نظافت و پیشگیری از بیماری استفاده می کردند. بنابراین حمام از زمانهای قدیم با زندگی دینی و امور پاکی پیوند خورده بود به ویژه در مصر در دوران فراعنه ساخت حمام در معابد امری متداول بود. رومیها نیز حمامهایی داشتند که در کنار آن سالنهایی برای بازی و سخنرانی و حتی کتابخانه وجود داشت که از مشهورترین آنها می توان به حمام امپراطوری کرکلا اشاره کرد که حدود سال 217 میلادی ساخته شد.

 حمام پس از اسلام

ادامه نوشته

سفر به ابيانه

ابيانه

روستاي ابيانه در 40  كيلومتري شمال غربي شهرستان نطنز، در دامنه كوه كركس واقع شده است. ابيانه منطقه ‏اي خوش منظره، خوش آب و هوا و داراي موقعيت طبيعي مساعدي است. شمارِ خانه ‏هاي ابيانه در سرشماري سال 1361 برابر با 500 واحد برآورد شده است. اين خانه‏ ها تماماً بر روي دامنه اي در شمال رودخانه برزرود بنا شده است.

ابيانه

اتاق هاي ابيانه داراي پنجره‏هاي چوبي اُرسي مانند هستند و اغلب داراي ايوان ها و طارمي هاي چوبي پيش آمده، مشرف بر كوچه ‏هاي باريک كه به صورت مناظر جالبي در آمده‏اند. نماي خارجي ديوارها در خانه‏ هاي ابيانه با خاك سرخ رنگي كه معدن آن در مجاورت روستا قرار دارد، پوشيده شده است.

از آنجا كه در دامنه ‏هاي شيب دار ابيانه فضاي كافي براي ساختن خانه‏ هاي مورد نياز وجود ندارد در اين روستا چنين رسم شده كه هر خانواده، انبار غار مانندي در تپه‏هاي يك كيلومتري روستا، در كنار جاده و نرسيده به ابيانه ايجاد نمايد. اين غارها كه در دل تپه‏ ها حفر شده‏اند و از بيرون تنها درهاي كوتاه و محقر آن نمودار است براي نگهداري دام ها و نيز آذوقه ي زمستاني و اشياي غيرضروري مورد استفاده قرار مي‏گيرد.

ادامه نوشته

سفر به درياچه گهر

درياچه گهر

ايران گرامي و دوست داشتني ما به راستي سرزمين عجايب و زيبايي‌ها است و علاوه بر گيرايي‌هاي فرهنگي، داراي جاذبه‌هاي طبيعي بسياري نيز هست كه هريک دنيايي از مناظر چشم نواز و دل انگيز را در خود جاي داده‌اند.

 يكي از اين ديدني‌ها درياچه‌ گهر واقع در استان لرستان است. درباره اين درياچه اطلاعات فراواني به ثبت رسيده که بيان آنها، تكرار مكررات خواهد بود از اين رو در اين نوشتار از آن صرف‌نظر مي شود.

هدف اين نوشتار در وهله اول انتقال تجربياتي درباره چگونگي سفر به اين درياچه و در مرحله دوم طرح پيشنهادها و البته انتقاداتي درباره عملكرد نهاد‌هاي مسئول در قبال اين ميراث طبيعي است، با اين اميد كه مورد توجه مسئولين قرار گيرد.

خرم آباد و 25 كيلومتري جنوب غربي شهر درود و در ارتفاع 2250 متري از سطح دريا واقع شده است. گهر در واقع شامل دو درياچه به نام‌هاي گهر بزرگ (كله گهر) و گهر كوچك (كره گهر) است كه به‌طور تقريبي 100 هكتار وسعت دارند.

اين درياچه 30 ميليون ساله حاصل  زلزله در بين رشته‌ كوه‌هاي اشترانكوه است كه به لحاظ پوشش گياهي و جانوري از اهميت خاصي برخوردار است.

فصل سفر به درياچه از نظر آب و هوايي تابستان است. هر ساله از 15 خرداد منطقه براي بازديد  طبيعت گردان باز مي‌شود ؛اما قبل از آن امكان ورود به منطقه نيست. البته بايد در نظر داشت كه در اين فصل به‌دليل آب و هواي مناسب و هم‌چنين تعطيلات، آرامش و پاكيزگي منطقه كمي مختل مي‌شود. در زمستان نيز مي‌توان به منطقه سفر كرد كه اين مورد تنها براي افراد داراي تجربه و تجهيزات كوهنوردي قابل توصيه است.

ادامه نوشته

معرفي باغ دولت آباد يزد

بهشتی کوچک در یزد

باغ دولت آباد يزد

باغ دولت آباد يکي از باغ هاي معروف ايراني است که در زمان محمد تقي خان (دوره زنديه) طراحي و ساخته شده است. اين باغ از قناتي به همين نام مشروب مي شود و جريان آب در باغ استخوان بندي طراحي آن را تشکيل مي دهد.

عناصر متشکله مجموعه چنين است:

عمارت سر در جنوبي، شترخان و اصطبل ها، عمارت حرمسرا و عمارت هشتي بادگير، آشپزخانه، عمارت بهشت آئين، عمارت تالار آئينه سر در اصلي و آب انبار دو دهانه.

جالب ترين بناي مجموعه را عمارت هشتي و بادگير تشکيل مي دهد که تلفيق جريان آب و هوا به زيباترين شکل صورت گرفته است. بادگير باغ دولت آباد با 33 متر بلندي از سطح زمين شاهکار مهندسي و نبوغ معماران يزدي است.

باغ دولت‌آباد يزد كه يكي از باغ هاي بزرگ ايران و از آثار دوره زنديه است و داراي مرتفع‌ترين بادگير شناسايي شده در ايران است. مساحت زمين هاي باغ در اسناد مختلف تاريخي 2000 جريب (مساحتي از زمين معادل ده هزار متر مربع) ذكر گرديده است. مساحت كل عرصه و اعيان اين باغ كه محصور است حدود 40000 متر مربع است. چند هكتار زمين نيز در ضلع غربي باغ به عنوان موقوفات باغ دولت‌آباد وجود دارند.

عناصر تشكيل دهنده باغ دولت‌آباد عبارت اند از: چند عمارت شامل عمارت تالار آيينه، عمارت سردر، عمارت بهشت آيين، عمارت بادگير، عمارت حرمخانه يا حرمسرا، عمارت تهراني، عمارت مستخدمين يا خانه‌ي خدم و حشم و آشپزخانه‌ها و ديوانخانه به شكل مثمن، ساباط (راهرو رو پوشيده بين دو خانه)، آب انبار، درشكه خانه، اصطبل تابستانه و زمستانه و همچنين داراي قنات، حوض‌ها و جداول آب متعدد در فضاي باغ است.

قنات تاريخي عظيم و مهم دولت‌آباد با قدمتي بيش از دويست سال از به هم پيوستن پنج رشته قنات تشكيل شده كه از ارتفاعات مهريز سرچشمه مي‌گرفته و پس از مشروب نمودن بخشي از اراضي مهريز و به كار انداختن چند آسياب آبي و پس از طي بيش از 50 كيلومتــر به يزد مي‌رسيده و آبادي‌هايي چند در اطراف يزد چون آبشاهي، خــرمشاه و باغ دولت‌آباد را آبياري مي‌‌كرده است.

ادامه نوشته

گذری کوتاه در ماسوله

این بهشت کوچک همه چیز دارد!

گذری کوتاه در ماسوله

کنار کومه ی کوچکی نشسته بود و هنوز می بافت. دستان پیرش قصه ای بود از عمر طولانی و خطوط به جای مانده از میل و کاموا که اکنون دیگر جزئی از دستانش شده بود. این عروسک های کوچک پشمی و رنگی هر 30 دقیقه به یکی از اعضای خانواده اش اضافه می شدند تا با حضور کوتاهشان راهی برای امرار و معاش پیرزن مهربان شوند. یک عروسک دستباف از او خریدم، لبخندی زد و با زبان شیرین تالشی به نوشیدن چای دعوتم کرد. روی صندلی چوبی کنار کومه اش نشستم و مسحور بهشت کوچک اطرافم شدم. تا چشم کار می کرد کوه بود و جنگل. از یک طرف قله شاه معلم، آسمانکوه و لاسه سر و از طرف دیگر قله تروشوم و کله قندی از ماسوله و مردمان مهربانش محافظت می کردند.

شهرک ماسوله با وسعت 16 هکتار در ضلع شرقی یکی از کوههای تالش و در فاصله 60 کیلومتری منتهی الیه جنوب غربی و در 35 کیلومتری غرب شهرستان فومن  در تقاطع سه استان گیلان، زنجان و اردبیل قرار دارد. ارتفاع آن از سطح دریاهای آزاد 1050 متر و اختلاف بین پایین ترین  بالاترین نقطه این شهر کوهستانی بیش از 120 متر است. بلندترین قله استان گیلان، قله شاه معلم است که با ارتفاع 3050 متر در ماسوله واقع گردیده.

ادامه نوشته

بنایی عجیب در گیلان( قلعه رودخان )

قلعه رودخان

در تمام طول راه، بوی زندگی مشامت را پر می کند؛ بوی طبیعت، بوی درختان و هوایی که هنوز دود ماشین ها و کارخانه ها، نتوانسته آلوده اش کند. یاد گرفته ایم که وقتی به شمال کشور می رویم یا ساحل را ببینیم یا جنگل های سر راه را. اما حالا به سمت جایی می رویم که اندکی از روزمرگی ها و عادات همیشگی دورتر است و دست انسان تخریب گر، کمتر به آنجا رسیده؛ جایی که تا به حال، نامش را هم نشنیده بودم؛ قلعه رودخان.

از ماشین که پیاده می شوی، همه جا را رنگ در رنگ می یابی. در روزهای پاییزی طبیعت، تنوع بیش از همه چیز به چشم می خورد؛ تنوعی که در عین بی نظمی، هارمونی عجیبی را پدید آورده است. به بالا که نگاه می کنی، تا جایی که سوی چشمت می کشد، کوه های سرسبز و هوایی مه آلود می بینی.

اینجا قلعه رودخان است؛ قلعه ای که شاید بزرگ ترین دژ دفاعی ایران در شمال کشور باشد. قلعه رودخان که به «سکسار» و «قلعه حسامی» نیز شهرت دارد، با وسعتی بیش از 5/2 هکتار و بارویی به طول یک هزار و 550 متر، دارای 42 برج و دیده بانی است. در این دیواره های قطور، منافذ و ترکش هایی برای ریختن مواد مذاب و تیراندازی نیز تعبیه شده است. در گذشته، چشمه آبی در داخل قلعه جاری بوده که وقت محاصره، از آب آن استفاده می شده است. این چشمه پس از زلزله سال 1369 گیلان خشک شد. قلعه رودخان در فاصله 20 کیلومتری جنوب غربی فومن و در ارتفاع بین 655 تا 715 متری از سطح دریا، در بلندترین نقطه کوه قرار دارد.

ادامه نوشته

معرفي قلعه بابک

قلعه جمهور معروف به دژ بابک در 50 کيلومتري شمال شهرستان اهر و در ارتفاعات غربي شعبه‌اي از رود بزرگ قره سو قرار دارد؛ منطقه‌اي که به نام کليبر معروف است. دژ بابک خرمدين، دژي است بر فراز قله کوهستاني در حدود 2300 تا 2700 متر بلندتر از سطح دريا. اطراف اين قلعه را از هر طرف دره‌هاي عميقي با 400 تا 600 متر عمق فرا گرفته است و تنها از يک سو راهي باريک و صعب العبور جهت دسترسي به اين قلعه وجود دارد. قلعه بابک که به نام‌هاي قلعه بابک، دژ بابک، بذ و قلعه جمهور هم معروف است دژ و مقر سردار تاريخي ايران، بابک خرم‌دين بوده است كه در هنگام قيام بر عليه دستگاه خلافت عباسي در قرن سوم هجري ساخته شده است.

قلعه بابک

بابک خرم دين بزرگ مرد اصيل ايراني، شير مردي که 22 سال در برابر تجاوز ننگين اعراب به خاک ميهن، مردانه مقاومت و ايستادگي کرد و در نهايت با خدعه و نيرنگ از پا در آمد. او راه ابومسلم را پيمود و انديشه هاي مزدک را در سر داشت، بابک ادامه دهنده قيام خرمدينان اصفهان بود که در سر سوداي عظمت دوباره ايران را داشت، با کشته شدن او پيروانش در سراسر ايران به مبارزه با سلطه اعراب مي جنگدند.

مسافت راه كليبر به قلعه با اينكه از 3 كيلومتر تجاوز نمي كند ولي بسيار دشوار است و به هنگام عبور بايد گردنه ها و گذرهاي خطرناكي را پشت سر گذاشت. قبل از رسيدن به دروازه قلعه و ورود به بناي مستحكم دژ بايد از معبري عبور كرد كه به صورت دالاني است و از سنگ هاي منظم طبيعي شکل گرفته و تنها گنجايش عبور 1 نفر را دارد و دو نفر به سختي مي توانند از آن بگذرند. فاصله اين معبر تا باروي قلعه در حدود 200 متر است و مقابل آن قرار دارد. از همين نقطه است كه صعوبت راه و ابهت خاص اين قلعه رفيع و موقعيت خيره كننده آن بيننده را به اعجاب وا مي دارد. امتداد بصري معبر در نهايت به دروازه قلعه ختم مي شود و دقيقاً در راستاي آن قرار دارد كه باعث مي شود ورود هر تازه وارد و سپاهي و غيره از طريق دو برج ديده باني در سمت دروازه ورودي قابل رؤيت باشد.

ادامه نوشته

بزرگترین درخت كره زمین در ایران

سرو(نگین سبز) چهار هزار و پانصد ساله ابركوه، با گذشت 1,642,500 روز از عمر خود، سرسبز و شاداب در پهنای كویر یزد در شهرستان ابركوه مقاوم و استوار است و جهانیان را شگفت‌زده كرده است. دانشمندان و كارشناسان داخلی و خارجی، از این درخت به عنوان كهنسال‌ترین درخت جهان یاد می‌كنند و می‌گویند: دیدن این درخت برای هر كسی جالب و شگفت‌آور است. اخیرا دانشمندانی از ژاپن و روسیه از این درخت دیدن كردند و عمرش را تا هشت هزار سال برآورد كرده‌اند.

پیشتر «الكساندر روف» دانشمند روسی، عمر آن را به 4000 تا 4500 سال برآورد كرده بود. «حمدالله مستوفی» هم در كتاب «نزهت القلوب» كه به سال 740 هجری قمری تالیف شده است، درباره این سرو آورده است: در آنجا سروی است كه در جهان شهرتی عظیم دارد چنانچه سرو كشمیر و بلخ، شهرتی داشته و اكنون این از آن بلندتر و بزرگتر است .

برخی مورخین معتقدند: نهال این درخت را «یافث» پسر نوح كاشته است. رئیس اداره محیط زیست ابركوه هم گفت: این درخت به عنوان یك اثر طبیعی در سال 1382 به تصویب شورای عالی حفاظت محیط زیست كشور رسیده است. رئیس اداره میراث فرهنگی و گردشگری ابركوه هم از درخت سرو به عنوان یكی از عجایب خلقت یاد كرد و افزود: این درخت خاطرات زیادی را در لابلای شناسنامه چندین هزارساله‌اش به یادگار دارد. وی ارتفاع این درخت را 25 متر، دور تنه آن را 5/11 متر و محیط آن را 18 متر اعلام كرده‌اند. وی درخت سرو ابركوه را از نوع سروهای مدیترانه‌ای دانست و گفت: این گیاه بزرگترین درخت موجود زنده روی زمین است.

گرم ترین منطقه جهان در ایران

آیا میدانستید گرم ترین منطقه جهان در ایران واقع شده؟

گرم ترین نقطه کره زمین با دمای نزدیک به ۷۰ درجه در سایه، در دشت لوت ایران قرار گرفته است. دکتر پرویز کردوانی بیابان شناس معروف ایرانی با اعلام این مطلب گفت: منطقه گندم بریان در دشت لوت که در ۸۰ کیلومتری شهداد و در شرق رود بیرجند قرار گرفته است منطقه ای با پوشش آتشفشانی است و همین پوشش سیاه آتشفشانی موجب بالا رفتن شدید گرما در این منطقه می شود.

به گفته وی این منطقه همچنین پست ترین منطقه داخلی ایران نیز محسوب میشود و این موضوع نیز از دیگر دلایل گرمای شدید آن است. کردوانی معتقد است که در گندم بریان در منطقه ای به طول ۲۰۰ کیلومتر و عرض ۱۵۰ کیلومتر هیچ موجود زنده ای زندگی نمی کند و شرایط به گونه ای است که امکان زیست هیچ گیاه یا حیوانی وجود ندارد. گواه کردوانی بر این موضوع این است که در تحقیقات خود مشاهده کرده است که گاو و گوسفند مرده ای که توسط کامیون های عبوری در گندم بریان رها شده بودند تجزیه نشده و نگندیده بودند بلکه فقط در اثر حرارت خورشید خشک شده بودند. به گفته وی این موضوع نشان می دهد که در این منطقه حتی باکتری هم امکان حیات ندارد.

کردوانی اضافه کرد: در نزدیکی گندم بریان پدیده های طبیعی بسیار زیبایی از جمله کلوت های بیابان لوت قرار دارد. این کلوت ها رشته دالان های موازی هستند که بر اثر باران و باد شدید به مرور زمان ایجاد شده است و ارتفاع دیواره های آنها به ۲۰۰ متر می رسد.

دکتر کردوانی گفت: پیش از اعلام میزان گرمای گندم بریان گمان می شد صحرای لیبی در شمال صحرای آفریقا با ۷/۵۷ درجه سانتی گراد حرارت گرم ترین منطقه کره زمین باشد، اما امروز مشخص شده است که گندم بریان در بیابان لوت با دمایی بیش از ۶۷ درجه سانتی گراد در سایه، گرم ترین نقطه کره خاکی است.