طب سوزنی

طب سوزنی


تاریخچه استفاده از طب سوزنی در کشور چین به ((عصر حجر)) باز می‌گردد که در آن زمان از سنگهایی نوک تیز به نام «بیان شی» (BIAN SHI) استفاده می‌شد. سوزن‌های سنگی طب سوزنی مربوط به پنج هزار سال پیش توسط باستان شناسان در کشور چین کشف شده‌است. اولین کتاب چینی که در آن در مورد طب سوزنی بحث شده‌است کتاب «طب داخلی کلاسیک امپراطور زرد» می‌باشد که در حدود ۲۳۰۰ سال پیش نوشته شده‌است. در این کتاب از انواع سوزن‌های فلزی، مریدین‌ها و نقاط خاص بر روی آنها، انواع روش‌های فروکردن سوزن در بدن و انواع مختلف بیماریهایی که می‌توان با استفاده از طب سوزنی آنها را درمان نمود بحث شده‌است.

خدمات طب سوزنی برای زیبایی و درمان

در کلینیک طب و طبیعت خدمات طب سوزنی با کاربرد زیبایی و موارد درمانی ارائه می شود. موارد کاربرد طب سوزنی در زیبایی عبارتند از:

رفع چین و چروک صورت

شفافیت پوست

رفع افتادگی صورت

درمان آکنه

رفع کبودی و تورم پلک

درمان شوره سر و خشکی موها

رفع افتادگی و بزرگی و کوچکی سینه

درمان سلولیت

طب سوزنی درمانی هیچ عارضه ای ندارد و امروزه استفاده از سوزن های یک بار مصرف، کار پزشکان و بیماران را بسیار راحت تر کرده است.

در سه دهه ی اخیر طب سوزنی جایگاه ویژه ای در اروپا و آمریکا پیدا کرده است به طوری که در چندین دانشگاه معتبر اروپا و آمریکا تدریس می شود و مورد قبول سازمان بهداشت جهانی و سازمان غذا و داروی آمریکا نیز می باشد.

طب‌الرضا پنجره‌ای به طب سنتی

مهاجرت امام‌رضا‌ (ع) از مدینه به طوس، با وجود همه مظلومیت، اما برکات فراوانی داشت. هرچند این امام در غربت ماند، اما تأثیراتی که این مهاجرت بر ایران داشت، بسیار است. امام وقتی به سوی طوس می‌آمد، در نیشابور در مجلس مأموران با جماعتی از فلاسفه و پزشکانی چون یوحنا بن ماسویه و جبرئیل بن یخشوع و ابن بهله هندی و دیگر کسان گرد آمدند. سخن از طب به میان آمد. وقتی مأمون در‌این‌باره از امام پرسش کرد، حضرت فرمود: «برای من به مرور زمان تجربیاتی بوجود آمده که آن را برای امیر می‌نویسم.»

حضرت ثامن‌الحج نظرات خود را به صورت نوشتار در یک کتاب به مأمون ارائه کرد. چون این کتاب بسیار جلب توجه مأمون و دانشمندان آن عصر شد، مأمون دستور داد آن را با آب طلا بنویسند و به همین دلیل به «الرساله‌الذهبیه» معروف شد.

از نخستین کسانی که در پزشکی کتاب نوشته، امام علی بن موسی الرضا‌ (ع) است. علمای شیعه، افزون بر طب الصادق و طب الرضا‌ (ع)، از آثار زکریای رازی و حکمای دیگر نیز استفاده می‌کردند.

از وقتی که استعمارگران پای خود را در کشورهای اسلامی گذاشتند (پس از جنگ جهانی و متلاشی شدن حکومت عثمانی‌ها) دانشکده‌های پزشکی کشورهای اسلامی پیرو درس‌ها و برنامه‌های درمانی آنان شد و حتی قوانین پزشکی ما قانون کشورهای استعمارگر شد.

در نتیجه آن طب اسلامی جزو خرافات قرار گرفت و حجامت که جایگاه خاصی در طب اسلامی (الرساله‌الذهبیه) و کتاب قانون داشت، به دستور آنان جزو خرافات غیر‌قابل‌قبول قرار گرفت. در صورتی که در فرمایشات پیامبر گرامی اسلام در حدیث معراج نیز بر حجامت تأکید شده است. پس از آن متأسفانه طب اسلامی را جزو منسوخ شده‌ها به حساب آوردند و مروج طب اسلامی را به تعزیرات و زندان محکوم می‌کردند.

تازه به فکر استفاده از طب سنتی افتاده‌اند و دانشکده‌ای برایش اختصاص داده‌اند آن هم به دلیل اینکه برخی فواید طب قدیم مشخص شده است. تا پیش از این هیچ‌کس نمی‌پذیرفت طب سنتی می‌تواند چه فوایدی داشته باشد. الان فهمیده‌اند که مثلاً به کمک طب‌سوزنی، می‌توان عمل باز قلب انجام داد.

من به طب سنتی و طب تغذیه اعتقاد دارم. تجربیات مختلفی درباره‌اش دارم. نه اینکه با این روش طبابت کنم، اما موارد بسیاری دیده‌ام که پزشکی مدرن وامانده است، اما طب سنتی به خوبی از پس یک بیماری بر آمده. شاید خنده‌دار باشد و عجیب. اما جالب است؛ بیست سال پیش درد شدیدی بین سه انگشت وسط پای چپم راحتی مرا سلب کرده بود و مرا سال‌ها از پوشیدن کفش محروم کرده بود، نزد چندین متخصص و فوق تخصص رفتم ولی متأسفانه هیچ نتیجه‌ای نگرفتم، به طب سنتی برگشتم، دیدم در طب سنتی استفاده از زالو را در این مورد توصیه می‌کنند، دو نوبت در جای درد زالو انداختم و به قول گفتنی آبی بود که روی آتش ریختم. آن دردها که راحتی مرا سال‌ها سلب کرده بود، کاملاً خوب شد. بیش از 15 سال از آن تاریخ می‌گذرد و خوشبختانه دیگر هیچ خبری از آن دردها نیست.

یک‌سال بعد از آن، گزارشی از اروپا رسیدکه اورتوپدهای درجه یک آلمان از زالو برای درمان آرتروز استفاده کردند و نتایج باور نکردنی داشته است، زیرا در لعاب زالو ماده ضد انعقادی وجود دارد که باعث می‌شود که خون‌رسانی را به مفصل زیاد کند و مشکلات مفصلی را درمان کند.

در کتاب طب امام‌رضا، الرساله‌الذهبیه انواع غذاها و طبیعت آن و انواع مزاج‌ها مطرح شده است ولی امروز اگر در محافل پزشکی این حرف‌ها مطرح بشود، آن را به سخره می‌گیرند و می‌گویند غذاهای سرد و گرم، مزاج سوداوی و بلغمی و صفراوی یعنی چه؟ من هم می‌گویم عزیزان تمنا می‌کنم چیزهایی که نمی‌دانید و نمی‌فهمید را انکار و مسخره نکنید.

آمریکا طب سنتی چین و طب سوزنی آن را در بهترین دانشکده‌های پزشکی به تدریس در آورده. عمل‌های قلب باز را بدون داروی بیهوشی با بی‌حس کردن موضعی با طب سوزنی در حالی که بیمار کاملاً بهوش است انجام می‌دهند، این مسائل از نظر علوم پزشکی قابل قبول نیست ولی باید آن را قبول کنیم. در طب مدرن درباره تقسیم غذاها و مزاجات هیچ بحثی نشده است. در دانشکده‌های پزشکی، فقط یک ترم درباره طب تغذیه بحث می‌کنند و کسی هم توجه نمی‌کند آن یک ترم چطور می‌گذرد. همه هم قبول می‌شوند. بی‌آنکه بفهمند در طب اغذیه چه گفته‌اند.

همه اینها درحالی است که طب سنتی از 2200 سال پیش زمان بقراط تا بوعلی سینا، براساس تغذیه بوده است. هیچ ماده شیمیایی به عنوان دارو استفاده نمی‌شد. همه راه‌های درمانی با توجه به خواص غذاها بود. درواقع غذا، دوا بود و نه دوا، غذا. بقراط همین نظر را داشت، بوعلی سینا هم همین نظر را داشت. الرساله الذهبیه امام‌رضا‌ (ع) هم بر همین اساس نوشته شد.

این مناسبت را غنیمت می‌شمارم و از همکاران عزیز می‌خواهم کمی تواضع علمی نشان بدهند؛ «انک لن‌تخرق‌الارض و لم‌تبلغ‌الجبال طولا» و سر تعظیم را برای طب سنتی فرود آورند و داروخانه‌های آلمان و دانمارک و هلند و. . . را رها کنند.

رساله طب‌الرضا از نفیس‌ترین و گرانبهاترین مواریث اسلامی در زمینه دانش پزشکی است و مشتمل بر رشته‌هایی از علوم پزشکی مانند علم تشریح، زیست‌شناسی، وظایف‌الاعضا و علم‌الامراض و بهداشت و جز آن می‌باشد وبخش زیادی از طب پیشگیری را نیز بیان کرده است. همچنین شامل دانش شیمی و تغذیه و بسیاری از دانش‌های دیگر می‌باشد. این رساله در ظاهر ساده و هماهنگ با درک مردم آن زمان می‌باشد ولی در باطن عمیق و پیچیده است. از این رو ترجمه‌ها و شرح‌های گوناگونی از این کتاب در دوره‌های مختلف ارائه شده است.

مترجمانی طب‌الرضا را به فارسی ترجمه کرده‌اند که در اینجا به چند نمونه اشاره می‌کنیم. ترجمه الذهبیه از محمد باقی مجلسی که خطی است و در کتابخانه مرحوم سیدصدر در کاظمیه موجود است. ترجمه طب‌الرضا از محمد مؤمن قزوینی که نسخه خطی آن به کتابت سال 1126 ق در کتابخانه ملی ملک نگهداری می‌شود. ترجمه طب‌الرضا از حاتم بن نظام الملک و کتابت سال 1114 ق در کتابخانه ملی موجود است. ترجمه الذهبیه از مولی فیض‌الله عصار شوشتری استاد طب و نجوم که در سال 1133 ق کتابت شده است و نسخه‌ای از این اثر در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می‌شود.

همچنین بر طب‌الرضا شرح‌های متعددی نوشته‌اند. از جمله ترجمه العلوی للطب الرضوی، نوشته سیدضیاءالدین‌ ابی‌الرضا فضل‌الله بن علی الراوندی (متوفی 548ق)، عافیه البریه فی شرح الذهبیه از میرزا محمد هادی فرزند میرزامحمد صالح شیرازی است که در زمان سلطنت شاه سلطان حسین صفوی تألیف شده است و نسخه خطی از آن به خط شارح به سال 1133 ق در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. شرح طب‌الرضا از محمد شریف خاتون‌آبادی که آن را در حدود سال 1120 ق تألیف کرده است. محمد هاشم بن محمد طاهر طب‌الرضا را به فارسی ترجمه وشرح نموده است که نسخه خطی آن در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود. شرح طب‌الرضا از سیدعلی اکبر شبر (متوفی 1242)، تحقه شاهیه عباسیه از محمد نصیرالدین بن قاضی کاشف الدین حموی یزدی، این شرح با تصحیح و تحشیه حسین رضوی برقعی در سال 1308 با نفقه انتشارات دلاوران قم به چاپ رسیده است. شرح طب‌الرضا از نوروز علی بسطامی؛ المحمودیه از حاج میرزا کاظم موسوی زنجانی (متوفی 1292)؛ دکترعبدالصاحب زینی آن را با تازه‌ترین اکتشافات علم پزشکی مقایسه و تطبیق داده است و در سلسله انتشارات ملتقی المعصومین، در بغداد منتشر کرده است.

 

تاریخچه طب سنتی ایران

 
طب در تمام ادوار تاریخ زندگى بشر، با او همراه بوده است. همچنان که درد و رنج جزئى از زندگى بشر است، پس او همواره به دنبال راه علاج گشته و مى گردد. در ایران، یونان، روم، آشور، کلده، مصر و تمامى جهان متمدن قدیم مردم از طب اطلاعاتى داشتند و کسانى که طبابت مى کردند، گاهى به صورت موبدان خدمت مى کردند و این بقراط حکیم بود که توانست طب را از این شکل خرافاتى و معبدى بیرون آورد. او ثابت کرد که مرگ و زندگى بر طبق قوانین منظم جهان رخ مى دهد و به علاوه مسائل اجتماعى و وجدانى خاصى نیز براى طبیب معین نموده است که گواه آن “سوگند نامه بقراط” است.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از موسسه طب سنتی ایران    ،  در کشور ایران طب و طبابت ادوار مختلفى دارد که مهم ترین آنها عبارتند از:
الف) دوران هخامنشى ب) دوران ساسانى ج) دوران اسلامى
الف )دوران هخامنشى

این دوره یکى از ادوار درخشنده و پرثمر طب ایران است و در ۲۵۰۰ سال پیش از این علم داراى منزلت خاصى بوده است چرا که در کتب مذهبى زرتشت نیز به خصوص از بهداشت، بسیار سخن گفته شده است. لذا از این دوران پزشکان طبقه بندى شده اند که مهم ترین آنها طبیب (پزشک)، جراح (کارد پزشک)، منتر پزشک و گیاه پزشک یا پسیانز هستند که در اوستا مى توان به یادداشت هایى در این مورد دست یافت.
ب) دوران ساسانیان

انتقال اصل و مایه طب، از دوران هخامنشى به دوران ساسانى بود اما بر اثر اختلافات مذهبى که در امپراتورى روم شرقى بین امپراتوران با دانشمندان و پزشکان پیدا شد، دوران جدیدى در تاریخ طب ایران و نتیجتاً در طب اسلامى پدیدار شد. ایران از همسایگان کشور هاى روم شرقى بود بنابراین دانشمندان و پزشکان عالى رتبه از مرز ها به ایران مهاجرت کردند و به تعلیم این دانش اشتغال ورزیدند و به این ترتیب بیمارستان و مدرسه جندى شاپور تأسیس شد. در دوران انوشیروان انقلاب بزرگى در علم طب ایران و جهان به وقوع پیوست که همانا تأسیس اولین کنگره پزشکى براى مناظره و مباحثه پزشکان در مورد فلسفه و طب بوده است.
ج) دوران اسلامى

واگذارى تمام میراث ساسانیان علاوه بر میراث بزرگ یونانیان به مسلمانان، پس از غلبه اعراب بر ایران و انقراض سلسله ساسانیان و اشاعه زبان عربى بود. مثلاً در دوران عباسیان “جندى شاپور” به بغداد انتقال یافت به این ترتیب کم کم بغداد مرکز علم و دانش پزشکى شد و جندى شاپور از رونق افتاد، خلاصه آن که به برکت تعالیم اسلامى مسلمانان به خدمات بزرگى در علم طب، ترجمه و تألیف متون پزشکى توفیق یافتند.در دوران اسلامى به خصوص در باب ترجمه در اثر تشویق هاى افراد درجه اول اجتماع، باب جدیدى بر مترجمین باز شد و آثار زیادى به صورت کتاب هاى طبى، علمى، فلسفى، تاریخى و غیره از زبان یونانى به عربى ترجمه شد.
گروهى از مترجمان نیز در غرب کشورهاى مسلمان یعنى مراکش، الجزایر، اسپانیا، تونس و… نیز به ادامه این خدمت اشتغال داشته اند.گروه بزرگى از مولفان بودند که پس از مطالعه کامل ترجمه کتاب هاى یونانى، خود توانسته اند کتاب هایى را نوشته و حتى به صورت نظم درآورند و از خادمان جهان پزشکى هستند. ولى پزشکان مشرق زمین قدم هاى بزرگ ترى در راه پیشبرد علم طب برداشته اند. بیشترین سهم در طب اسلامى، متعلق به ایرانیان است.از بهترین شاگردان بقراط و جالینوس مى توان از پزشکان مسلمان نام برد که با حفظ اخلاق پزشکى و سایر صفات نیک، بعدها بر کتب اساتید خود نقد و بررسى نمودند!
آنها عقل سلیم و تجربه را سرچشمه تحقیقات خود قرار دادند و بدین ترتیب استادان بزرگ و بى نظیرى در آسمان علم و دانش چونان ستاره هایى پرفروغ درخشیدند، مانند:

- محمدزکریاى رازى صد و چند جلد کتاب و رساله در طب مانند حاوى و المنصورى و مرشدو «آبله و سرخک» تالیف نمود
- شیخ ابوعلى سینا صاحب و مولف کتاب «قانون» و «نبض» و امثال آنها
- اسماعیل جرجانى صاحب کتاب “ذخیره خوارزمشاهى”، «یادگار» و اغراض
- ابن رشد قرطبى صاحب کتاب “کلیات”، “سموم” و “شرح بر قانون”
 - على بن عباس مجوسى ارجانى مولف کتاب “کامل الصناعه الطبیه الملکى”
 - ابوالقاسم بن خلف الزهراوى مولف کتاب “التصریف”

طى قرون سوم، چهارم، پنجم و ششم هجرى قمرى، پزشکان ایرانى توانستند برگ هاى زرینى بر تاریخچه طب جهان اضافه کنند و تحولات و انقلابات بزرگى را در طب ایجاد نمایند. از جمله محمد زکریاى رازى، عباس مجوسى اهوازى، شیخ الرئیس ابوعلى سینا و اسماعیل جرجانى .
اگر بخواهیم مرورى بر دستاوردهاى تلاش هاى بى شائبه دانشمندان ایرانى و ثمرات آن در جهان پزشکى داشته باشیم مى توانیم بگوییم.

۱ _ بیرون آوردن علم طب از صورت نظرى و متحول ساختن این علم با ایجاد بستر مناسب براى عرضه طب عملى، گامى بسیار مثبت در راه توسعه و پیشبرد این دانش بوده است.
۲ _ ایجاد نظم و ترتیب در دانش طب پراکنده و بى سر و سامان یونانى و افزودن اطلاعاتى جدید در زمینه پزشکى و تکمیل اطلاعات قبلى.
۳ _ با نظر بر وظایف و طبایع شرح داده شده براى اعضاى بدن، تاثیر دارو و درمان را با توجه به طبیعت داروها و شرایط اقلیمى بیماران وارد علم پزشکى ساخته اند و توانستند تا قرن شانزدهم، هفدهم و نیمه هاى قرن هجدهم در علم پزشکى اروپا، تاثیرات حیرت انگیزى به جا بگذارند. حتى عده زیادى از پزشکان اروپایى (آلمان و اتریش) تحت تاثیر افکار و تحقیقات پزشکان اسلامى قرار گرفتند و آنان را آرابیست (Arabistes) مى نامیدند که تا اوایل قرن هفدهم میلادى در اروپا از حامیان زیادى برخوردار بودند و افکارشان مورد توجه بوده است.
کار آنها تحقیق و بررسى عینى روى نتایج به دست آمده از پژوهش هاى پزشکان اسلامى و بسط و ترویج افکار آنها بوده است که گروه بزرگى از پزشکان را تشکیل مى داده اند. خود این پزشکان گروه هاى فکرى و مکتب هاى علمى در اروپا ایجاد کردند که از آن شمار مى توان مکتب سالرن و پادوا در ایتالیا را نام برد که تحت تاثیر و نفوذ مستقیم دانشمندان علم طب اسلامى بوده اند. ترجمه هایى از آثار دانشمندان اسلامى نیز نشان دهنده نفوذ همه جانبه آثار آنها بر نام آوران عرصه علم طب در دیار فرنگ است براى مثال مى توان از ترجمه کتاب «آبله و سرخک» رازى که به زبان لاتین ترجمه شده و همچنین ترجمه «قانون» ابوعلى سینا یاد کرد که هر یک حدود چهل تا پنجاه بار به زبان هاى زنده دنیا تجدید چاپ شده است.
علاوه بر آن ژراد دو کرمن فرانسوى از معروف ترین کسانى است که به ترجمه قانون شیخ و حاوى و منصورى زکریاى رازى و کتاب تصریف ابوالقاسم پرداخته است و از کسانى که اطلاعات طب اسلامى ایران را به اروپا برده اند و همچون گنجینه اى از آن مراقبت کرده اند مى توان از ژرد برد وریاک و آشوک ریموند نام برد .
- عصر تحول طب اسلامى ایران

این مهم از زمانى شروع مى شود که کتاب ذخیره خوارزمشاهى توسط سید اسماعیل جرجانى نوشته و تالیف مى شود (متوفى به سال ۵۳۱ هجرى قمرى). این دانشمند والامقام ایرانى جنبش عظیمى در نشر متون پزشکى در تمدن اسلامى در آن زمان ایجاد کرد که کتب نوشته شده خود را به زبان فارسى به رشته تحریر درآورد که همان «ذخیره خوارزمشاهى» است.
 کتاب ذخیره خوارزمشاهى مشتمل بر ده جلد کتاب کوچک تر است، بدین شرح:
- کتاب اول: درشناختن حد وحدود طب، هدف آن وگنجینه بدن انسان از مواد، خلط ها، مزاج ها، طبیعت بدن ها، عادت ها و شرح هر یک از اعضاى بدن.
- کتاب دوم: در تشخیص بیمارى از حالت هاى بدن انسان و انواع و درجه بندى بیمارى ها و دلایل بروز آن و تشخیص و شناسایى نبض بیمار، تفسیر و شناسایى حال بیمار مبتنى بر موارد زائدى که از تن بیرون یا خارج مى شود مانند عرق و ادرار.
- کتاب سوم: در حفظ تندرستى و چگونگى انجام این امر و شناخت نوشیدنى ها و خوراکى ها و میزان و چگونگى خواب و بیدارى، و حرکت، سکون و بازشناسى انواع رایحه ها و عطردرمانى (Aromatherapy ) و تدابیر و راه هاى به کارگیرى روغن ها، مصرف مسهل و ملین و مواد تهوع آور، چگونگى انجام فصد و حجامت و فواید شادى و مضرات غم و مسائل فرهنگى روانشناسى که لفظ قدیم بسیار زیبا و دلنشین بیان شده است و تشخیص نشانه هاى بیمارى و پرورش بچه ها و نگهدارى از پیران و مسافران از جمله مطالب بسیار شیوا، دقیق و مهمى است که از آن سخن به میان آمده است.
- کتاب چهارم: در تشخیص مرض و بیمارى و راه هاى آن که بسیار ظریف و مدبرانه بیان شده است.
- کتاب پنجم: علل و علامت و عوارض تب و چگونگى معالجه آن .
- کتاب ششم: در معالجه بیمارى ها از فرق سر تا نوک پا
-کتاب هفتم: در معالجه ورم ها، آماس ها، زخم ها و چگونگى شکافتن و داغ کردن آنها (جراحى) و معالجه کردن عضوى که سیاه شده و مى میرد، چگونگى معالجه شکستگى و ضرب خوردگى.
- کتاب هشتم: در زمینه راه هاى حفظ بهداشت و آراستگى ظاهرى.
- کتاب نهم: در زمینه چگونگى کارکرد و استفاده از زهرها و پادزهرهاى مهم در پزشکى.
- کتاب دهم: در تعب هایى که به شکل هاى گوناگون پدیدار مى گردند.

در نوشته پیشین تا جایى پیش رفتیم که به معرفى کتب ده جلدى خوارزمشاهى پرداختیم. بد نیست بدانیم که سه کتاب دیگر نیز به زبان فارسى نوشته شده است که عبارتند از «یادگار» – «اغراض الطبیه و مباحث العلائیه» و “خف علایى و یا خفى علایى”.
از جمله کتاب هایى که در چنین دورانى تالیف شد مى توان از کتاب قانون شیخ که شامل پنج کتاب بدین ترتیب است، نام برد:
۱- کلیات که شامل چهار فن و چهار شیوه است.
۲ _ ادویه مفرده (داروهایى گیاهى) که شاملیت آن بر دو جمله است.
۳ _ بیمارى هاى اعضاى بدن از سر تا نوک پا که شامل بیست و دو تکنیک است.
۴ _ بیمارى هاى تخصصى که به عضو خاصى اختصاص ندارد.
۵ _ داروهاى گیاهى مرکب که در بردارنده مقالات و دو جمله است.
یکى از مولفین بزرگ کتاب هاى طبى در تمدن اسلامى، سید اسمعیل طبیب بوده است. از دوران حمله مغول و خسارات فراوان وارده بر ایران زمین، تا دوران قاجار هیچ کتاب و رساله پزشکى اى نوشته نشده است.
کتاب “تحفه حکیم مومن” اثر محمد مومن بن میرزا محمد زمان تنکابنى از آثار درخشان در زمینه طب سنتى و خواص گیاهان، کانى ها، روغن ها و مواد طبیعى درمانى است که قدمت آن حدوداً از زمان صفویه انتشار یافته است.«تحفه حکیم مومن» در نتیجه و حاصل مطالعات نویسنده آن در دوران خود است، قابل توجه است که عموماً در آن دوران تحصیل علم پزشکى که به همراه حکمت و فلسفه و تواماً آموخته مى شده است شکل یادگیرى در حضور استاد به صورت دیدن چهره و حال و هواى بیمار (معاینه)، نبض گیرى و نسخه نویسى (تغذیه و گیاهان مفرده و مرکبه دارویى) بوده است، چنانچه تا حدود نیم قرن پیش در کشور ایران هنوز این روش وجود داشته است.
 غیره است

ادامه نوشته

طب اسلامی

طب اسلامی، راهی بسوی تمدن اسلامی است.

طب اسلامی، مبلّغی قدرتمند برای اثبات حقانیت تفکر دینی است.

احیای طب اســلامی، احیــای دیـن و زمینه ساز ظـهور امـام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ است.

احیای طب اسلامی، احیای سنن انبیاء و اوصیای الهی است.

 

 

علم طب در ابتدا باید بتواند تعریف درستی از انسان و رابطه او با هستی و خالق هستی ارائه بدهد و این جز با تمسک به دین امکان پذیر نمی باشد.

هدف طب اسلامی، تنها بیرون راندن بیماری از بدن نیست بلکه هدف، آزاد کردن فکر و اندیشه و عمل از قیود شیطانی و تعبد محض به اوامر الهی و بسط تمدن اسلامی است.

هدف ما نباید تربیت طبیب مسلمان باشد بلکه هدف، تبیین طب اسلامی و تربیت طبیب اسلامی است!

طبیب مسلمان در نیت، مُسلِم و در روش، بی قید است؛ اما طبیب اسلامی در نیت و روش، مسلم است.

باطن مدرنیته، استغنای از إسم رب است و این قرائت از عالم، قرائتی شیطانی است که بشر عصر مدرن، از مسلمان و غیر مسلمان آن را باور کرده است.

طب مدرن هیچ تعهدی به منابع دینی ندارد و مستغنی از وحی به تفسیر عالم میپردازد اما پزشکان مسلمان آن را تایید کرده و علمی میدانند!

علوم کنونی دانشگاهی و متون درسی، توانایی آن را ندارند که انسان را الهی بار بیاورند و در عوض آن، استغنای از آموزه های الهی را در جان فرزندان این سرزمین تزریق میکنند.

چطور ممکن است که بر مبنای یک تعریف غلط و جعلی از انسان، بتوان سیستمی را بنا کرد که مدعی درمان درد های انسان و حفظ سلامتی او باشد؟

در فلسفۀ علم الحادی، تعمیم آزمایش‌های طبی از موش به انسان، امری پیش پا افتاده است‌؛ زیرا از دیدگاه چنان فلسفه‌ای انسان و موش هر دو حیوانند.

غربی ها بدترین جفا را در حق پزشکی کردند تا آنجا که علم شریف طب را در حد دامپزشکی تنزل دادند.

چه شده است که شیعیانی که یا من اسمه دواء و ذکره شفاء میگویند، در عمل، گوش به فرمان طبی سپرده اند که نه اسمی از او در آن است و نه ذکری؟

در خواب بودن نخبگان امت اسلام همین بس که امروز سنت های اسلامی، معطل تاییدات مراکز نظارتی غرب مانده اند تا مگر به تایید آن ها آبروی«علمی شدن» بگیرند!!

چه بر سر ما آمده که حاضریم به هر فرضیه و نظریه ای از غرب و شرق، بهای علم و یقین بدهیم اما به علم و یقین معصوم، بهای فرضیه هم نمیدهیم؟!

این که از پشت عینک غرب به منابع اسلامی نگاه کنیم و تولیداتی داشته باشیم اسمش تولید علوم اسلامی نیست و ما چاره ای جز بازگشت به مبانی و اصول اسلامی در تفسیر عالم و تبیین قواعد علمی آن نداریم.

بازگشت دوبارۀ ما به علوم انبیاء الهی و معارف اهل بیت ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ نوعی توبۀ جمعی و نوعی برائت همه گانی از آن راه منحرفی است كه در پی هماهنگ كردن منظومۀ معارف بشری بر محوری غیر از وحی است.

فصل‌ها در تغییر مزاج انسان موثرند

دخالت دادن فصل و موقعیت جغرافیایی در تغذیه مناسب آن فصل بسیار اهمیت دارد، زیرا فصل‌ها در تغییر مزاج انسان مؤثر هستند.

چهار فصل سال

فصل‌ها بر بدن انسان تأثیر می‌گذارند و تغییراتی را ایجاد می‌کنند؛ فصل بهار گرم و تر است و در این فصل افرادی که مزاج گرم و تر دارند (افراد دموی)، خصوصاً اگر در سن رشد باشند، مشکلات بیشتری خواهند داشت، چون حرارت و رطوبت بر مزاج آنها غلبه پیدا می‌کند.

 

فصل تابستان، گرم و خشک است، بنابراین علائم گرمی و خشکی در افراد با مزاج گرم و خشک (صفراوی) که در دوره جوانی هم به سر می‌برند، تشدید می‌شود. در تابستان، این افراد و همچنین افرادی که فعالیت زیادی دارند، بهتر است بیشتر غذاهای سرد و تر مصرف کنند و به خصوص افرادی که مزاج گرم و خشک دارند، بهتر است مواد غذایی مانند لبنیات، آب دوغ خیار و آب میوه و هندوانه بخورند.

 فصل پاییز، سرد و خشک است و در این فصل بیماری‌های پوستی مانند اگزما و ترک پوست، خشکی لب‌ها، بواسیر و افسردگی شیوع بیشتری پیدا می‌کند و بهتر است در این فصل بیشتر غذاهای گرم و مرطوب مانند بادام و گوشت گوسفند مصرف شود.

 فصل زمستان دارای طبیعت سرد و تر است و زمینه‌ساز تشدید یا بروز بیماری‌های بلغمی است و به همین علت افراد بالای 50 سال بیشتر در این فصل دچار مشکل می‌شوند.

افراد بلغمی بیشتر دچار نفخ شکم و درد مفاصل می‌شوند

افراد می‌توانند مزاج خود را تنظیم کنند، به عنوان مثال اگر مهندس راه‌سازی که عصبی و حساس است، در فصل تابستان برای کار به منطقه کویری کشور برود، چون تمام عوامل مؤثر بر مزاج به سمت گرمی و خشکی گرایش دارد و استعداد ابتلا به بیماری‌های مزاج گرم در این شخص زیاد است، برای پیشگیری از بروز مشکل بهتر است این فرد کاهو، سکنجبین و آب فراوان بخورد، هیجان‌زده و عصبانی نشود، با آب خنک حمام کند و از غذاهای گرمی‌بخش، مثل فلفل و سیر بپرهیزد. همچنین غذاهای سرد و رطوبت‌بخش مصرف کند.

ادامه نوشته

وقتی پیامبران غرب دروغ می گویند


تبارشناسی علوم جدید





دکتر حمید شفیع زاده


* آیا واقعا قانون جاذبه را نیوتون کشف کرد؟!
* آیا کشفیاتی که به گالیله نسبت میدهند واقعا مال اوست؟!
و ....


اروپا یا در واقع تمدن غرب پس از انهدام روم بوسیله اقوام وحشی غرب اروپا چون گوتها و وانداها و وایگینگ ها و یونانی ها، به چنان سقوط علمی دچار شدند که در طی هزار سال(قبل از سال1000 میلادی) تنها کشف مهم آنها ساخت نوع تازه ای از یراق گردن اسب بود که امکان می داد یک خیش را بکشد. اما همین اروپا پس از دسترسی به منابع علمی کشورهای اسلامی از طریق اندلس و نیمه جنوبی ایتالیا و فرانسه به گنجینه ای از علوم دست یافت و پس از توقف تمدن اسلامی، با ترجمه آثار دانشمندان اسلامی به جهش هاي سريع علمی نايل آمد ...

ادامه نوشته

شبهات مطرح شده نسبت به برخی موارد مورد ادعای علم نجوم

مصاحبه با استاد محمدطه طرفی
 
(در خصوص برخی شبهات مطرح شده نسبت به برخی موارد مورد ادعای علم نجوم)
 



بطور کلی به سه موضوع در این مصاحبه پرداخته می شود:

1- این که در علم نجوم زمان های خاصی را برای انعقاد نطفه مطرح می‎کنند چطور می تواند صحیح باشد، حال آنکه از زمانی که نطفه در رحم زن می‎ریزد ممکن است تا 72 ساعت اسپرم مرد با زن ارتباط برقرار نکند؟

2- آورده شده که نطفه ابوعلی سینا در وقت نجومی خاصی منعقد شده است و به همین علت چنین نبوغ بالایی را دارا می‎باشد و این را منجمی در همان شب انعقاد نطفه او به پدرش خبر داده بود. حال سوال اینجاست که در آن زمان خاص نطفه افراد دیگری هم می‎توانسته بسته شده باشد، پس چرا آن ها به چنین جایگاهی نرسیدند؟

3-  آیا منجمان بزرگ ما چنین سخنانی در مکتوبات خود دارند یا نه؟

 

ادامه نوشته

بازگشت به ساختمان سازی سنتی

جام جم آنلاين: طرفداران محيط ‌زيست در دهه‌هاي 1960 و 1970 ميلادي خواهان بازگشت به شيوه‌هاي ساخت‌وساز طبيعي شدند.
 

 

آنها تمايل داشتند براي ساخت بنا از منابع طبيعي محلي به شكلي كاملا اصولي و پايدار استفاده شود.

بعدها بحران انرژي در دهه 1970 تمام توجهات را روي استفاده (يا عملا سوءاستفاده) از منابع طبيعي متمركز كرد.

مسائلي همچون كارايي انرژي در منازل مسكوني و يافتن راه‌حل‌هايي براي جايگزيني منابع سوخت‌هاي فسيلي با منبع خورشيدي و حتي ساير منابع ديگر جايگزين تا مدت‌ها ذهن هواداران محيط‌زيست را به خود مشغول كرد.

اين روزها نگراني‌هاي زيست‌محيطي در رابطه با استفاده از سوخت‌هاي فسيلي كه منابع تجديدناپذيري هستند، رو به افزايش است. اخيراً اثرات گازهاي گلخانه‌اي و مناقشاتي كه بر سر مساله گرمايش جهاني پيش آمده توجه همگان را به خود جلب كرده است.

بدون شك اين موارد سبب شده‌اند كه منابع انرژي‌ تجديدپذير بيش از پيش در صدر توجهات قرار گيرند.

امروزه استفاده صحيح از منابع در راستاي تحقق اصول توسعه پايدار و همچنين ساير راه‌حل‌هاي محيط‌زيست‌‌محور كاملا اذهان را به خود مشغول ساخته‌اند.

يكي از اين راه‌حل‌ها و نظرات ساخت بناهاي طبيعي است. ساخت و ساز طبيعي، نوعي تكنيك ساخت و ساز بر مبناي اصل پايدار است كه قابليت آن را دارد تا اثرات سوء زيست‌محيطي ناشي از سكونت انسان را به حداقل برساند.

ساخت بناهاي طبيعي را فارغ از بسياري مسائل مي‌توان نوعي سيستم خانه‌سازي دانست كه حائز ارزش‌هاي فوق‌العاده‌اي، چه از نظر اجتماعي و چه از نظر پايداري زيستي است.

ادامه نوشته

از کرسی مادربزرگ تا شومینه امروزی

جام جم آنلاين: همه ما اگر به ياد نداشته باشيم ولي مطمئنا شنيده‌ايم كه در گذشته چگونه پدران و مادران ما خانه‌هايشان را در مقابل سرما، گرم مي‌كردند.

از كرسي گرفته تا بخاري‌هاي هيزمي و نفتي هركدام در دوران خاص به خانه‌هاي اجدادمان گرمي مي‌بخشيد و چه سختي‌هايي را براي تهيه سوخت آن متحمل مي‌شدند ولي امروزه نه‌تنها از آن وسايل گرمايي ديگر خبري نيست وفقط در داستان‌ها شنيده مي‌شوند، بلكه ديگر طعم‌ واقعي گرم شدن را نيز احساس نمي‌كنيم.

كرسی؛ گرمابخش خانه‌های قدیم

شاید بسیاری از ما نشستن و خوابیدن زیر كرسی، با آن حرارت دلچسب و بی‌نظیر و تنبلی آورش را تجربه نكرده باشیم و زمستان‌هایی را كه با خوردن خوراكی‌های زمستانی و شنیدن حكایات پدربزرگ و مادربزرگ در زیر كرسی سپری می‌شدند، را از جمله خاطره انگیزترین دوران‌های زندگی و كودكی و نوجوانی خود ندانیم.

برای ما كرسی یك وسیله گرمازاست كه نامش در كتاب‌های مختلف به چشممان خورده یا شكل آن را در فیلم‌های تلویزیونی دیده‌ایم.

كرسی جایگاه ویژه‌ای در فرهنگ و سنت ایران داشته و از لوازم فرهنگ سنتی آن به شمار می‌رود.

كرسی میزی چهارپایه است كه از چوب به اندازه یك متر در دو متر و گاهی مستطیل شكل ساخته می‌شود كه روی آن را با لحافی می‌پوشاندند.

سپس روی لحاف را با جاجیم، ترمه یا چادرشب سفید تزئین می‌كردند و یك سینی مسی برای قرار دادن خوراكی‌ها روی آن قرار می‌دادند.

اطراف كرسی را نیز تشك و پشتی می‌گذاشتند، سپس اعضاي خانواده دور آن می‌نشستند، معمولا در خانه‌های طبقه متوسط و اعیان دو كرسی موجود بود. یكی برای اهل خانه و یكی در اتاق پذیرایی برای مهمان‌ها قرار داده می‌شد.

تشك پای كرسی معمولاً كوتاه‌تر، اما پهن‌تر از تشك معمولی بود؛ به طوری كه با قرار گرفتن در چهار طرف كرسی، لبه‌ها روی هم نیفتاده و ناراحت و ناهموار نباشد.

گذاشتن كرسی در روز و ساعتی مانده به شب انجام می‌شد. در زیر این میز و تشكیلاتی كه وصفش رفت، یك منقل قرار می‌گرفت كه حرارت مطبوع زیر كرسی را تأمین می‌كرد و آماده كردن آن هم روشی مخصوص به خود داشت.

همچنین در گذشته معمولاً در میان خانواده‌های بی‌بضاعت كه توانایی تهیه منقل نداشتند، مرسوم بود كه كف اتاقشان چاله كرسی درست می‌كردند.

این خانواده‌ها چاله را در محل مورد نظرشان در كف اتاق می‌كندند، دورش را گچ كشیده و صاف می‌كردند سپس آتش در آن درست كرده و كرسی را روی آن چاله بر پا می‌كردند.

از آنجا كه این شیوه بیشتر به كار فقرا می‌آمد و آنها توانایی دوجا آتش روشن‌كردن نداشتند، از داخل به وسط سقف كرسی قلابی نصب می‌كردند و دیزی آبگوشت خود را كه غذای هر روزه آنها بود، بر آن می‌آویختند تا آبگوشت آنها زیر كرسی بپزد.

با گذشت زمان، كم‌كم پای اجاق‌ها و منقل‌های برقی كه از جنس آجر نسوز بود و با چند المنت كار می‌كرد، به خانه‌ها باز شد و جای منقل‌های زغالی را گرفت.

حسن بزرگ منقل‌های برقی این بود كه بر خلاف آتش، زغال قربانی نداشت. چرا كه دود آتش زغال موجب خفگی كودكان و افرادی می‌شد كه سر به زیر لحاف كرسی كرده یا آتش زغال كرسی آنها دود داشت و آنها را مسموم می‌كرد.

پس از منقل‌های برقی، بخاری‌های برقی، نفتی و گازی جزو لوازم اصلی خانه‌ها شدند. این وسایل جای كمتری اشغال می‌كردند و با گرم كردن تمام فضای خانه، زندگی را برای اهل منزل بسیار آسان‌تر كردند و به این ترتیب كرسی با تمام لذتی كه داشت، كم‌كم برچیده شد.

لحاف‌های بزرگ آن به لحاف‌های كوچك‌تر تقسیم شد و چهارپایه و میز كرسی به استفاده دیگری رسید یا فروخته شد و خلاصه آثار وجود كرسی از خانه‌ها رخت بربست.

در همان زمان كه كرسي براي خود رونقي داشت، برخي از مردم از بخاري‌هاي هيزمي نيز استفاده مي‌كردند بخاري‌هاي حلبي كه محتواي سوخت آن را هيزم و شاخ و برگ‌هاي درختان تشكيل مي‌داد.

اين بخاري با آن گرماي مطبوع و دلنشين خود يك مشكل اساسي داشت و اين‌كه با تمام شدن سوخت يكباره فضاي اتاق سرد مي‌شد، به همين خاطر صاحبان خانه مجبور بودند مرتب هيزم بخاري را كه خيلي سريع سوخت آن تمام مي‌شد، چك كنند، اين مساله به هنگام خواب و در نيمه‌هاي شب سخت‌تر بود، چرا كه پدر يا مادر خانه بايد نيمه‌هاي شب چند بار از خواب بلند مي‌شدند و هيزم داخل بخاري قرار مي‌دادند.

اين بخاري‌ها در حال حاضر در برخي روستا‌هاي كشور مورد استفاده قرار مي‌گيرد و‌ منازل روستاييان را گرم مي‌كند.

اگر چه امروزه تهيه سوخت براي شوفاژ و شومينه وقتي را از مردم نمي‌گيرد و فقط كافي است با پرداخت صورت حساب قبض گاز و برق هزينه سوخت را تامين كرد، در آن زمان براي تهيه سوخت بخاري‌هاي هيزمي پدر خانه مجبور بود كه قبل از شروع سرما چند روزي را در جنگل‌ها براي تهيه هيزم سپري كند و با خرد كردن آنها و قرار دادنشان در مكاني محفوظ، سوخت يك‌سال خود را تامين كند.

بخاري‌هاي نفتي نيز هرچند تا اندازه‌اي كار را راحت‌تر كرده بود، ولي نسبت به امروزه براي خود سختي‌هايي نيز به‌همراه داشت. نفت اين بخاري‌ها بايد قبل از فصل سرما تهيه و در مخازني كه براي اين كار تدارك ديده شده بود، ذخيره مي‌شد و اهل خانه نيز بايد چند بار در روز، مخزن بخاري را از نفت پر مي‌كردند.

تا اين‌كه شوفاژ و رادياتور به كمك ما انسان‌ها آمد، با‌آمدن آن نفس راحتي كشيديم و ديديم كه چگونه تكنولوژي مي‌تواند ما انسان‌ها را روز به روز در راحتي و رفاه قرار دهد.

گرم شدن روابط اعضای خانواده

محمدعلی گلاب‌زاده، پژوهشگر و مردم شناس درباره نحوه گرم كردن خانه‌ها در زمان قدیم و جایگاه كرسی‌ها در خانه‌های ایرانیان می‌گوید: یكی از خصوصیات بارز نیاكان ما صرفه‌جویی بود و آنها سعی می‌كردند زندگی‌شان را براساس داشته‌ها و سرمایه‌های منطقه‌ای و ملی خودشان استوار كنند و فراتر از آنچه داشته‌اند، گامی ‌برندارند و خود را محتاج دیگران نكنند.

وی استفاده از كرسی‌ را نشأت گرفته از این خصوصیات و تفكر سنتی مردم می‌داند و می‌افزاید: در روزگار قدیم در شب‌های سرد زمستان مردم در خانه‌هایشان برای گرم شدن دور یك كرسی كه در آن چند حبه زغال روشن قرار داده شده بود، می‌نشستند و از گرمای مختصری كه این كرسی ایجاد می‌كرد، استفاده می‌كردند و تا صبح همان‌جا می‌خوابیدند.

گلاب‌زاده با اشاره به این كه كرسی‌ها علاوه بر گرم كردن فضای خانه، زمینه دور هم جمع شدن اعضای یك خانواده و گرم شدن روابط بین آنها را فراهم می‌كرد، می‌گوید: به همین دلیل كرسی‌ها پایگاه شعرخوانی، قصه‌گویی، شاهنامه‌خوانی و فالگیری بودند و باعث گرمای تفكر و اندیشه اعضای خانواده و تنویر افكار آنها می‌شدند.

وي درباره دلایل از رونق افتادن كرسی‌ها می‌گوید: هر چه ما به سمت زندگی ماشینی پیش رفتیم و از فضای زندگی سنتی دور شدیم، صفا و صمیمیت جمع شدن دور كرسی و بهره بردن از گرمای آن نیز كمرنگ و سردتر شد.

به همین دلیل امروزه در حالی وسایل گرمایشی متعددی در خانه‌ها برای گرم كردن وجود دارد كه اعضای یك خانواده گاه هفته‌ها دور هم جمع نمی‌شوند و با یكدیگر صحبت و مشورت نمی‌كنند. به اين ترتيب این موضوع باعث می‌شود در جامعه ما روز به روز اخلاقیات كم و فاصله بین پدرها و مادرها با فرزندانشان زیادتر شود.

این مردم‌شناس با اشاره به این‌كه آنچه زمینه‌ساز فراموشی كوچه‌های آشتی‌كنان و از رونق افتادن خانه‌های گاهگلی و سنتی شد، باعث از رونق افتادن كرسی‌ها نیز شده است، می‌افزاید: رسوخ سریع زندگی ماشینی، وسایل گرمایشی جدید، تجددطلبی، و دوری از فرهنگ اصیل و سنتی از جمله دلایل از رونق افتادن استفاده از كرسی برای گرم شدن است.

از كرسی‌های زغالی تا چیلر‌های گازی

امروزه پیشرفت تكنولوژی باعث شده تا گزینه‌های مختلفی برای انتخاب وسایل، تجهیزات و سیستم‌های مناسب گرمایشی منازل وجود داشته باشد. این روزها در میان مولفه‌های مصرف انرژی در ساختمان، سیستم‌های گرمایشی كه عمدتا از سوخت‌های فسیلی استفاده می‌كنند، از جمله مصرف‌كنندگان عمده انرژی به شمار می‌روند.

در روزگاری كه خبری از كرسی‌های زغالی نیست، توجه به عوامل گوناگونی كه در میزان مصرف انرژی گرمایشی نقش دارند، بسیار مهم است.

به همین دلیل وسایل گرمایشی متنوعی همانند شوفاژ، فن كویل، چیلر، بخاری و شومینه‌های گازی و... در منازل امروزی استفاده و سیستم‌های گرمایش از كف، دیواره‌ها و سقف در طراحی و ساخت خانه‌های امروزی لحاظ می‌شود، خانه‌هایی كه اگر چه هوای آنها با وسایل امروزی براحتی گرم می‌شود، اما دل‌های بسیاری از ساكنان این خانه‌ها همانند هوای پشت شیشه‌های دو جداره پنجره‌های منازلشان سرد و بی‌روح است.

این روزها جای كرسی‌های زغالی برای جمع كردن اعضای یك خانواده به دور هم در خانه‌ها خالی است.

چرا فرهنگ درمان با طب سنتی یکباره از میان مردم برداشته شد؟

این سوال مطرح است که اگر واقعا طب سنتی روش موثری برای درمان بسیاری از بیماری هاست، چرا یک دفعه ترک شده است؟ آیا مردم نسبت به گنجینه ی علمی خود دچار فراموش کاری شده اند یا برنامه ی خاصی برای نابودی آن اجرا شده است ؟ مطالعه ی کتاب «تاریخ طب در ایران» نوشته ی «دکتر سیریل الگود» پزشک سفارت انگلیس در دربار قاجار، حقایق تلخی را بر ما روشن می کند.

این سوال مطرح است که اگر واقعا طب سنتی روش موثری برای درمان بسیاری از بیماری هاست، چرا یک دفعه ترک شده است؟ آیا مردم نسبت به گنجینه ی علمی خود دچار فراموش کاری شده اند یا برنامه ی خاصی برای نابودی آن اجرا شده است ؟ مطالعه ی کتاب «تاریخ طب در ایران» نوشته ی «دکتر سیریل الگود» پزشک سفارت انگلیس در دربار قاجار، حقایق تلخی را بر ما روشن می کند
با خواندن کتاب«تاریخ طب در ایران» متوجه می شویم که استعمار اولین بار به وسیله ی طب خود وارد این مملکت شد و حذف طب سنتی، بنا به اعتراف سیریل الگود و سایر مورخین و اطبای غربی، حرکتی خزنده بود که طی ده ها سال تلاش و برنامه ریزی بی وقفه حاصل شد و جهت این حرکت نیز از بالا به پائین بود، یعنی ابتدا شاهان و شاهزادگان را متقاعد کردند ، بعد راه آموزش طب سنتی را مسدود و در نهایت مردم را مجبور به روی آوردن به طب شیمیایی کردند.
سیریل الگود در کتاب خود می گوید :
«مبارزه با طب سنتی از زمان شاه عباس صفوی که مقارن با ورود کمپانی هند شرقی به ایران بود، در دستور کار قرار گرفت، لیکن به علت مقاومت مردمی هیات هایی که در زمان صفویه به ایران می آمدند توفیقی به دست نیاوردند.»
پزشک کمپانی هند شرقی در آن زمان فردی به نام FRYER بود. او در مورد این ناکامی می گوید:
“این ها اصلا عادت ندارند با مطالعات و تحقیقات جدید پیشرفت کنند و از این جهت، با همان تعصبی که به مقدسات متمسک هستند ، به اصول طب خود چسبیده اند.” این سخنان علاوه بر این که عصبانیت این پزشک از اعتقاد مردم به طب خود را نشان می دهد، بیانگر شدت اعتقاد مردم آن زمان به طب سنتی در حد باورهای مذهبی می باشد.
آیا اگر مردم که طبیعتا همیشه به سلامتی خود علاقه مندند، از طب سنتی خود نتیجه نمی دیدند و از آن راضی نبودند، چنین به آن پایبندی نشان می دادند؟ بعد از دوران صفویه به دوران قاجار می رسیم. سیریل الگود در ادامه ی کتاب خود می گوید:
«ویژگی مهم دوران قاجار، انتقال طب ابن سینا به طب هاروی و پاستور بود. هیات های نمایندگی که در این زمان به ایران می آمدند، اغلب پزشک بودند و به این ترتیب طب غربی به ملایمت و آهستگی در سنگرهای طب سنتی نفوذ کرد.»
از این سخنان، خزنده بودن و اینکه این حرکت یک حرکت جنگی و به قصد غلبه و تسلط فرهنگی بوده است، روشن می شود. واضح است که برای غلبه بر یک ملت باید آن را نسبت به داشته های خود دچار خود باختگی کرد و کدام خود باختگی از این بالاتر که یک ملت بپذیرد برای حفظ سلامتی و درمان خود محتاج به بیگانگان است؟ پس وقتی در این سنگر تسلیم شود، سایر سنگرها را راحت تر تخلیه می کند و دقیقا به همین علت است که هیات های نمایندگی غربی که به ایران می آمدند عمدتا از میان پزشکان انتخاب می شدند.
سیریل الگود زمانی این اعترافات را می گوید که اهداف استعمار در این مورد کاملا پیاده شده و کار از کار گذشته است. وی اظهار می دارد:
«بدیهی است که اکنون دور نمای طب به نحو محسوسی تغییر یافته بود. ۵۰ سال آموزش بوسیله ی اساتید خارجی، نسلی را پدید آورده بود که دید آنها کاملا با پدرانشان متفاوت بود. این نفوذ فرهنگ غربی به وسیله ی هیات های پزشکی در مراکز مختلف کشور تقویت شده بود و بزرگترین افتخار و اعتبار را در این مورد باید به این هیات ها داد.»
سیریل الگود آن گاه وضع قانون منع طبابت سنتی را به عنوان آخرین میخ تابوت ابن سینا معرفی کرده و می گوید:
“در سال ۱۹۱۱ وضع قانون طبابت بر اساس دیپلم و مدرک صورت گرفت که می گفت: هیچکس در هیچ نقطه از ایران حق اشتغال به هیچ یک از فنون طبابت را ندارد، مگر اینکه از وزارت معارف اجازه نامه گرفته یا تصدیق نامه از ممالک خارجه داشته باشد.
بدین ترتیب آخرین میخ تابوتی که حاوی جسد مرده ی طب سنتی بود کوبیده شد. سمت معلمی طب ابن سینا نیز منسوخ شد. تمام این اصلاحات نشان می داد که با سپری شدن دوره مجریان طب رازی و ابن سینا، روش های طبی منسوب به آنان نیز محکوم به فنا گردیده است. رسم دیرینه ی خدمت شاگردی نیز از بین رفت و حکیم ها دیگر نمی توانستند شاگردانی به سوی خود جلب و معلومات و تجربیات عملی خود را به آنها منتقل کنند. تمامی این پیشرفت ها به وسیله ی سیاست اروپا به شدت کنترل می شد.”
ملاحظه می کنید که اصلا صحبت از یک حرکت علمی و یک جایگزینی منطقی در کار نیست و اصلا تحقیق و بحثی در تاریخ نمی بینیم که مقایسه ای میان طب رایج و طب سنتی انجام داده و رای به برتری طب رایج داده باشد. آری این بود مختصری از حادثه ی نامیمونی که بر سر طب سنتی ما و مخصوصا حجامت رفته است واز آنجایی که حجامت درمانی بدون داروست و هیچ وابستگی به خارج ندارد، بیش از سایر روش های درمان در طب سنتی مورد عناد و ستیزه جویی قرار گرفته و می گیرد.
علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانند به منابعی که معرفی شد مراجعه کنند.
در پایان، لازم به ذکر است که ما منکر پیشرفت های پزشکی رایج در زمینه جراحی، ارتوپدی، ابزار تشخیصی و خلاصه آنچه به مدد تکنولوژی و مهندسی پزشکی حاصل شده است نیستیم، بلکه بحث بر سر این است که طب رایج در درمان بیماری های مزمن( CHRONIC DISEASE) ناکام مانده و روز به روز این ناکامی ها و عوارض استفاده ی طولانی مدت از داروهای شیمیایی بیشتر رخ می نمایاند.
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: در شب معراج وقتی به آسمان هفتم صعود کردم، هیچ مَلکی از ملائک از من گذر نکردند، مگر اینکه گفتند: ای محمد حجامت کن و امتت را به حجامت کردن و خوردن سیاه دانه امر بفرما.( تفسیر المیزان، سوره اسراء، آیه ۱)
پیامبر اکرم اکرم(ص) فرموده اند: آن قدر جبرئیل در مورد حجامت به من سفارش کرد که فکر کردم مبادا واجب است. ( بحارالانوار، ج ۶۲ ،ص ۱۲۶)
دکتر رضا منتظر
عضو هیئت علمی موسسه ی تحقیقات حجامت ایران

تقسیم‌بندی علم طب

 دانش پزشکی به دو بخش تقسيم می‌شود: طب نظری و طب عملی.                       

 

الف. طب نظري

 

یعنی دانشي كه چگونگي عملکرد طبیعی و تغييرات بدن انسان و عوامل مؤثر بر آن را -که منجر به سلامتی یا بیماری می‌شوند- بررسي كرده، نهایتاً پزشک را به تشخیص راهنمایی می‌نماید. طب نظري شامل سه بخش است:

 

1.      امور طبيعيه: اموری که هستی، قوام و حفظ کمالات جسمی بدن انسان، بر آنها مبتنی است (فیزیولوژی).

 

2.      اسباب و علل: علت ايجاد تغييرات در بدن انسان و عوامل مؤثر بر آن و چگونگی بروز بيماري را بررسی می‌کند (اتیولوژی و فیزیوپاتولوژی).

 

3.      دلايل و علايم: به بررسي علایم و نشانه‌ها می‌پردازد و پزشک را برای تشخیص حال سلامت یا بیماری راهنمایی می‌کند، مانند نشانه‌های مزاجی و غلبة اخلاط، نبض‌شناسی و ادرارشناسی (نشانه‌شناسی یا سمیولوژی).

 

ب. طب عملي

 

شامل علم به روش‌هايي است كه براي حفظ سلامتي (علم حفظ‌الصحه) يا بازگرداندن سلامتي (علم معالجات) به‌کار می‌روند. در دانش حفظ‌الصحه به تدابیر نگاهداشت تندرستی پرداخته می‌شود و در دانش معالجات، درمان بیماران بیان می‌شود. طب عملی خود شامل سه بخش است:

ادامه نوشته

مهدوی‌کیا و علی دایی هم پیش اکبر قصاب می رفتند !

هزاران سال از روش‌های طب سنتی در کشور ما می‌گذرد اما کماکان این روش‌ها‌ بین مردم رایج هستند.
دنیای طب و پزشکی گویی انتهایی ندارد و هر روز خبری در رابطه با کشف روش‌های درمانی جدید به گوش می‌رسد. با این حال هنوز طب سنتی جایگاه خود را از دست نداده و حتی امروزه با وجود پیشرفت روز‌افزون علم پزشکی کنار گذاشته نشدند که هیچ ، به عنوان یک واحد درسی تدریس هم می‌شود.
 
هزاران سال از روش‌های طب سنتی در کشور ما می‌گذرد اما کماکان این روش‌ها‌ بین مردم رایج هستند. باد‌کش، حجامت، رگ‌گیری، قولنج‌گیری و ماساژ که در درمان بسیاری از بیماری‌های مفصلی و استخوانی به کار گرفته می‌شود هنوز هم کاربرد دارند.

روش‌های درمانی که بعضا در مدت خیلی کوتاهی بیمار را مداوا می‌کند. از آن‌جایی که ‌ زمان در ورزش امروز یک عامل تعیین کننده به شمار می‌رود بهره گرفتن از این روش‌ها می‌تواند در بهبود سریع‌تر ورزشکاران مثمر‌ثمر باشد.

تیم با یک ضد حمله از موقعیت دفاع به حمله روی می‌آورد،بازیکنان به سرعت به سمت زمین حریف یورش می‌برند ‌،شماره 8 توپ را سانتر می‌کند و فوروارد آماده تیم به هوا بلند می‌شود و توپ را با یک ضربه آکروباتیک به گل تبدیل می‌کند، تماشاگران خوشحال می‌شوند اما هنوز منتظر عکس‌العمل گلزن تیمشان بعد از زدن گل‌ هستند ‌چون او بعد از هر گلی که می‌زند یک حرکت جدید رو می‌کند. تماشاگران هنوز ساکت هستند و بعد از چند لحظه شادی گل از بین می‌رود.

مهاجم تیم‌شان در هنگام فرود آمدن به زمین از ناحیه دست آسیب دیده و نای بلند شدن ندارد. پزشکان و تدارکات تیم بالای سر او حاضر می‌شوند. گویی استخوان دست مهاجم در رفته است.

هر کاری از دستشان بر می‌آید انجام می‌دهند اما گلزن هنوز از درد فریاد می‌کشد. در این لحظه یکی از تدارکات مو‌سپید‌کرده می‌گوید کاش اکبر‌قصاب این‌جا بود و یک دقیقه‌ای مشکل را حل می‌کرد و او می‌توانست به بازی هم برگردد.

از سی،چهل سال پیش همه او را به اسم اکبر‌قصاب صدا می‌زدند. ‌معلوم هم هست چرا او را به این نام صدا می‌زدند؛او قصاب شهیری‌ بوده. اما وقتی به او مراجعه می‌کنی خبری از قصابی و گوشت و دل و جگر نیست؛ صف ‌درازی از بیماران‌ را می‌بینی که برای مداوا به او مراجعه کرده‌اند.

اکثر ورزشکاران به خصوص فوتبالیست‌ها اولین نامی‌ که به هنگام مصدومیت صدا می‌زنند اکبر‌قصاب است. چه بسا‌ فوتبالیست‌های نام‌آشنای ما نظیر مهدوی‌کیا و علی دایی هم به او مراجعه کرده‌اند.

شاید تعجب‌آور باشد اما اکبر‌آقا با همین روش‌های درمانی و شکسته‌بندی بارها و بارها فوتبالیست‌های مصدومی ‌که انتظار ماه‌ها مصدومیت را داشته‌اند چند‌روزه به میادین بازگردانده. ما هم بد ندیدیم سری به محل کار اکبر آقا بزنیم گرچه در این ملاقات با ورزشکاران روبه‌رو نشدیم اما تبحر او را به عینه مشاهده کردیم.

هنوز مغازه‌های جوادیه کار خود را شروع نکرده‌اند. ‌ محل کمی برای‌مان غریب است اما خوشبختانه کسی‌ که سراغش را می‌گیریم همه می‌شناسند. با یکی،دو پرس‌و‌جو به راحتی محل اکبر‌آقا را پیدا می‌کنیم.

محل کارش ‌بیشتر شبیه درمانگاه بود. تعدا زیاد مراجعین هم اول صبح جلب توجه می‌کرد. با این وجود ذوق و شوق ما خیلی زود فروکش کرد چرا که پسر اکبر‌آقا مانع گفت‌و‌گوی ما با او شد.

در همین حین که گرم گفت‌و‌گو با پسر اکبر‌قصاب بودیم صدای بیماران مو را بر بدن ما سیخ می‌کرد. اما به‌راستی‌ در کارش ماهر بود و خیلی زود مشکل بیماران را حل می‌کرد. فلان بیمار با پای ورم کرده که حتی قدرت گام نهادن بر زمین را نداشت وارد اتاق اکبرقصاب می‌شد و با یک فریاد بلند خارج می‌شد در حالی که پایش را می‌توانست بر زمین بگذارد و راه برود. به هر حال نتوانستیم با وی صحبت کنیم.

با خود گفتیم که یکی دیگر از راه‌های شناخت یک فرد، نظرات دیگران است درباره او. این را یادمان رفت بگوییم که فامیلی اکبر‌قصاب «قوی» است؛ روی کارت ویزیتش که این را نوشته بود. ‌

‌ از مطب که بیرون آمدیم مغازه‌ها باز شده بودند. بی‌درنگ یکی از کسبه را برای گفت‌و‌گو انتخاب کردیم. علی 26ساله مشغول کار بود که از او در مورد اکبر‌آقا پرسیدیم.‌ ‌ «‌از زمانی که زبان باز کردم اکبر‌قصاب را می‌شناختم.

او واقعا در کارش ماهر است. همه روزه مراجعین زیادی برای مداوا پیش اکبر‌آقا می‌آیند و نتیجه هم می‌گیرند.» از علی پرسیدیم که خود او هم تا به حال به اکبر‌قصاب مراجعه کرده؟ «خود من نه ولی یکی از آشنایان‌مان بود که 7 ،8 ماه از کمر‌درد رنج می‌برد و بسیار هم به بیمارستان‌ها مراجعه کرده و نتیجه نگرفته بود. به او توصیه کردم پیش اکبر‌قصاب بیاید و او هم آمد و خوب شد.»

نفر بعدی که کمی مسن‌تر بود اطلاعات جالب‌تری به ما داد. حسین 43ساله ‌‌‌گفت: «اکبر‌قصاب اوایل یعنی قبل از به دنیا آمدن ما یک قصابی نبش خیابان مستقل داشت. از بس که با استخوان سر و کار داشت به ریز‌ترین امور آن هم وارد شده بود و کم‌کم این تلقین در او به وجود آمد که می‌تواند از این راه به مردم کمک کند.

ناگفته نماند که او در‌آمدش را خرج فقرا می‌کرد. یادش به خیر ؛ما کنار اتوبان یک زمین داشتیم و بهش می‌گفتیم بیابانی و می‌رفتیم آن‌جا فوتبال بازی می‌کردیم. یک روز که بازی می‌کردیم ‌‌پایم به طرز وحشتناکی  پیچ خورد به طوری که از مچ برگشت. نفسم بند ‌می‌آمد و نمی‌توانستم پایم را روزی زمین بگذارم. من را با دوچرخه 28 آوردند پیش اکبر‌آقا. اکبر‌آقا گفت چی شده ، همین که خواستم تعریف کنم ناگهان صدای ساییده شدن استخوان‌هایم را شنیدم گفت بلند شو‌ و راه برو، مچ پایم را جا انداخته بود و حالم خوب شد.»آن زمان تو جوادیه دو نفر بودند که در این کار خیلی مهارت داشتند یکی عمو‌‌مسلم بود که در جنوب تهران حرف اول را می‌زد. وقتی او مرد همه اهل محل در مراسم تدفینش شرکت کردند. نفر دوم هم اکبر‌آقا است که خدا او را زنده نگه دارد.» از حسین پرسیدیم علت مراجعه زیاد مردم و ورزشکاران به اکبر‌قصاب چیست؟

«من‌ بیشتر فوتبالیست‌ها را می‌بینم که به این‌جا می‌آیند. ‌فوتبالیست‌های معروفی می‌آیند و برخی‌‌ هم که نمی‌شناسیم جوان‌تر‌ها معرفی می‌کنند. مثلا از همین باشگاه راه‌آهن تعداد زیادی بازیکن مصدوم می‌آیند. مهم‌ترین دلیلی که به اکبر‌آقا مراجعه می‌کنند هم جلوگیری از اتلاف وقت و مهارت اکبر‌آقا است. شما می‌روید بیمارستان و برای یک کمر‌درد و یا یک در‌رفتگی مچ دست و پا باید یک ماه درد بکشی ولی اکبر‌آقا در مدت دو‌دقیقه مشکل را حل می‌کند. ‌وقتی  استخوان‌های ریز از جای خود درمی‌روند تشخیص آن خیلی سخت است ‌برای همین باید به اکبر‌آقا مراجعه کرد.»

مرتضی 42ساله که کنار دکان خود با دوستش نشسته بود نیز همین نظر‌ را داشت‌ «در اثر یک تصادف پایم بد جوری ضرب دید و رفتم بیمارستان و یک گچ مشتی دور پایم گرفتند. اما بعد از دو ماه هنوز پایم درد داشت. با عکس پایم به اکبر‌آقا مراجعه کردم و گفت انگشت پایت در رفته و هیچی نیست و آن را جا انداخت. ما او را اکبر‌پروفسور می‌خوانیم چرا که واقعا در کارش استاد است.» از مرتضی هم درباره ورزشکارانی که به اکبر‌قصاب مراجعه می‌کنند پرسیدیم؟

«بعضی اوقات وقتی اتومبیل‌های گران‌قیمت را ‌‌می‌بینیم متعجب می‌شویم اما این خودروها متعلق به فوتبالیست‌هایی است که برای مداوا پیش اکبر‌آقا می‌آیند. علی دایی ،مهدی مهدوی‌کیا  هم سرشناس‌ترین آن‌ها هستند.»

‌امروز کمتر ورزشکار و فوتبالیستی است که اکبر‌قوی یا همان اکبر‌قصاب را نشناسد و به او مراجعه نکند. حتی بارها از اکبر‌قصاب خواسته شده تا تیم‌های ملی را همراهی کند. همه این‌ها در حالی است که علم پزشکی روز به روز پیشرفته‌تر و مجهز‌تر می‌شود اما کما‌کان طب سنتی جایگاه خود را دارد.
امروز علم طب دیگر نافی طب سنتی و روش‌های دیرین نیست بلکه این روش‌ها را مکملی برای درمان بیماری‌ها می‌داند چرا که این روش‌ها هزاران سال است که آزمون خود را پس داده‌اند. دنیای ورزش امروز دنیای سرعت و استفاده بهینه از زمان است پس چه اشکالی دارد تا از این روش‌ها در مسابقات و میادین ورزشی بهره بگیریم.

خواب نيمروزي، بايدها و نبايدها

جام جم آنلاين: پيش از اين و همواره بر خواب نيمروزي تاكيد مي‌شد و اين خواب حتي از سوي حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع)نير توصيه شده است.

به گزارش جام جم آنلاين حتي دانشمندان نيز بر اين نوع از خواب به خاطر تاثير مثبت آن بر روي قلب و مغز  تاكيد داشته اند.

حضرت رسول اكرم (ص) در باره خواب مي‌فرمايند؛«خواب اول روز ، نادانی و خواب نیمروزی نعمت و خواب عصرگاهی،کم خردی است و خواب اول شب(بین دو نماز مغرب و عشاء) باعث محروم شدن از روزی می شود.)

درباره خواب قيلوله چندين روايت در جوامع روايى به نقل از پيامبر اكرم (ص)و معصومان به ما رسيده است.

در روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده است؛«مردى باديه نشين نزد پيامبر آمد و گفت: اى رسول خدا، من مردى با حافظه قوى بودم و اكنون فراموش كار شده ام.

پيامبر به او گفت: شايد قبلاً به خواب قيلوله عادت داشته اى و آن را ترك كرده اى. باديه نشين گفت: آرى همين طور است.

پيامبر به او فرمود: به عادت خودت و انجام خواب قيلوله برگرد، ان شاءاللّه حافظه تو دوباره برمى گردد.

همچنين،نتایج یک مطالعه جدید نشان داده است که یک ‌ساعت خواب بین روز می‌تواند به بهبود سلامت قلب و عروق کمک کند.

متخصصان کالج آلگنی در پنسیلوانیا تاثیر چرت نیمروزی را روی بهبود وضعیت قلب و عروق پس از یک وضعیت استرس‌زا و پرتنش مورد آزمایش قرار دادند و دریافتند کسانی که بین روز حداقل ۴۵ دقیقه خوابیده‌اند، میانگین فشار خونشان پس از یک تنش روانی، پایین‌تر است.

شبکه خبری ای‌بی‌سی پيش از اين درباره‌ي اين پژوهش گزارش داد ه بود؛ ساعات طولانی کاری، شیفت‌های کاری، افزایش اضطراب و استفاده بیشتر از اینترنت و تلویزیون به ویژه در ساعات پایانی شب همگی از ویژگی‌های زندگی در جامعه مدرن امروزی هستند که تاثیر چشمگیری روی کیفیت خواب شبانه دارند.

مطالعات روی ۸۵ دانشجوی سالم نشان داد که ۴۵ تا۶۰ دقیقه خواب بین روز ضمن پایین آوردن فشار خون تاثیر قابل توجهی روی کاهش تنش‌ها و استرس‌های روانی ناشی از این الگوی زندگی دارد و همچنین کیفیت خواب افراد را بهبود می‌بخشد.

این مطالعه در مجله بین‌المللی طب رفتاری منتشر شده است.

بازگشت به طب سنتي

براساس شواهد و مداركي كه از تمدن‌هاي ايران، يونان، مصر، چين، هند و اقوام و ملل ديگر به جاي مانده است، گياهان از هزاران سال گذشته به عنوان دارو مورد استفاده قرار مي‌گرفتند، اما قدمت توليد اولين ماده شيميايي (مصنوعي) فقط به 154 سال پيش برمي‌گردد.

در آن برهه زماني كشورهاي غربي كه خود داراي طب سنتي نبودند، تحت تاثير اين تحول علمي قرار گرفتند و بسرعت استفاده از طب غربي و داورهاي مصنوعي در آنجا رواج يافت؛ كشور ايران نيز با وجود داشتن طب و داروسازي سنتي بسيار قوي، اين طب را به دست فراموشي سپرد و شروع به استفاده از طب غربي كرد.

ناكارآمد بودن طب غربي دانشمندان را بر آن داشت تا بار دگر تجارب ارزشمند هزاران سال گذشته اقوام و ملل جهان را به كمك طب غربي بياورند. اغلب كشورها براي تحقق اين امر مهم دستاوردهايي در بخش تكنولوژي و دانش فني و فناوري‌هاي علمي در عرصه توليد گياهان دارويي كسب كرده‌اند.

كشور ايران نيز از اين امر مستثني نبوده و گام‌هاي نويني در اين زمينه برداشته است. ثبت و شناسايي 4 گونه گياه دارويي جديد براي نخستين بار در جهان از سوي محققان پژوهشكده گياهان دارويي، بهانه‌اي شد تا گفت‌و‌گويي با دكتر محمدحسن نقدي بادي، رئيس پژوهشكده گياهان دارويي جهاد دانشگاهي ترتيب بدهيم تا بيشتر درباره اين مساله به بحث بنشينيم.

ادامه نوشته

وجوه شباهت بدن انسان با بخش های مختلف عالم کبیر در نزد اخوان الصفا

اخوان الصفا به قصد کشف اسرار خلقت و نمودار ساختن حکمت خداوند به تشریح اعضای بدن انسان پرداخته و بدن انسان را نمونه ای از عالم کبیر می دانند که شامل تمام عوامل و عناصر جهان است. انسان نمی تواند با تفحص و مشاهده عالم عینی و خارجی به تمام حقایق آن عالم پی برد چون جهان وسیع است و عمر کوتاه، و فقط با غور در درون خود و سیاحت انفسی است که می توان به کلیه حقایق دست یافت، زیرا آنچه در عالم کبیر موجود است در درون عالک صغیر یا انسان نیز نهفته است.

مرحله جنینی
در رحم مادر جنین انسان از مراحل موالید دیگر می گذرد. در عرض 240 روز که دوران طبیعی حاملگی است، چهار ماه اول تحت نفوذ نباتی است و در ماه پنجم به تدریج جنین به خود صورت می گیرد و از این مرحله تا تولد طفل نفس حیوانی بر جنین حکمفرمائی می کند. در هر مرحله حاملگی جنین تحت نفوذ یکی از سیارات یا به قول دیگر یکی از قوای نفس کلی است که به جنین صورتی خاص می بخشد.
روی هم رفته انسان در مراحل تکوینی خود مراتبی را طی می کند که در اصل با موالید دیگر مشابه است و فقط در جزئیات از خصائص موالید نبات و حیوان امتیاز دارد.

مرحله پس از تولد
پس از تولد طفل، بدن او مانند ملکی یا شهری انجام وظیفه می کند و پادشاه آن دماغ و سایر اعضای آن توابع اویند. لکن مرکز بدن قلب است که اشرف اعضا و مرکز وجود انسانی است. نه تنها در سیر و سلوک معنوی قلب سهم اساسی و عمده را عهده دار است، بلکه در حیات جسمانی نیز عمل قلب از کلیه قسمتهای بدن حساستر است و تنفس بدن و تصفیه خون را اداره می کند. بنا به قول اخوان و با پیروی از طب جالینوسی، هوا از راه گلو وارد ریه شده و تصفیه می شود و سپس وارد قلب شده و حرارتی را که در قلب ایجاد شده است به خود جذب می کند. در مرحله بعدی این هوای لطیف وارد شریانها شده و به این وسیله در تمام بدن جریان می یابد. در مراجعت هوا به قلب و ریه بازگشته و حرارت بدن را به این طریق دفع می کند. به نظر اخوان مانند جمهور علمای اسلامی قلب نه تنها عضو مرکزی بدن است بلکه منزلگاه عقل و ذوق و شهود که آلت آن بنا به گفته عرفا «عین القلب» یا «چشم دل» است نیز هست. ذوق و شهود از آنجا که فوری و عینی است به تجربه حسی و ضربان حیات که مرکز آن قلب است نزدیکتر است تا به روش غیرمستقیم استدلال و برهان که به دماغ انسان مربوط است.

تشبیه بدن انسان به شهر و مملکت
اخوان تشبیه بدن انسان را به یک شهر و مملکت به تفصیل فراوان دنبال کرده می نویسند: «پس بدان خدایت یاری بخشد که خالق عالم هنگامی که بدن را خلق کرد و روح را در آن دمید و آن را مسکن نفس قرار داد اساس مدینه ای بنا کرد که قسمتهای آن از اشیا مختلف مانند احجار و آجر و تنه درخت و فلزات و غیره ساخته شده است ... بدن از قسمتهای مختلف تشکیل یافته و دارای چند دستگاه زیستی است مانند محله های شهر و عمارات آن و عضوهای بدن به وسیله مفاصل به یکدیگر وصل شده است مانند خیابانهائی که محله ها را به هم می پیوندد.
بدن دارای نه جوهر ات: استخوان، دماغ، اعصاب، عروق، خون، گوشت، پوست، ناخن و مو ... و ده طبقه: سر، گردن، سینه، شکم، زیر شکم، تهیگاه، دو رگ، دو فخذ، دو ران و دو پا و 249 استخوان که به وسیله 750 پی که مانند ریسمان پیچیده شده است به هم پیوسته است.»

به علاوه بدن دارای یازده گنج است که عبارت است از: دماغ، نخاع، ریه، قلب، کبد، طحال، زهره، معده، روده ها، کلیه ها، و آلات تناسلی که هر یک از مواد خاصی ترکیب یافته است. ساکنان این مدینه یعنی نفس و قوای آن می توانند از 360 منفذ بگذرند و دارای 390 نهر هستند که به وسیله آن شهر را آب می دهند. شهر را همچنین دیواری احاطه کرده است که دارای 2 فاضل آب (یعنی دوازده سوراخ بدن) است که به وسیله آن آنچه زاید است دفع می شود.

تشابه قوای نباتی و هنرمندان و صنعت گران
ساختمان کامل این مدینه یعنی بدن به قول اخوان از همکاری و اشتراک مساعی هفت صنعت گر و هنرمند که مشابه با هفت قوه نباتی است بوجود آمده، یعنی قوه جاذبه و ماسکه و هاضمه و دافعه و نامیه و غاذیه و مصوره. نیروی نظمیه شهر به وسیله پنج عامل سمع و بصر و شم و ذوق و لمس تضمین شده و سه قبیله به صورت مخفی آن را اشغال کرده و در افعال خود مانند ملائکه و انسان و جن اند و اثر اعمالشان نفس ناطقه و حیوانی و نباتی است. این سه قبیله تابع یک رئیس و یک ملک اند که قادر به درک و تشخیص مسائل آنهاست. خداوند آنان را امر کرد تا در مقابل سلطان سر فرود آورند چنانکه در قرآن کریم فرموده. «فسجد الملائکة کلهم اجمعون، الا ابلیس استکبر و کان من الکافرین» روح انسان در این مدینه مانند ساکنی است که چند روزی در محلی اقامت گزیده و سپس بار سفر بسته و راه خود را به منزلگاه بعدی ادامه می دهد.

وجوه شباهت بدن انسان با عالم کبیر
پس از منطبق ساختن بدن انسان با یک مدینه، افق نظر خود را بسط داده و انسان را به تمام عالم هستی تشبیه کرده اند. روح انسان به قول صاحبان رسائل در سراسر بدن جاری است همانطور که جن و پری و انسان و فرشتگان عالم را فرا گرفته اند. نه فلک مطابق است با نه قسمت بدن که عبارت است از استخوان و دماغ و گوشت و عروق و خون و اعصاب و پوست و ناخن و مو، و دوازده برج فلک با دوازده سوراخ بدن یعنی دو چشم و دو سوراخ بینی و دو گوش و دو سر پستان و دهان و ناف و دو مجرای مدفوع مشابه است.
هفت سیاره که بر عالم تحت القمر حکمفرماست مانند هفت قوه بدن و هفت قوه روحانی یعنی پنج حس و نطق و عقل است. پنج حس مانند پنج حس و نطق و عقل است. پنج حس مانند پنج سیاره متحرک و نطق مانند قمر و عقل به منزله شمس است که همه عالم را منور می سازد.
همچنانکه قمر نور خود را از شمس کسب کرده و بر بیست و هشت منزل خود می افکند، قوه نطق نیز نیروی خود را از قوه عقل کسب کرده و به بیست و هشت حرف الفبای عربی انتقال می دهد.

امراض جسمانی و اجرام فلکی
حتی برای امراض بدن با امور مشابه در جهان کبیر قابل مقایسه است. مرض جسمانی که معمولاً در اثر ضعف یا درست عمل نکردن یکی از اعضای بدن بوجود می آید مانند خسوف و کسوف اجرام فلکی است. اخوان امراض و سیارات را به نحو ذیل منطبق ساخته اند:
چشم – مشتری
گوش – عطارد
بینی و سینه – زهره
مجرای مدفوع – زحل
دهان – زحل
ناف – قمر

تشابه بدن اسنان با عالم تحت القمر
پس از سنجش بدن انسان با جمیع مراتب عالم، اخوان به جنبه دیگری از تشبیه بین انسان و عالم پرداخته، بدن انسان را با عالم تحت القمر منطبق کرده اند. از این جهت سر و سینه و شکم و پا مطابق با چهار عنصر است و همانطور که بخارهای گوناگون از زمین صعود می کند مایعهای مختلف مانند بلغم و بزاق از مخرجهای بدن دفع می شود.
«ساختمان بدن مانند زمین است، استخوانها مانند کوهها، دماغ مانند معادن، شکم مانند دریاها، روده ها مانند رودخانه ها، اعصاب مانند جویها، و گوشت مانند خاک و گل. موهای بدن مانند نباتات است، آنجا که موی می روید مانند زمینهای حاصلخیز و آنجا که مو وجود ندارد مانند شوره زار. سمت جلوی بدن انسان مانند یک زمین معمور است و پشت مانند نواحی مخروبه و نیز جلوی بدن مانند مشرق است و پشت مانند مغرب، دست راست جنوب و دست چپ شمال. تنفس انسان مانند باد است و گفتار او همچو رعد و صدای او نظیر صاعقه. خنده انسان مانند مهتاب است و اشک او مانند باران، غم او چون تاریکی شب و خواب او چون مرگ و بیداری او چون حیات.
ایام طفولیت بشر چون فصل بهار و جوانی چون تابستان و کهولت چون پائیز و پیری چون زمستان است. حرکات بدن مانند حرکات و دوران کواکب است. و ولادت و حضور آن مانند طلوع و مرگ و غیبت آن چون غروب سیارات...»

تشابه جامعه انسانی با عالم
نه تنها فرد انسان بلکه جامعه انسانی نیز به عالم که سلطان آن شمس است شباهت دارد.
«نسبت مریخ به شمس مانند نسبت یکی از سران لشگر به ملوک است و نسبت عطارد به شمس مانند نسبت منشیان و وزرا و نسبت مشتری همچو نسبت قضات و علما و نسبت زحل چون نسبت خزانه داران و وکلا و نسبت زهره چون نسبت اعضای حرم و خوانندگان و نسبت قمر چون نسبت خوارج و شورشیان که در وهله اول از ملوک تبعیت کرده و سپس خلع اطاعت می کنند و به منازعه در مملکت می پردازند همچنانکه قمر در اول ماه هنگامی که مقابل شمس است نور خود را از او کسب می کند و سپس از او تقلید کرده و در ظاهر امر به او شبیه می شود. و نیز احوال قمر مانند احوال نباتات و حیوانات در امور دنیاست در اینکه نور قمر از اول ماه ازدیاد و کمال می یابد تا اینکه در وسط ماه به تکامل می رسد و سپس در آخر ماه رو به نقصان و اضمحلال رفته و به کلی محو می شود. حالات اهل دنیا نیز همینطور است، در بدو امر شروع به رشد و زیادت می کند تا به درجه کمال می رسد و سپس رو به انحطاط و نقصان می رود تا اینکه بالاخره مضمحل و متلاشی می شود.»

ترکیبات بدن انسان در کلام امام جعفر صادق (ع)

به گزارش سرویس قاب نقره برنا، هر جا که سخن از امام جعفر صادق(ع) به میان آید، سیره علمی و عملی آن حضرت زبانزد خاص و عام می‌گردد چنانکه شیخ مفید درباره او می‌گوید: به قدری علوم از او نقل شده که زبانزد مردم گشته و آوازه آن، همه جا پخش شده است و از هیچ یک از افراد خاندان او، به اندازه حضرت صادق (ع) علوم و دانش نقل شده است. از جمله مباحثی که در رابطه با آن نظریاتی از حضرت نقل می‌شود نظریه امام جعفر صادق در رابطه با ترکیبات بدن انسان می‌باشد که امروزه در سراسر دنیا این نظریه به اثبات رسیده است و آن را در ادامه می‌خوانید:

امام جعفر صادق‌(ع) مثل‌ سایر مسلمانان می‌فرمود که‌ انسان‌ از خاک‌ آفریده‌ شده‌ است‌ فرق‌ او با مسلمین‌ دیگر این‌ بود که‌ راجع‌ به‌ آفرینش‌ انسان‌ از خاک‌ چیزهایی می‌گفت‌ که‌ به‌ عقل‌ هیچ‌ یک‌ از مسلمین‌ در آن‌ عصر نمی‌رسید.

در اعصار بعد هم‌ هیچ‌ مسلمانی‌ نتوانست‌ راجع‌ به‌ ساختمان‌ بدن‌ انسان‌ استنباطی‌ چون‌ امام جعفر صادق‌ (ع) داشته‌ باشد، و اگر کسی‌ چیزی‌ می‌گفت‌ مستقیم‌ یا غیرمستقیم‌ از شاگردان‌ امام (ع)‌ شنیده‌ بود.

ایشان درباره این عناصر فرموده‌اند: تمام‌ چیزهائی‌ که‌ در خاک‌ هست‌ در بدن‌ آدمی‌ وجود دارد اما به‌ یک‌ اندازه‌ نیست‌ و بعضی‌ از آنها در بدن‌ انسان‌ خیلی‌ زیاد است‌ و بعضی‌ خیلی‌ کم‌.

در بین‌ چیزهایی‌ هم‌ که‌ در بدن‌ انسان‌ زیاد است‌، مساوات‌ وجود ندارد و بعضی‌ از آنها از بعضی‌ دیگر کمتر می‌باشد. او می‌گفت‌: چهار چیز است‌ که‌ در بدن‌ انسان‌ زیاد می‌باشد، و هشت‌ چیز است‌ که‌ در بدن‌ انسان‌ کم‌ می‌باشد و هشت‌ چیز دیگر در بدن‌ انسان‌ خیلی‌ کم‌ است‌.

امام جعفر صادق (ع) در مورد تشکیلات‌ بدن‌ انسان‌ چیزی‌ گفته‌ که‌ ثابت‌ می‌کند در بین‌ مردم‌ زمان‌ خود و مردم‌ اعصار بعد، در علم‌ بدن‌شناسی‌ منحصر به‌ فرد به‌ شمار می‌آمده‌ است‌ زیرا بعد از دوازده‌ قرن‌ و نیم‌، امروز نظریۀ آن حضرت از لحاظ‌ علمی‌ به‌ ثبوت‌ رسیده‌، و در صحّت‌ آن‌ تردید وجود ندارد، و امام جعفر صادق (ع)‌ اسم‌ موادّی‌ که‌ در بدن‌ انسان‌ وجود دارد را نبرده است .

ناگفته‌ نماند همان‌ طور که‌ رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق (ع)‌ گفت‌: «هر چه‌ در زمین‌ هست‌ در بدن‌ انسان‌ نیز وجود دارد.»

آنچه‌ در کرۀ زمین‌ هست‌ از یکصد و دو عنصر به‌ وجود آمده‌، و این‌ یکصد و دو عنصر در بدن‌ انسان‌ وجود دارد. اما میزان‌ بعضی‌ از این‌ عناصر در بدن‌ انسان‌ آنقدر کم‌ است‌ که‌ تا امروز نتوانسته‌اند میزان‌ آن‌ را به‌ طور دقیق‌ تعیین‌ نمایند.... به‌ طوری‌ که‌ گفتیم‌: امروز این‌ نظریه‌ به‌ اثبات رسیده‌ است‌.

آن‌ هشت‌ چیز که‌ بنابر گفته‌ امام جعفر صادق (ع)‌ در بدن‌ انسان‌ خیلی‌ کم‌ است‌ این‌ عناصر می‌باشد: مُولیبدن‌ - سیلیوم‌ - فلوئور- کوبالت‌- مانگانز- یود- مس‌- روی‌. آن‌ هشت‌ عنصر که‌ در بدن‌ انسان‌ نسبت‌ به‌ هشت‌ عنصر فوق‌ بالنِّسبه‌ زیادتر می‌باشد عبارت‌ است‌ از: مانیزیوم‌ - سودیوم‌ - پوتاسیوم‌- کَلسیم‌- فسفور- کلور - گوگرد- آهن‌.

آن‌ چهار عنصر که‌ در بدن‌ انسان‌ خیلی‌ زیاد می‌باشد عبارت‌ است‌ از: اکسیژن‌ - کاربون‌- هیدروژن‌- ازوت‌.

پی‌ بردن‌ به‌ این‌ عناصر در بدن‌ انسان‌، کار یک‌ روز یا دو روز نبوده‌. این‌ کار از آغاز قرن‌ هیجدهم‌ میلادی‌ با کالبد شکافی‌ شروع‌ گردید و دو ملَّت‌ در کالبد شکافی‌ پیشقدم‌ گردیدند: یکی‌ ملَّت‌ فرانسه‌ و دیگری‌ ملَّت‌ اُطریش‌.

امروز از گذشته متفاوت است و کالبدشکافی‌ در همه‌ جای دنیا متداول‌ می‌باشد. هرجا کالبدشکافی‌ هست‌ راجع‌ به‌ عناصری‌ که‌ بدن‌ انسان‌ از آنها متشکل‌ شده‌ تحقیق‌ می‌شود و گاهی‌ نتیجه تحقیق‌ در دو مرکز، در ارقام‌ جزیی‌ با یکدیگر اختلاف‌ پیدا می‌نمایند، اما در ارقام‌ بزرگ‌ اختلافی‌ ندارند و تناسبی‌ که‌ امام جعفر صادق (ع)‌ فرموده اند ، در تمام‌ کشورها در مورد تمام‌ افراد سالم‌ محفوظ‌ است .

منبع: کتاب امام شناسی، جلد هجدهم، قسمت هشتم؛ نظرات علمی امام صادق علیه السلام

سرد مزاجيد يا گرم مزاج

تاثير مزاج در شخصيت افراد در آيينه طب سنتي
 
 
جام جم آنلاين: عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد بهشتي تهران گفت: اگر شخصيت افراد را بر اساس مزاج‌ها تنظيم کرده و زندگي با فهم مزاج‌ها همراه باشد، نتايج بسيار خوبي را به همراه خواهد داشت.

به گزارش ايسنا، دکتر حميدالله افراسيابيان در چهارمين همايش طب اسلامي و سنتي که در اروميه برگزار شد، اظهار کرد: طب سنتي، طب بسيار عميق و عظيمي بوده که در آن شناخت انسان‌ها براساس طبيعت يا مزاج آنان صورت مي پذيرد.

وي به عوامل استقبال مردم از طب سنتي اشاره کرد و افزود: داروهاي استفاده شده در طب سنتي عوارض بسيار کمتري نسبت به داروهاي شيميايي داشته و دسترسي به آنان بسيار راحت‌تر است و عامل ديگر استقبال مردم از اين طب اين است که مردم اعتماد خود را نسبت به تئوري هاي طب جديد از دست داده‌اند.

اين مدرس طب سنتي به عناصر تشکيل دهنده بدن انسان اشاره کرد و گفت: در طب نوين بدن انسان از 105 تا  106 عنصر تشکيل شده است اما در طب سنتي بدن انسان و کل کاينات از چهار ماده اصلي آب (سرد و تر)، باد (گرم و تر)، آتش(گرم و خشک) و خاک (سرد و خشک) تشکيل يافته است که اگر رابطه و تنظيم اين عناصر به هم بخورد، سبب ايجاد بيماري هاي مختلف در افراد خواهد شد.

اين دکتري علوم پزشکي، ويژگي‌هاي طبايع چهارگانه بدن را برشمرد و تصريح کرد: برخي افراد داراي طبع بهاري يا دموي (گرم و تر) بوده و حجم خون در آنها بالاست، با اشتها غذا مي‌خورند، چاق و درشت اندامند و چهره‌اي قرمز رنگ دارند.

وي افزود: دموي‌ها به لحاظ شخصيتي بسيار دوست داشتني، مهربان، اجتماعي و برون گرا هستند، داراي حرکاتي سريع و بسيار اجتماعي‌اند؛ اين افراد قدرت جنسي بالا و هميشگي داشته و بيشتر از ديگر افراد مستعد ابتلا به بيماري‌هاي قلبي و عروقي و سکته‌هاي مغزي هستند و بايد از غذاهايي با طبع لطيف براي کاهش غلظت خون خود استفاده کنند.دموي‌ها مي‌توانند در رشته‌هاي هنر و پزشکي بسيار موفق باشند.

اين عضو هيات علمي دانشگاه به ويژگي افراد صفراوي مزاج يا تابستاني اشاره کرد و گفت: صفراوي‌ها (گرم و خشک) عصبي و کم خواب هستند و دير چاق مي‌شوند، معده شان هضم بسيار خوبي دارد و داراي استخوان بندي واضح، هوش بالا و سرعت عمل زيادي هستند؛ اين افراد برون گرا و اجتماعي بوده و علي رغم رشد سريع موها افراد کم مويي هستند.تابستاني‌ها چون داراي بدن گرمي هستند از عوارضي چون خشکي دهان رنج مي برند.

عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي خصوصيات افراد سوداوي مزاج را نيز برشمرد و گفت: کساني که داراي طبع پاييزي (سرد و خشک) بوده، لاغر اندام و پرمويند و حرکاتي کند و بافت عضلاني کمي دارند، آنان خوشخواب بوده اما اشتهاي چنداني ندارند و زود سير مي‌شوند. سوداوي‌ها شخصيتي بسيار حساس، دقيق، منظم، قضاوت‌گر و زود رنج دارند.

وي به ويژگي بلغمي‌ها اشاره کرد و اظهار داشت: افراد زمستاني يا بلغمي به علت سرد و تر بودن طبع داراي چربي زيادي در بدن بوده و مستعد چاقي هستند، آنان داراي پوستي سفيد، حرکاتي کند و از لحاظ روحي و رواني تمايل به تنهايي دارند. بلغمي‌ها در جمع افرادي آرام و ملايم هستند. تمايلات جنسي چنداني ندارند. اين افراد در رشته هاي تاريخ، جامعه شناسي و روانشناسي مي‌توانند موفق باشند.

 افسردگي و بي خوابي نتيجه غلبه بلغم است

وي افزود: بيماري‌هاي شايعي مانند ام اس، افسردگي و بي خوابي، ضعف اعصاب، آرتروز، درد معده و غيره، نتيجه غلبه بلغم بوده و با استفاده از مواد غذايي با طبع گرم و خارج شدن سردي، به تدريج مي‌توان بر اين بيماريها غلبه کرد.

دکتر افراسيابيان به عوامل شش گانه موثر در بروز بيماري‌ها و سلامتي از ديدگاه طب سنتي و اسلامي اشاره کرد و گفت: به طور کلي در طب سنتي، شش عامل که به سبک زندگي معروف هستند در سلامتي و بيماري افراد موثر است.

وي با بيان اينکه استفاده از غذا و نوشيدنيهاي سالم عامل مهمي در سلامتي افراد است، خاطرنشان كرد: اگر افراد سوداوي از غذاهايي با طبع سرد استفاده زيادي کنند، دچار غم و غصه شده و اگر افراد افسرده‌اي باشند، بيماري آنان تشديد خواهد شد. اگر اين افراد از ترکيب سرکه و عسل و نوشيدني‌هاي سالم استفاده کنند، اثر خوبي بر کبد خود بر جاي خواهند گذاشت.

اضطراب و غم و غصه بيماري‌هاي سردي هستند

اين دکتراي علوم پزشکي به حالات روحي و رواني و تاثير آن در سلامتي اشاره و اذعان کرد: اضطراب و غم و غصه بيماري‌هاي سردي هستند و اگر به طور مداوم اين حالات تکرار شود، نيروي دفاعي بدن تضعيف شده و فرد ممکن است به بيماري سرطان مبتلا شود.

افراسيابيان به اهميت آب و هواي سالم اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: هواي پاکيزه نقش مهمي در سلامتي افراد بر عهده داشته و اگر هواي تنفسي حاوي سرب باشد روي قند خون تاثير گذاشته و ضريب هوشي افراد را پائين مي آورد.

وي با اشاره به اهميت تحرک در سلامتي گفت: از نظر طب سنتي زندگي يعني گرما و رطوبت و اگر در طي روز حداقل بيست دقيقه وقت خود را به ورزش اختصاص دهيم گرما و نشاط ايجاد مي‌شود ولي اگر اکثر اوقات را پشت ميز بگذرانيم سردي غلبه مي‌کند و کسل و چاق خواهيم شد.

اين عضو هيئت علمي دانشگاه به اهميت دفع و احتباس را اشاره كرد و گفت: دفع مواد زائد بدن بسيار مهم بوده و مدت طبيعي آن يک ساعت پس از غذاست و اگر اين مواد به موقع از بدن دفع نشود فرد دچار يبوست شده که مادر تمام بيماري‌هاست.

افراسيابيان با بيان اينکه ميزان خواب و بيداري نيز در سلامتي افراد موثر بوده و در افراد مختلف با توجه به مزاج ها متغير است، افزود: افراد دموي مزاج به علت رطوبت مغز روزانه 7 يا 8 ساعت مي‌خوابند ولي بالعکس سوداوي‌ها به جهت خشکي مغز (مانند افراد مسن) کم خواب و دچار اختلالاتي درخواب هستند.

مزاج خود را بشناسید (قسمت اول صفراوی مزاج ها)

 نشانه های مزاج  خود را بشناسید

 انسان تا خود را نشناسد، نمی تواند حرکت صحیحی داشته باشد. سلامتی و دستور العملهای آن متکی به شناخت کافی از خودتان می باشد. بله تعجب نکنید هر فردی مصالح و روشهای خاص خود برای سلامتی و درمان و حتی شناخت پروردگار متعال  نیاز دارد.

 در اینجا بعضی از علائم و نشانه های شایع مزاجهای چهارگانه صفراوی ، دموی، بلغمی و سوداوی مورد بررسی قرار گرفته است. سعی کنید مشخص نمایید در کدام یک از این گروهها جای می گیرید. لزومی ندارد تمامی علائم در شما صدق نماید. اگر بیشتر علائم یکی از این چهار گروه با شما تطابق دارد، همین کافی است.

 مزاجهای چهارگانه اصلی:

مشخصات مزاج صفراوی

 •دارای مزاج گرم و خشک می باشند.

• چهره و سفیدی چشم آنان کم یا زیاد به زردی می زند،

• دهان و بینی آنان خشک است و زبان آنان خشک و زبر و گاهی تلخ می شود.

•عطش آنان زیاد اشتهایشان کم است.

• لاغر هستند و مطالب را سریع درک می کنند،سر آنها کلاه نمی رود.

•خوابشان کم و سبک است تحریک پذیر هستند و زود عصبانی و مضطرب می گردند.

• پوست آنان گرم و خشک و بی حالت است.

•دور چشم آنان بعلت از دست دادن رطوبت تر است.

• هنگام لمس، اندامهای آنها گرم است و از هوای خنک لذت می برند، و از هوای گرم اذیت می شوند.

•اولین ادرار صبحگاهی آنها پررنگ و گاهی سوزان است.

•گرمی و خشکی در این افراد در فصل تابستان شدت می یابد.

•سریع راه می روند و سریع و جویده حرف می زنند و معمولا عجول هستند.

•افراد صفراوی مزاج در سن جوانی دچار بیشترین مشکلات در سلامتی خود می شوند و بخصوص بیشتر این مشکلات در فصل تابستان بروز می نماید.

 اگر مشخصات شما به نشانه های صفراوی مزاج ها نزدیک است لازم است ملاحضات مخصوصی در زندگی خود داشته باشید.برای مشاهده ی دستورات ویژه ی این مزاج بر روی عبارت زیر کلیک نمایید:

 دستورات ویژه ی صفراوی مزاج ها

ادامه نوشته

معجزه طبيعت

طبيعت درماني نظام درماني است كه منحصرا با كمك درمان‌هاي طبيعي موجود در پيرامون ما، همانند نور خورشيد، هوا، آب، رژيم غذايي مكمل و به طور كلي نيروي شفابخش طبيعت كه در درون ماست به درمان بيماري‌ها مي‌پردازد. اين درمان بر اين باور استوار است كه بدن قدرت خوددرماني دارد. چنانچه بدن در محيط و شرايط سالمي قرار گيرد خود به خود قادر خواهد بود خود را درمان كرده و از شر بيماري‌ها خلاص كند.

 در طبيعت درماني روش‌ها و توصيه‌هاي زيادي براي ايجاد محيطي سالم وجود دارد تا بدن بتواند به خودي خود، خود را درمان كند. بيماري تنها به عنوان يك عامل ناشناخته نامطلوب تلقي نمي‌شود كه پزشك تنها از طريق عوامل خارجي قادر به رفع آن باشد.

بلكه در هر بيماري، بدن مي‌كوشد تا تعادل و توازن از دست رفته انرژي‌هاي دروني خود را بازيابد و يكي از درمان‌هايي كه مي‌تواند با كمك داروهاي پزشكي و اصلاح شيوه زندگي، اين تعادل را به بدن بازگرداند، طبيعت درماني است. در طبيعت درماني تمام وجود انسان اصلاح مي‌شود كه شامل ناهنجاري در خوردن و آشاميدن، تنفس و دفع، به‌كارگيري از بدن به شكل‌هاي نامناسب، انقباضات عضلات، بدشكلي‌هاي ستون فقرات، مفاصل سخت شده، افسردگي‌ها، اضطراب‌ها، اسكيزوفرني، وسواس و تغيير مي‌شود. در واقع در اين روش كل زندگي و وجود شخص مورد بازسازي قرار مي‌گيرد.

در سايه طبيعت درماني چه مي‌گذرد؟

مهم‌ترين نگرش طبيعت درماني به استفاده از گياهان و داروهايي است كه به بالا رفتن قدرت سيستم ايمني بدن كمك مي‌كنند. به طوري كه طرفداران اين درمان معتقدند كه بسياري از بيماري‌ها مانند سرطان از نقص در سيستم ايمني بدن ناشي مي‌شوند. درمانگر در اين روش، تلاش مي‌كند كه ريشه بيماري را بيابد و دريابد اين بيماري در نتيجه چه چيزي ايجاد شده است و براي رسيدن به اين نقطه از هر روشي استفاده مي‌كند. اين درمانگران گاهي مانند پزشكان از عكسبرداري، پرتوايكس، آزمايش خون يا ادرار استفاده مي‌كنند و نيز مي‌كوشد تا ريشه ناهنجاري‌هاي رفتاري و جسمي مانند بد نشستن و بد راه رفتن را هم دريابد و آنها را اصلاح كند.

در اين روش اعتقاد بر اين است كه بسياري از بيماري‌ها و ناراحتي‌ها و دردها در نتيجه ذهن آشفته و بيمار فرد است و چنانچه ذهن از هر گونه فشار رواني و تجربه‌ها و خاطرات تلخ گذشته رها شود، بدن قادر خواهد بود خود را بازسازي كرده و انرژي‌هاي طبيعي خود را براي درمان خود باز يابد.

بنابراين در طبيعت درماني از هر روش براي اصلاح شيوه زندگي و بازگرداندن تعادل طبيعي بدن استفاده مي‌شود. ارتباط با طبيعت، گوش سپردن به آواي طبيعت، غرش جويباران، رقص برگ‌ها در وزش بادها و... همه اينها مي‌تواند ذهن را از تمام فشارهاي رواني تخليه كند. خو گرفتن به طبيعت آرامش درون را برمي‌انگيزد و در پي آن، انسان به دنبال لذت و وابستگي به لحظه لذت و شادي اي است كه در وجود خود احساس مي‌كند. طبيعت‌درماني و به عبارتي بازگشت به طبيعت، احساسي را در ما بيدار مي‌كند كه باعث ايجاد آرامش مي‌شود.

حال ممكن است فردي اين احساس را در ارتباط با يك گياه خانگي پيدا كند. مهم نيست در كجا، ولي حتي در خانه خود و در كنار گياهان خانگي نيز مي‌توانيد اين احساس را تجربه كنيد.

در دنياي امروز كه سرشار از استرس و اضطراب است طبيعت مي‌تواند روح و جسم را جوان كند. از سويي عامل تغذيه هم در اين روش حائز اهميت است. ورزش كردن، سيگار نكشيدن، استفاده زياد از ميوه‌ها و سبزيجات تازه و داشتن رژيم غذايي سالم بسيار مهم است. تمام اين راهكارها سيستم ايمني بدن را تقويت كرده و تعادل انرژي بدن را بهبود مي‌بخشد.

الفبای مزاج شناسی از طب سنتی تا پزشکی مدرن

اثبات سردی و گرمی مزاج بدن در طب جدید

یکی از پژوهشگران پزشکی کشورمان در تحقیقاتی بی‌سابقه با بررسی و مقایسه خصوصیات فیزیولوژیک و ایمونولوژیک افرادی که در طب سنتی از آنها به عنوان سرد مزاج و گرم مزاج یاد می‌شود نشان داد، این تقسیم‌بندی که صدها سال پیش انجام شده دارای پایه‌ای کاملا علمی است که می‌توان از آن در تشخیص و درمان بیماری‌ها و برگرداندن تعادل به عملکرد بدن بهره گرفت.


دکتر شهرام شهابی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه و مجری طرح که در تحقیقات خود دریافته

افراد گرم‌مزاج دارای فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک محیطی بیشتر و فعالیت سمپاتیک فوق کلیوی، کورتیکوستروئید فوق کلیوی و سیستم عصبی پاراسمپاتیک (عصب واگ) کمتری نسبت به افراد سرد مزاج هستند با اشاره به اینکه انواعی از طب‌های سنتی موجود در دنیا از جمله طب سنتی ایرانی (Traditional Iranian Medicine)، افراد را به دو گروه کلی سرد مزاج و گرم مزاج تقسیم می‌کنند، اظهار کرد:

از نظر طب سنتی، از آنجا که انسان معتدل به طور مطلق به ندرت وجود دارد، بیشتر افراد گرفتار غلبه کم و بیش یکی از مزاج‌های گرم یا سرد هستند.


وی با بیان این مطلب که بر اساس مطالب کتاب‌های مربوط به طب سنتی ایرانی از جمله کتاب قانون ابن سینا و نیز انواع دیگری از طب های سنتی مانند طب سنتی یونانی، طب سنتی چینی، طب سنتی عربی و…، افراد به چهار مزاج

گرم و خشک

گرم و  تر

سرد و خشک

سرد و تر

تقسیم می شوند که از این بین دو مزاج گرم و سرد مزاج های اصلی را تشکیل می دهند، تصریح کرد:

افراد گرم مزاج معمولا افراد پرانرژی، پرکار، فعال و برونگرا هستند که احساسات خود را سریع بروز می‌دهند به طوریکه افراد گرم و خشک تحریک پذیری فوق‌العاده‌ای دارند وخیلی زود خشمگین می‌شوند.

در افراد گرم مزاج معمولا سوزش اندامها واحساس حرارت ناگهانی بدون علت مشاهده می‌شود. نبض افراد گرم مزاج سریع می زند و رگ‌ها، برجسته و فراخ است به طوری که افراد گرم و مرطوب، رنگ چهره‌شان به دلیل فراوانی خونی که در رگ‌ها وارد می شود به سرخی گرایش دارد. بدن افراد گرم مزاج در هوای سرد به راحتی با عوامل فیزیکی و فیزیولوژیک گرم می‌شود اما خنک شدن بدن آنها در هوای گرم به راحتی قابل انجام نیست. افراد گرم مزاج معمولا غذاهای گرم مزاج (از نظر طب سنتی) را به خوبی تحمل نمی کنند.
این پژوهشگر افزود: از طرف دیگر در بین افراد دارای مزاج سرد، سستی، ناتوانی، کمبود انرژی و احساس ضعف شایع است؛

به طوری که افراد سرد و مرطوب، کند، بی حال و بی حوصله بوده و تمایل چندانی به انجام کار ندارند و افراد سرد و خشک به ندرت تا پایان روز انرژی کافی برای انجام کار دارند. به طور کلی افراد سرد مزاج درون‌گرا بوده و احساسات خود را کمتر بروز می‌دهند .

افراد سرد و مرطوب تحریک پذیری پایین دارند و بی خیال و غیر حساسند. نبض درآنها آرام بوده ورگها باریک است، خون اندکی در آنها جریان دارد به طوری که سفیدی و رنگ پریدگی در افراد دارای مزاج سرد و مرطوب کاملا مشهود است.

بدن افرادی که دچار غلبه سردی مزاج هستند در هوای سرد به راحتی با عوامل فیزیکی و فیزیولوژیک گرم نمی‌شود و سرما تا مدت زیادی در بدن این افراد باقی می ماند. افراد سرد مزاج معمولا غذاهای سرد مزاج (از نظر طب سنتی) را به خوبی تحمل نمی کنند.


این متخصص ایمونولوژی در ادامه با بیان تعریفی که از این مزاج‌ها در طب های سنتی از جمله طب سنتی ایرانی انجام شده است، تاکید کرد:

در این پژوهش سعی شده مشخص شود آیا افرادی که از لحاظ طب سنتی به گرم مزاج و سرد مزاج تقسیم بندی می‌شوند از نظر علم جدید و مدرن امروز نیز با هم تفاوتی دارند یا نه!

از آنجا که پاسخ بدن به استرس‌ها از طریق سه سیستم یعنی اعصاب سمپاتیک، اعصاب پاراسمپاتیک وغدد فوق کلیوی صورت می‌گیرد که تحریک هر کدام از این سیستم‌ها اثرات متفاوتی روی هوموستاز (حفظ تعادل اعمال بدن) در بدن داشته و عملکرد آنها نقش مهمی در حفظ تعادل اعمال بدن دارند، در این پژوهش سعی شد نشان داده شود که فعالیت این سیستم ها در بدن افراد گرم مزاج و سرد مزاج چه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند.


وی گفت: منبع اصلی ترشح هورمون نوراپی نفرین، سیستم عصبی سمپاتیک و منبع اصلی ترشح هورمون‌های اپی نفرین و کورتیزول، غدد فوق کلیوی است؛ از طرف دیگر، سیستم عصبی سمپاتیک به دو بخش سیستم عصبی سمپاتیک مربوط به اعصاب محیطی سمپاتیک وسیستم عصبی سمپاتیک مربوط به غدد کلیوی تقسیم بندی می‌شود. سیستم عصبی پاراسمپاتیک نیز مربوط به تحریک اعصاب واگ است.


عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه توضیح داد: از طرفی پاسخ‌های ایمنی نیز که نقش مهمی در حفظ تعادل اعمال بدن دارند به دو دسته کلی T Helper ۱) TH۱) و T Helper ۲ )TH۲) تقسیم می‌شوند که انحراف پاسخ ایمنی به سمت TH۱ باعث تقویت پاسخ ایمنی سلولی و انحراف پاسخ ایمنی به سمت TH۲ باعث تقویت پاسخ ایمنی هومورال، تولید آنتی بادی و همچنین واکنش‌های آلرژیک می‌شود.

 
دکتر شهابی افزود:

ادامه نوشته

طبایع چهارگانه و سنگ های شفابخش

سنگ درمانی در طب سنتی

نگین های جواهر ، مجموعه ای از کانی های طبیعی ، سنگ ها ، شبه کانی یا شبه سنگ ها و فسیل ها ی قیمتی و نیمه قیمتی با منشاء معدنی یا غیر معدنی است ؛ که از جمال ودلربایی بسیاری برخوردار بوده و مقبولیت عام دارند.

 

تحقیق پیرامون نگین های جواهر ، از جهات مختلف قابل مطالعه و بررسی است . کانی شناسی علمی ، در دو شاخه ی اکتشاف و استخراج ، غیر از مشاهدات ظاهری به عناصرسازنده ( ترکیب شیمیایی ) ، ساختار تبلور ( کریستالوگرافی ) و خواص اُپتیکی یا میکروسکوپی نگین ها توجه نموده و به دنبال کاربردهای جدیدی برای آن ها در صنعت می گردد و تاریخ کانی شناسی نقطه نظر های دانشمندان گذشته را مورد مطالعه قرار میدهد. کانی شناسی اجتماعی نیز ، جایگاه کانی های جواهر را در فرهنگ و باور های ملـل بررسی نموده به نقل آثار معنوی آن می پردازد.

 مقبولیت سنگ های جواهر

 کم نظیر بودن رنگ ها ، در نگین های اصیل و قیمتی و تنوع ، درخشندگی و جذابیت بی مانند آن ها ، توجه عموم را به خود جلب نموده است. به طوری که بسیاری از مردم غیر اَز بهره مندی از دل فریبی وزیبایی افسون کننده ی جواهرات و به کار گیری آنها در زینت آلات خویش برای هر یک ارزش و قداست خاصی قائل شده اند. نقش جواهرات در فرهنگ ملی و باورهای مذهبی ملل ، جایگاه ویژه ای دارد. هر قومی با ذوق و علاقه ی بسیار واستفاده از هنر و ابتکارخود ، از گوهرهای گرانبها برای تزیین کاخ ها یا عباد تگاه ها و ساخت تمثال قدیسین استفاده کرده اند.

 جواهر خمسه و جواهر اثنی عشر

کانی شناسی همچون سایر علوم به شناخت تعداد معدودی از کانی های اصلی و مشخص که به جواهر پنجگانه یا هفت جواهر و ده یا دوازده جواهرشهرت داشتند می پرداخت؛ که عبارت بودند از : الماس ، زمرد ، نیلم ( یاقوت کبود ) ، یاقوت سرخ ، یشم ، فیروزه ، عقیق ، دُر ، لاجورد ، حدید ، کهربا ، مرجان و مروارید . برای این جواهرات ؛ خواص ، آثار و ویژگی های خاصی ذکر شده وسایر کانی ها خواه به دلیل زیبایی و خواه به دلیل خواص و آثار ی که برای آن ها قائل بودند زیر مجموعه ی کانی های اصلی واقع می شدند . یا از شبه جواهرات اصلی به حساب می آمدند.

 آمیختگی علم کانی شناسی با اعتقادات مذهبی و باور های بومی ملل ، به آن جایگاه ویژه ای بخشیده است. به طوری که هر قومی کوشیده تا با ذکر خواصی ویژه ارزش آن را تثبیت کند . یا برای ارج نهادن به آنچه مورد احترامش می باشد از سنگ های جواهر استفاده کند.

در قدیم بسیاری از الواح مقدس بر روی سنگ های لاجورد ، یشم یا عقیق حک می شد. ظاهراً آیات ده فرمان برلوحی از یشم یا لاجورد حک شده بود. در مصر باستان ، هند و چین هنرمندان تمثال رب النوع ها را از سنگ یشم یا عقیق حجاری می کردند . گفته اند بـُت بزرگ مکه در عصر جاهلیت را از عقیق یکپارچه تراشیده بودند .

ادامه نوشته

باد در بدن از نگاه طب سنتی

تئوري وجود باد بعنوان يكي از مزاجها در طب اسلامي وارد شده است. علاوه بر اينكه كلمه (الروّح) را در ارتباط با (ريح) يعني باد مي‌دانند. در كيفيت خلقت انسان از نظر امام صادق عليه السلام دقيقاً به آن اشاره شده است و بعنوان درمان، فصلي را تحت عنوان معالجة دردهاي ايجاد كننده بوسيلة باد اختصاص داده‌اند.

وجود درد اندامهاي حساس گاهي نشانة وجود باد است و اين در صورتي است كه ناشي از جدا شدن نسوج و كشيدگي آنها باشد.
گاهي نيز وجود باد را ضمن حركت يا لمس، درك مي‌نمائيم و زماني وجود آنرا از صدا مي‌شناسيم.

درد همراه با كشيدگي بخصوص اگر همراه سبكي باشد دليل بر موجوديّت باد است و اگر از جايي انتقال يابد دليل قاطعي بر آن است و اين حالت در موارد زير رخ مي‌دهد:
1ـ زماني كه در اندامهاي حساّس گسستگي رخ مي‌دهد.

2ـ آنگاه كه باد در استخوان يا گوشت تجمّع(مانند غده‌اي لوكاليزه) يابد كه بر اثر درد آنرا حس نمي‌توان‌كرد.

3ـ سبب شكستگي يا كوفتگي در استخوان مي‌شود و دردي وجود ندارد و فقط در عضو مجاور استخوان دردي حس مي‌شود. باد را از حركت اندامها مي‌توان دريافت يعني وقتي پيدا مي‌شود و به حركت مي‌افتد موضع را بلند مي‌كند و فرو مي‌نشاند و در نتيجه تكان خوردن يا پريدن آن عضو حس مي‌شود.

صداي حاصل از باد يا از خود آن ناشي مي‌گردد مانند قّر قّر شكم و با فشار انگشت درد مي‌كند و با كوبيدن صداي آن حسّ مي‌شود مانند: ناحية طحال و تشخيص استسقاء خيكّي و طبلي، بوسيلة لمس نيز مي‌توان باد كردگي را از ورم زير پوست چه از نوع دُمل و از چه از نوع غدّه (سلعه) تشخيص داد. زيرا اگر باد كردگي وجود داشته باشد با فشار آثاري باقي نمي‌گذارد بر خلاف ورم گوده‌گذار Pitting Edema كه در اثر رطوبت يا خلطي چسبنده بوجود مي‌آيد.

بادهاي دردزا: حالت بادكردگي چند نوع است:
1ـ باد در لابه‌لاي خالي اعضاء و داخل فضا‌هاي خالي مي‌پيچد مانند: هواي معده (سندرم گاز قوس اسپلنيك)

2ـ باد خود را به لايه‌ها و ليف‌هاي اندام‌ها مي‌رساند مانند: قولنج بادي.

3ـ باد در لايه‌هاي ماهيچه يا در زير غشاء ورودي استخوان مي‌پيچد.

4ـ در ماهيچه و زير پوست جاي مي‌گيرد.

5ـ در ماهيچه‌اي كه آستريكي از اندامهاست مي‌خزد.

6ـ در ماهيچه‌هاي سينه جاي مي‌گيرد. سرعت، پراكندگي و انتشار، نرمي و تندي دردآور باد تابع زيادي و كمّي مادة آن است و نيز با سختي و كمي و زيادي نسج اندامي كه باد به آساني يا سختي در آن نفوذ مي‌كند، بستگي دارد.
ادامه نوشته

درمانهائي كه در طب سنتی كاربرد دارند



حجامت و فصد

حجامت داراي پيشينه چند هزار ساله مي باشد كه مُبدع آن چيني ها بوده اند و از اعصار گذشته در ايران رواج داشته و يكي از روشهاي درمان بسيار مفيد به شماره مي رفته و بعد از اسلام از مهر تائيد پيامبر و ائمه اطهار (عليهم صلوات اله ) برخوردار گشته و رواج يافت. كاربرد حجامت و فصد در شرايط زماني ، مكاني و با مزاج هاي مختلف متفاوت خواهد بود. به این گونه که کاربرد حجامت مربوط به هنگام گرما و مکان گرمسیری و بدنهایی است که حرارت دارند و خون آنها به بیشترین حد پختگی رسیده است؛ فصد بر عکس است یعنی در مواقع سرما و در جاهای سردسیر و برای اشخاصی که بدنشان دارای سردی و برودت است به کار می رود و به همین خاطر است که حجامت برای کودکان و نیز برای کسانی که قادر به تحمل فصد درمانی نیستند، بهتر است. حجامت بر دو نوع است: حجامت تر و حجامت خشك. در حجامت تر بعد از بادكش كردن محل مورد حجامت، با ايجاد خراشهاي سطحي با تيغ هاي مخصوص پنجاه تا هفتاد سي سي خون گرفته مي شود، ولي در حجامت خشك فقط عمل بادكش كردن انجام شده و خونگيري صورت نمي گيرد .

حقنه (اماله ، تنقیه)

حقنه در طب سنتي كاربرد مختلف داشته و يكي از روشهاي درماني موثر محسوب مي شده. امام باقر عليه السلام آنرا يكي از بهترين دوا ها شمرده و امام صادق عليه السلام آنرا از جمله دواهاي عظيم دانسته و مولا علي عليه السلام فرموده از بهترين چيزي که به آن مداوا می کنید حقنه است، شکم را فربه می کند، دردهای اندرون را پاک می نمايد و بدن را قوت می بخشد. جناب چغمینی در کتاب قانونچه بیان می کند که بیماریهای خطرناکی مثل قولنج و پیچش روده را می توان با تنقیه مداوا کرد و نيز می گوید: تنقیه، شکم و امعاء را از اخلاط پاک می کند.
شیخ الرئیس بوعلی سینا در خصوص اماله می گوید: اماله برای پراکندن و دفع مواد زائد در روده ها، برای آرامش درد کلیه و مثانه و زخم های آن، برای بیماری قولنج و کشانیدن مواد زائد از اندام های اصلی بالای بدن بسیار مفید است. امروزه این روش به طور ساده توسط کیسه های مخصوص به نام «کیسه انما» صورت می گیرد به این صورت که کیسه ی محتوی آب نمک (۳۷ درجه) يا مواد و داروهاي مورد نظر را آویزان می کنند و شخص در حالی که به پشت خوابیده و پاهایش را در امتداد دیوار دراز کرده است، محتویات کیسه را به خود اماله می کند.

حمام

استحمام یکی از اصول درمانهاي سنتي است که مثل اغلب روشهای ذکر شده هم در پیشگیری از بیماریها موثر است و هم در معالجه بعضی از بیماریها توصیه می شود. حضرت امام صادق علیه السلام استحمام را پس از غذا خوردن دافع صفرا و سودا مي داند و براي رفع امراض بلغمی استحمام در حالت ناشتا و گرسنگی بهتر است. امام كاظم علیه السلام هر روز به حمام رفتن را سبب لاغری و گداخته شدن چربی ها و استحمام به صورت یک روز در میان را زیاد کننده گوشت بدن و باعث فربهي می دانند. شیخ الرئیس مي گويد به تدریج داخل گرمابه شويد و در گرمخانه آن چندان بمانيد تا مواد دفعی بگدازند و بدن آسایش یابد و پذیرای غذا شود. ولی نباید چندان طول دهيد تا کسل شويد و به ناتوانی رسيد كه بر اثر آن تب های عفونی ايجاد مي شود. فوائد استحمام از نظر ابوعلي سينا: خواب آوری، گشادگی مجاري، رنگ زدایی، پختگی، گداختن و غذا بالا آوردن، بند آوردن اسهال و از بین بردن خستگی و درباره ی زیاده روی در استحمام و گرمابه نشینی مي گويد: قلب را ناتوان و انسان را به غش و تهوع دچار می سازد و مواد آرام گرفته و مضر را برمی انگیزد و به حرکت در می آورد و پذیرای تعفن می کند و این مواد رو به تخلیه می آورند و به سوی اندام های ناتوان می روند و دمل ها در سطح و درون اندام ها سر بر می آورند.

سُعوط (انفیه کشیدن)

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در روایتی عطسه را برای مریض نشانه ی سلامتی و راحتی بدن می دانند . سعوط یا انفیه آن است که شخص به پشت بخوابد و بین دو کتف خود چیزی قرار دهد که كتفها بالا قرار گيرد به طوری که سرش سرازیر شود و آنگاه در بینی خود آب یا روغنی بریزد که شامل یک یا چند داروی ترکیبی است؛ و بدین وسیله دارو را به مغز برساند و بیماری را به وسیله ی عطسه کردن از خود دور کند. شاید بتوان روش استنشاق را که یکی از مستحبات موکد در دین اسلام است با این روش مقایسه کرده و بگوئیم، استنشاق یک روش پیشگیرانه است که از نظر سادگی و سهل الوصول بودن بهتر از انفیه است و اگر چه خواص درمانی آن به درجه ی سعوط و استعمال انفیه نمی رسد ولی اثرات خاص خود را دارد و بنابر قول بقراط به اندازه ای مهم است که می توان بیماریهای سر را با آن درمان کرد.

قی کردن (استفراغ)

این روش نیز که مورد تأکید روایات فراوان و سخنان بزرگان است بنابر عقیده ی بقراط روشی است که بیماریهای معده را با آن درمان می کنند، و فواید دیگری را نیز برای آن ذکر کرده اند. حضرت امام محمد باقر علیه السلام یکی از روشهای درمان تب را، قی کردن می دانند. و حكما توصیه می کنند که انسان در هر فصلی باید خود را به استفراغ عادت دهند. شیخ الرئیس بوعلی سینا عقيده دارد قي كردن باعث بیرون ریختن بلغم و صفرا و پاک کردن معده، از بین بردن سنگینی سر، روشنایی بخشیدن به چشم، از بین برنده ی جزام، بد رنگی، صرع، یرقان، نفس گرفتگی (آسم) و لرزش. ماده ی قی آوری قوی مانند خربق (نوعی گیاه دارویی) باید در حالت ناشتا خورده شود و چنانچه مانعی نباشد موقع تناول آن باید دو ساعت از روز گذشته باشد و باید به وسیله ی یک قطعه پَر گلو را تحریک کرد تا قی انجام گیرد، یا کمی حرکت کرد یا به حمام رفت. پری که وسیله ی قی آوردن است باید به روغن حنا اندوده باشد؛ اگر قی به طور منقطع انجام گیرد و پریشانی به بار آورد، بیمار باید آب گرم یا روغن زیتون بخورد تا قی یا اسهال به وی دست دهد. اگر بر اثر این روش معده و دست و پا گرم شوند، موجب تهوع می شود.

نوره کشیدن

داروی حمام که به اصطلاح نوره ناميده مي شود، ماده ای است که برای زدودن موهای بدن به کار می رود و معمولاً موهای زائد را با آن از بین می برند. احادیث متعددی هست که به طور موکد استفاده از نوره را توصیه می کند و خواص و فضیلت های زیادی را برای آن ذکر می نمايد. در حدیثی از امام هشتم علیه السلام، نوره مالیدن از اخلاق پیامبران شمرده شده است و امام جعفر صادق علیه السلام این روش را بهتر از تراشیدن و یا کندن موها دانسته اند؛ همچنین فاصله ی زمانی برای این کار را هر پانزده روز یک مرتبه و یا هر بیست روز یا بیست و یک روز، توصیه فرموده اند، امیرالمومنین علی علیه السلام مي فرمايد :دارو کشیدن دلگیری و پریشانی خاطري را دفع می کند و بدن را پاک می کند. در توصیه های حكما آمده است : استفاده از نوره در هر ماه بلغم را می راند و صفرا و سودا را از بین می برد و گوشت را می رویاند.

ساعات شبانه روز در طب سنتی

24 ساعت دینداری و سلامتی  

از نظر مزاج به قول برخي از حكما در سه ساعت اول روز غلبه خون، و سه ساعت گرم بعدي غلبه صفرا سپس سودا و تا قبل از صبح غلبه بلغم است.

بهترين ساعات شبانه روز بين الطلوعين يعني از اذان صبح تا طلوع آفتاب است، نسيم صبحگاهي مي‌وزد كه بيداري در اين ساعات سبب سلامت است. ملائك نازل مي‌شوند، ارزاق تقسيم مي‌گردد، خواندن قرآن مستحب است و دعا اجابت مي‌شود. سحر خيزي در سلامت انسان تأثير بسزايي دارد و موجب تعادل مزاج مي‌شود بهترين ساعات تغذيه صبح زود و شب بعد از نماز عشاء است.

از ساعات 10 شب تا 2 بعد از نيمه شب (بجز ايام احياء) و شبهاي جمعه و شنبه، بخصوص براي مطالعه و درك حفظيات چندان مناسب نيست و علت آن را به تشعشعات كيهاني نسبت مي‌دهند. استراحت قبل يا بعد از ظهر( در روزهاي خنك) براي بيداري آخر شب و در حافظه اثر مثبت دارد.

بايد توجه داشت عالم با ذكر رب العالمين شروع مي‌شود و حكيم كريم هم براي ساعات به همان نسبت نمازها را واجب كرده است مثلاً از اذان صبح تا ظهر چهار ركعت نماز واجب شده است،‌همانطور براي عصر 4 ركعت، اول شب به ترتيب 3 و 4 ركعت؛ براي بقيه شب نمازهاي نافله پيشنهاد مي‌شود( نيمه شب ساعت يازده و ربع است)، اگر ما عصرها را بخوابيم روز را به غفلت و شب را به سستي تا دير وقت بيداري بكشيم، صبح را به تلاش و علم و حكمت مشغول نشويم و نمازها را سروقت به جاي نياوريم قطعاً در زندگي خويش عقب مانده‌ايم.

ساعاتي كه منسوب به ائمه معصومين عليهم‌السلام است:

بين الطلوعين (اذان صبح تا طلوع آفتاب) ـ مربوط به علي‌بن ابيطالب امير‌المومنين(ع) ، از طلوع خورشيد تا از بين رفتن شعاع منسوب به امام حسن(ع) ، از رفتن شعاع خورشيد تا ارتفاع نهار به امام حسين(ع) ، از ارتفاع نهار تا زوال شمس مربوط به امام سجاد(ع)، و از زوال شمس تا مقدار 4 ركعت نماز مربوط به امام باقر(ع) ، از 4 ركعت بعد از زوال تا نماز ظهر به نام امام صادق(ع)، از نماز ظهر تا 4 ركعت قبل از عصر منسوب به امام موسي‌كاظم(ع) ، از 4 ركعت بعد از ظهر تا نماز عصر مربوط به امام رضا(ع) ، از نماز عصر تا 2 ساعت بعد منسوب به امام جواد(ع) ، از 2 ساعت بعد از نماز عصر تا پيش از زرد شدن آفتاب به امام‌‌هادي(ع) ، و از زرد شدن آفتاب تا زرد شدن كامل آن به نام امام عسكري(ع) و از زرد شدن آفتاب تا غروب منسوب به امام عصر(عج) است.

غير از بين الطلوعين سه ساعت از وقت چاشت تا ظهر و سه ساعت شب كه ثلث آخر آن است بهترين ساعات مي‌باشد .

تدبیر بدن به فصل پائیز در طب سنتی

باید و نباید های فصل پائیز

در اول فصل پائيز كه بواسطه برودت هوا بلغم كمي باقي مانده و صفرا از طغيان افتاده سودا غالب مي‌شود و به واسطه خنكي شبها و افزايش صفرا وارد خون مي‌شود.

 در اين فصل املاح وارد شده به بدن به صورت رسوب(سودا) قليائي كه شور و تلخ است در مي‌آيد و ترشي خون كم مي‌شود. مصرف مسهل براي دفع مواد زائد خون ضرورت پيدا مي‌كند و به جهت حفظ تعادل خون و جبران كمبود ترشي آن خوردن شيريني‌ جات لازم است.

ضرورت مصرف شير و تركيبات ويتامين ب در تجمع صفرا بيشتر است. با خوردن خيار چنبر و خربزه‌هاي شهري كه حامل اشعه هستند و چون مسامات ( منافذ) بدن بسته است اشعه ماوراء بنفش كمتر به بدن مي‌رسد، بدن مستعد تب و لرز مي‌شود و بر عكس غذاي لطيف و گوشت حيوان مفيد است. نيمه پائيز كه اعصاب بدن و گياهان در حال آرامش هستند خوردن چربي و تحريك بدن با غذاهاي چرب آن را از مصونيت برخوردار مي‌كند و از تأثير برودت هوا با گرمي بدن تا حدي جلوگيري مي‌نمايد.

بطور كلي خوردن ميوه‌هاي ترش قبل از غذا و شيرين بعد از غذا مفيد است. خوردن آب زياد اعصاب را سست مي‌كند و مواد خواب‌آور هم مثل تره تيزك و كرفس برضعف مي‌افزايد. آشاميدن آب گرم در صبح ضربان قلب را زياد مي‌كند و اعصاب را تقويت مي‌نمايد و جريان خون را كم مي‌كند. احشاء را نرم و اشتها را زياد و هضم را آسان مي‌نمايد اين عمل در آخر پائيز تجويز‌مي‌شود.

طب اسلامی یا طب سنتی ؟ (2)

نقش مسيحيان و غير مسلمانان در طب

استاد محقق در همان مقدمه دانشنامه مي گويد:« چون مترجمان و ناقلان يوناني بيشتر مسيحي بودند و حتي پزشكي در خانواده هاي خاصي از غير مسلمانان همچون خانواده بختيشوع و حنين بن اسحاق و ثابت بن قره موروثي گرديده بود، مسلمانان مجال تبرز و تبحر در اين علم را نمي يافتند و به انزوا كشانده مي شدند... در قرن سوم هجري يكصد و سي پزشك مسيحي و سه پزشك يهودي و سه پزشك مشرك وجود داشته و پزشك مسلمان فقط پنج تن بوده اند. در چنين وضعي اگر پزشك مسلمان ماهري هم پيدا مي شد در برابر مسيحيان نمي توانست آنچنان كه بايد و شايد جلوه كند... شايد بر اساس همين سلطه پزشكان مسيحي در امر طب است كه در ادب فارسي از كلمه «ترسا» كه به معني مسيحي است پزشك اراده شده است سنائي غزنوي گويد:

ترا يزدان همي گويد كه در دنيا مخور باده

ترا «ترسا» همي گويد كه در صفرا مخور حلوا

ز بهر دين نبگذاري حرام از حرمت يزدان    

وليك از بهر تن ماني حلال از گفته «ترسا»

ادامه نوشته

درجات قوای داروها

اگر ماده‌ای وارد بدن یک فرد معتدل شود، با تکرار مصرف و افزایش مقدار آن روی مزاج اصلی فرد اثر نگذارد، ارواح و قوا و اخلاط وی را تغییر ندهد دوای معتدل است. اما داروهای غیر معتدل چند نوع است:

1.    درجه اول: مقدار کم دارو باعث غلبه بر کیفیت بدن نمی‌شود اما استفاده مکرر و مقدار زیاد آن باعث تغییر کیفیت بدن می‌شود هرچند نمی‌تواند افعال بدن را ناقص یا مختل کند.

این دسته از داروها اگر با مقادیر معمولی و روزمره استفاده شوند مزاج انسان را تغییر خیلی جزئی می‌دهند که قابل اندازه‌گیری نیست ولی اگر به مقدار زیاد یا مکرر استفاده شوند تغییرات جزئی در مزاج حاصل می‌شود که می‌توان علایم آن را در نبض و ادرار و رنگ چهره دید. پس داروی درجه اول برای شروع کار داروی خوبی است مانند انجیر و بنفشه که رطوبت‌بخش خوبی هستند.

2.       درجه دوم: مقدار کم هم باعث غلبه بر کیفیت بدن می‌شود اما استفاده مکرر و مقدار زیاد آن باعث ضرر و فساد بدن نخواهد شد.

 در این‌جا برعکس درجه اول، مقدار کمی ‌از دارو هم علامت می‌دهد و می‌توان تأثیرات آن را روی مزاج دید و اگر بیش از اندازه خورده شود، علایم قابل توجه و تغییر حاصل می‌شود، منتهی این تغییرات موجب فساد عضو نخواهد شد. مانند زرشک که سردی آن در درجه 2 است و یک قاشق هم که استفاده شود عملکردش دیده می‌شود یا انزروت که در درجه دوم گرمی ‌است.

3.       درجه سوم: مقدار زیاد آن باعث آسیب و اختلال در بدن خواهد شد ولی مهلک و کشنده نیست.

یعنی افعال را دچار اختلال واضح می‌کند ولی مرگ‌آفرین نیست که کل ارواح و قوا را فانی کند و بتواند حیات را از بین ببرد. این داروها بسیار قوی هستند و استفاده از این‌ها باید با دقت زیاد همراه باشد. این داروها می‌توانند یک فعل را مختل کنند مثلاً حرکت عضلانی را مختل کرده یا حرکت دستگاه گوارش را خیلی زیاد یا کم کنند ولی موجب مرگ و میر نمی‌شوند مگر این که با مقادیر خیلی زیاد مصرف شوند، مانند زنجبیل و زنیان که داروی درجه 3 و بسیار موثر هستند.

4.       درجه چهارم: ضرر بسیار به بدن رسانده و باعث هلاکت می‌شود.

داروهای این دسته اگر درست مصرف نشوند می‌توانند باعث هلاکت شوند و اگر درست استفاده شوند داروهای بسیار قوی هستند. داروهای درجه 3 و 4 به تنهایی مصرف نمی‌شوند و نیاز به مصلحات دارند تا اثر سوئی روی یک عضو نگذارند.

مصلح یا اصلاح کننده، به داروهایی گفته می‌شود که رفع ضرر یا کمک در عملکرد آن کند یا کاری کند قوای دارو باطل نشود تا به عضو برسد و یا تند و تیزی و قدرت آن مقداری بشکند و یا دارو را همراهی کند تا بتواند به جاهایی که نمی‌تواند به تنهایی برود  برسد.[1]

البته حکما هر کدام از مراتب ادویه را نیز به سه قسمت تقسیم می‌کنند: اول، وسط و آخر. درجه اول دوم خیلی نزدیک به آخر اول است و درجه آخر دوم یعنی نزدیک مرتبه سوم است، یعنی این مراتب یک طیف هستند. این‌ها طبقه‌بندی‌های کلی است تا دید صحیح‌تری نسبت به استفاده از داروهای خطرناک داشته باشیم.

 


[1] . همانطور که ملاحظه می کنید هر  مصلح ممکن است یک یا چند عمل را انجام  دهد و به همین دلیل است که برای بعضی از داروها و غذاها چند مصلح نام برده اند.

اصطلاحات تغذیه در طب سنتی ایران

حکما با انجام آزمایشات مختلف و کسب تجربیات فراوان طی قرن‌های متمادی غذاها را به 18 بخش طبقه‌بندی کرده‌اند. برای درک بیشتر این طبقه‌بندی، به شرح پاره‌ای از اصطلاحات تغذیه می‌پردازیم.

لطیف: غذایی است که مواد زاید آن کم بوده، وقتی بدن روی آن اثر می‌کند، به سرعت هضم شده و مورد استفاده اندام‌ها قرار می‌گیرد و قوه مدبرة[1] بدن به سرعت آن را آماده مصرف می‌کند. این غذاها برای افرادی که به تازگی از بیماری بهبود یافته‌اند یا افراد متفکر مناسب می‌باشد.

کثیف: از ریشه تکاثف و به معنی درهم فشرده بودن است و قوه مدبره برای استفاده از این غذاها باید زحمت زیادی بکشد تا آن را آماده مصرف در اندام‌ها نماید و مواد زائد آن‌ها هم زیاد است. این دسته از غذاها برای افرادی که زحمت زیادی در زندگی روزمره می‌کشند و یا کارهای سنگین بدنی دارند مثل کشاورزان و ورزشکاران مناسب است چون اگر غذای لطیف بخورند سریع تحلیل می‌رود و مجبورند از انرژی‌های درونی بدن استفاده کنند.

معتدل: برای افراد با مزاج معتدل و فعالیت متوسط مناسب است و از نظر هضم و جذب نسبت به لطیف و کثیف حالت بینابینی دارد.

صالح الکیموس: در اثر هضم این دسته از غذاها خون طبیعی صافی به‌وجود می‌آید و اخلاط دیگر به قدر احتیاج تولید می‌شوند. این دسته از مواد غذایی کیموس خوب تولید می‌کنند مانند آبگوشت.

فاسد الکیموس یا ردی الکیموس: غذاهایی که اخلاط غیر معتدل از آن‌ها حاصل می‌شود و در صورتی که با مقادیر زیاد و مکرر از آن‌ها استفاده شود باعث ایجاد بیماری می‌گردند.

کثیرالغذا: غذایی که مقدار زیادی خلط ایجاد می‌کند و در صورت هضم، انرژی زیادی تولید کرده و بدن مدت قابل ‌توجهی از مصرف غذای مجدد بی‌نیاز می‌شود.

قلیل الغذا: غذایی که انرژی کمتری دارد و فقط شکم پرکن است.

متوسط الغذا : مابین کثیرالغذا و قلیل الغذا می‌باشد.



1. به گفته افلاطون «قوه‌ای است الهی موکل بر مصالح بدن» یعنی آن چه صلاح و لایق بدن است از آن به ظهور می‌رسد.

طب اسلامی یا طب سنتی ؟ (1)

بسمه تعالي

 مقدمه: واژه هايي چون طب اسلامي، طب الائمه، طب النبي، طب عربي، طب سنتي، طب سنتي ايران، طب مردمي و... در طي سالهاي اخیر بيشتر از گذشته بكار مي روند. عنايت و اقبال جهاني به مكاتب طبي بومي و سنتي باعث شده تا در حوزه هاي مختلف فعاليتهاي زيادي در باب شناسايي اين مكاتب و بهره گيري از درمانهاي اين مكاتب در درمان بيماريهايي كه يا در طب جديد به سختي و با هزينه گزاف درمان مي شوند و يا طب جديد در درمان آنها به بن بست رسيده است، صورت گيرد. لكن در هر فعاليت علمي و در هر حوزه تخصصي شناسايي واژگان تخصصي و بكار بردن اصطلاحات يا ترم هاي مناسب و پرهيز از اختلاط اصطلاحات و بكارگيري نابجا از آنها ضروري به نظر مي رسد.

بنابراين اين مقاله درصدد تعريف و شناسايي واژگان مهمي چون طب اسلامي و طب سنتي ايران است. تطبيق يا تفكيك اين دو واژه يا شناسايي نقاط افتراق و اشتراك آنها هدف اين تحقيق است.

 

اختلاط اين دو مقوله در نوشتار محققان و انديشمندان

استاد مهدي محقق در مقدمه اي كه بر كتاب دانشنامه حكيم ميسري نگاشته است در اين باب چنين آورده است: « در اين مقدمه نخست اشاره مختصري به منابع پزشكي اسلامي كه طب النبي و طب ايراني و طب هندي و طب يوناني است مي كنيم...» سپس در توضيح طب النبي مي گويد « دانشمندان اسلامي آنچه را كه در قرآن و احاديث پيغمبر اسلام (ص) درباره حفظ صحت و سلامتي و جلوگيري از بيماري وارد شده جمع آوري كرده آن را به طب النبي يا طب النبوي موسوم ساخته اند...» وي در باب طب ايراني نيز  به بيمارستان جندي شاپور اشاره كرده چنين آورده است:« بيمارستان جندي شاپور يكي از مراكز عمده پزشكي بود كه سنت پزشكي آن پيش از اسلام به بعد از اسلام منتقل گشت... نه تنها پزشكي بلكه داروسازي نيز در ايران در مرحله اي عالي بوده و جسته گريخته اثر آن بعد از اسلام ديده مي شود مثل شاپور بن سهل كه رئيس بيمارستان جندي شاپور در شهر اهواز بوده و پيش از آنكه كتابهاي معروف داروشناسي يوناني به زبان عربي ترجمه گردد يعني در سال 255 وفات يافته است كتابي دارد به نام قرافادين في البيمارستانات...» سپس به طب هندي مي پردازند و مي گويد:« يكي از منابع مهم مسلمانان طب هندي بوده است. علي بن ربن طبري كه از قديم ترين دانشمنداني است كه در علم پزشكي كتاب تاليف كرده گفتار چهارم از كتاب خود يعني فردوس الحكمه را تحت عنوان « من جوامع الكتب الهند» آورده و در سي و شش باب آراء و اقوال پزشكان قديم هند را ذكر كرده است... و نيز كتاب چرك از منابع مهم پزشكي هندي بوده است كه مسلمانان در اختيار داشتند... نيز از منابع علي بن ربن طبري در فردوس الحكمه و محمد بن زكرياي رازي در حاوي بوده است... ابن نديم از نه دانشمند نام مي برد كه آثار نجومي و پزشكي آنان از هندي به عربي ترجمه شده است» ايشان در مورد طب يوناني نيز چنين مي گويد:« پس از آنكه پزشكان دانشگاه جندي شاپور به بغداد فراخوانده شدند و بيت الحكمه يا بقول بلعمي گنج خانه مامون در آن شهر استقرار يافت مسلمانان درصدد اين برآمدند كه ميراث علمي كه نزد ساير اقوام بود به زبان عربي ترجمه كنند و در اين قسمت سهم بزرگ از يونان بود و دو چهره درخشان پزشكي يونان يعني بقراط و جالينوس از مهمترين منابع پزشكي اسلامي به شمار مي آيند... كتاب الفصول بقراط مورد استقبال پزشكان اسلامي قرار گرفت و دانشمنداني مثل رازي و ابن ابي صادق و ابن ميمون و ديگران بر آن شرح نوشتند... در مورد جالينوس اين تاثير به مراتب بيشتر از بقراط بوده است چنانكه حنين بن اسحاق صدو بيست و نه كتاب را ذكر مي كند كه خود و يارانش به زبان عربي از او ترجمه كرده اند... گذشته از اين دو تن ده ها پزشك ديگر هستند كه نامشان در آثار رازي و طبري و مجوسي و ابن سينا آمده و نشان مي دهد كه آثار آنان در اختيار مسلمانان بوده است.» استاد محقق در مقدمه اي كه بر كتاب مختصر در علم تشريح نگاشته است نيز پس از آنكه منابع ايراني، هندي و يوناني را براي طب اسلامي ذكر مي كند مي گويد« مهمترين منبع پزشكي اسلامي آثار دانشمندان يوناني به ويژه بقراط و جالينوس بوده است... اين آثار مورد استفاده دانشمندان بزرگ اسلامي همچون علي بن عباس مجوسي اهوازي در كتاب «كامل الصناعه» و محمد بن زكرياي رازي در «الحاوي» و ابن سينا در «قانون» و ابوريحان بيروني در «الصيدنه» قرار گرفت و اين كتاب ها منبع مهمي براي تاليفات دانشمندان بزرگ ايراني گرديد كه پزشكي را به زبان فارسي براي مردمان اين مرز و بوم تاليف كردند كه از مهمترين اين تاليفات مي توانيم از «الابنيه عن حقائق الادويه» ابو منصور موفق هروي و « هدايه المتعلمين» اخويني بخاري و «ذخيره خوارزمشاهي» سيد اسماعيل جرجاني را نام ببريم» سپس ايشان به كتبي كه تحت عنوان طب النبي و عناوين مشابه تاليف شده است مي پردازد و مي گويد :«دانشمندان اسلامي، آنچه را كه در قرآن و احاديث درباره حفظ صحت و سلامتي و جلوگيري از بيماريها وارد شده بود گردآوري كردند كه از ميان مهمترين اين مجموعه ها مي توانيم «الطب في الكتاب و السنّته» عبد اللطيف بغدادي، و «الطب النبوي» ذهبي، و «الطب النبوي» ابن القيّم و «الرحمه في الطب و الحكمه» سيوطي را نام ببريم.

بنا بر آنچه از استاد نقل شد در نوشتار ايشان چهار منبع براي پزشكي اسلامي (طب اسلامي) ذكر شده است: 1. قرآن و احاديث پيامبر اسلام (ص)  2. طب ايراني قبل از اسلام  3. طب هندي  4. طب يوناني. از ميان اين چهار منبع ايشان مهمترين منبع پزشكي اسلامي را آثار دانشمندان يوناني به ويژه بقراط و جالينوس مي دانند. بنابراين به رغم ايشان طب اسلامي معجوني از قرآن و احاديث پيامبر از يك سو و طب ايراني، هندي و يوناني است. گرچه در آثار بزرگاني چون بوعلي و رازي و جرجاني و... طب يوناني سهم برجسته تري نسبت به سه منبع ديگر دارد.

مراجعه به سايتهاي اينترنتي كه در مورد طب اسلامي است نيز نشان مي دهد كه عموماً طب اسلامي، طب النبي، طب الحديث، طب عربي و طب سنتي به جاي يكديگر به كار رفته است و در عين اشاره به آيات و روايات طبي به آثار بوعلي و رازي اشاره مي شود. هنگامي كه عبارت Islamic medicine را جستجو مي كنيد عمدتاً به مطالبي حول و حوش طب سنتي ايران و مباحث مربوط به آثار رازي، بوعلي و اهوازي و... برخورد مي كنيد. گاهي نيز اين بحث با طب عربي معرفي شده است. مراجعه به سايت انجمن بين المللي تاريخ اسلامي نيز همين گرايش را نشان مي دهد. در ليست مقالات اين مركز به مقالات ذيل برخورد مي كنيم: نقش ابن رشد در تشريح، كتاب رازي در سرخك و آبله، زيبايي در كتاب ابن سينا، درمان شكستگي در طب اسلامي، زهراوي و جرجاني، مسئوليت طبي در طب قديمي اسلامي عربي و طب مدرن، بيماريهای دستگاه تناسلي از ديدگاه علي بن عباس مجوسي و...

ادامه نوشته

آشنایی با ارکان و امزجه در طب سنتی ایران (2)

الف) ارکان

حکما معتقد بودند که انسان، حیوان، گیاه و ... همه از چهار عنصر یا رکن اصلی تشکیل شده‌اند، یعنی هر چیزی از تأثیر این چهار رکن بر روی هم و ایجاد یک کیفیت جدید ایجاد می‌شود.

این چهار رکن عبارتند از: آتش، هوا، آب و خاک

1)   آتش: طبیعت آتش گرم و خشک است. در گرمی آتش بحثی نیست، برای درک خشکی آن کافی است توجه کنیم که تأثیر آتش بر رطوبت‌ها چگونه است؟ شما وقتی یک جسم مرطوب را حرارت می‌دهید خشک می‌شود. آفتاب وقتی به زمین باران خورده می‌تابد زمین را خشک می‌کند. لذا می‌گویند آتش گرم و خشک است.

2)   هوا: طبیعت هوا گرم و تر است. این هوا شامل بخارات و گازهاست مثلاً شما وقتی آب را حرارت دهید بخار می‌شود. بخار آب نسبت به خود آب از سطح انرژی بالاتری برخوردار است چرا که برای تبدیل آب به بخار آن بایستی انرژی مصرف کنیم بنابراین هوا نسبت به آب گرم‌تر است.

3)      آب: طبیعت آب سرد و تر است. تر بودن و رطوبت آن که واضح است و از توضیح بالا مشخص شد که آب نسبت به هوا سردتر است.

4)   خاک: طبیعت آن سرد و خشک است. برای تبدیل سنگ معدن آهن به مایع، باید با حرارت زیاد آن را ذوب کنیم یعنی خاک نسبت به آب سرد و خشک‌تر است وقتی همین خاک را حرارت می‌دهیم و ذوب می‌کنیم گرم‌تر شده و روان، یعنی مایع می‌شود.

عناصر (ارکان)

طبع

آتش   

گرم و خشک

هوا     

گرم و تر

آب     

سرد و تر

خاک  

سرد و خشک

 

تذکر: توجه شود که در تر بودن، خاصیت سیالیت و انعطاف نیز می‌تواند مورد نظر باشد. آب و هوا را به شکل‌های مختلفی می‌توانید درآورید. هوا و آب به شکل ظرف خود در می‌آیند اما خاک و آتش این چنین نیستند، البته توضیحات فوق جهت نزدیک شدن مطالب به ذهن خواننده است والا توضیحات فلسفی دارد که خارج از بحث ما است.

ادامه نوشته

معجزه ای به نام طب سنتی

هم اكنون، مكاتب طب مكمل با طب جديد رقابت مي كنند، چنانچه در كشورهايي مثل هند، چين و ... پزشكان فارغ التحصيل رشته‌هاي اين مكاتب همپاي پزشكان طب مدرن مشغول فعاليت هستند. در كشور اوگاندا 80% سيستم بهداشتي- درماني از طب مكمل شكل گرفته، و حتى در آمريكا 80% مردم حد اقل يكبار در سال از اين روش‌هاي درماني استفاده مي كنند. [4]

متاسفانه، مكتب طب سنتي ما تا كنون در جايگاه مناسب خود قرار نگرفته، در صورتي كه غني‌ترين مكتب است[1]، و بيشترين تعداد از منابع آن به جا مانده است[2].

در اين مقالة، بر آن شديم كه نمائي از اين مكتب ارائة كنيم، تا مانند نيمروز روشن گردد تا چه اندازه‌اي مكتب طب سنتي ما علمى ، و قابل تطبيق با دانش روز است.

آناتومي

كشف گردش خون : مي گويند كشف گردش خون توسط وليام هاروي در سال 1628م يكي از مهمترين كشفيات در تاريخ پزشكي است ، اما كمتر به ما گفته مي شود كه چنين كشف 600 سال قبل از هاروي توسط ابن النفيس ارائه شد، داستان از اين قرار بود : محي الدين التطاوي –پزشك مصري- در دوران تحصيل در المان با دست نويسي به نام شرح تشريح القانون آشنا مي شود، وي با مطالعه اين دست نويس متوجه ديدگاه ابن النفيس درباره گردش خون ريوي شده، و پايان نامه دكتراي تخصصي خود قرار مي دهد، اما استادان تطاوي در مقام انكار آمدند و رساله را قبول نكردند، و براي بررسي نهايي با دكتر ماكس مايرهوف(شرق شناس معروف) مكاتبه نمودند، نتيجه چنين شد كه ابن النفيس كاشف گردش خون كوچك است نه ميگوئل سروتو.

ابن النفيس نگاشته است: «... هنگامي كه خون در بطن راست تصفيه شد، بايد به بطن چپ كه جوهر حياتي از آن سرچشمه مي گيرد وارد شود، ولي بين اين دو بطن مجرايي وجود ندارد زيرا ساختمان قلب در آن قسمت محكم است و در آنجا نه بطوري كه بعضي از مؤلفان نوشته‌اند دريچه‌اي مرئي هست و نه آنچنان كه جالينوس معتقد بود مجرائي نامرئي وجود دارد كه خون را به جريان مي اندازد، بر عكس خلل و فُرج قلب بسته است و جنس آن در اين قسمت ضخيم است و لي خون پس از تصفيه شدن بايد به ناچار از راه شريان ريوي گذشته و به ششها برسد تا در آنجا منتشر شود و با هوا مخلوط گردد و تا قطره آخر پاك شود، خون پس از تركيب با هوا از طريق وريد ريوي به بطن چپ قلب مي رسد تا مناسب به كار انداختن شود ...»

با چاپ شدن اثر ديگر ابن النفيس (رسالة الاعضاء) پي مي بريم كه او با گردش بزرگ خون هم آشنا بود. نا گفته نماند، آثار ابن النفيس در سال 1547م به لاتين ترجمه شده است(80 سال قبل از هاروي) . [1][8] [12]

بافت شناسی

می گویند دانش بافت شناسي زماني بنيان شد كه ليونهوك(1637م) ميكروسكوپ را اختراع نمود، البته كمتر درباره نقش ابن الهيثم در باره دانش عدسي‌ها سخن به ميان مي آيد، و هيچ يك از نمونه‌هاي فراوان دانش بافت شناسي نياكان ما گفته نمي شود، مثال زير يكي از آنها است:

بافت شناسی قرنیة : علي بن عيسى الكحال ( 400 ق=1010م) در كتاب تذكرة الكحالين مي گويد:  « قرنيه از چهار لايه تشكيل مي شود... لايه خارجي طبع سرد و خشك دارد، و لايه داخلي كمي گرما و خشكي دارد، دو لايه داخلي از لحاظ طبع معتدل هستند»

امروز مي دانيم كه اپي تليوم خارجي (قدامي) و اندوتليوم قرنيه در يك وضعيت دهيدراته  قرار دارد ،كه اين امر ناشي از فعاليت‌هاي پينوسيتوزي، ترشح و انتقال مواد و پروتئين سازي مي باشد. طبيعت خشك لايه خارجي و داخلي ، اشاره‌ي به اين مطلب است . غشاي بومن، استروما، و غشاي دسمه در دو لايه مياني قرار دارند.[9]

با توجه به ظرافت ساختماني قرنيه و فقدان وسايل تشخيصي دقيق در آن زمان آيا بيان اين نكات آناتوميك و فيزيولوژيك قرنيه نمي تواند قابل توجه باشد.[2]

بافت شناسی کبد: ابن سينا در كتاب قانون مي گويد : « ... و اما گوشت كبد حس ندارد، در حالي كه غشايي كه آن را در بر مي گيرد احساس دارد ...» و در جابي ديگر مي گويد: « ... گوشت كبد ليف عصبي ندارد ...»[7].

امروزه ، مي دانيم در پارانشيم كبد الياف عصبي وجود ندارد.[9]

ادامه نوشته

رابطه تغذيه و سلامت جسم و روح و روان

آيا تا كنون  به اهميت تغذيه در سلامت روح و روان و جسم خود پي برده ايم ؟ آيا پيرامون آيه ي انظر الي طعامك انديشيده ايم؟ (1) آيا به ارتباط بين غذاي حلال و طيب(2) و عمل صالح و تقواي الهي در قرآن كريم  پي برده­ايم – چرا امام حسين عليه السلام  در روز عاشورا  علت عدم توجه لشكر دشمن را به سخنان حق ايشان ، ورود لقمه هاي حرام در بطون آنها دانسته­ و آيا ممكن است تغذيه ، در خلق و خو ، روح و روان و ژنتيك ما هم تاثير داشته باشدكه اين همه تاكيد در روايات اهل بيت و قرآن كريم در موردآن شده است – بعنوان مثال باتوجه به عدم جواز  مصرف گوشت خوك ، شراب ، خون و گوشت مرده ( آن هم حيوان حلال گوشت ) و .. آيا دستهاي پنهاني در كاراست كه از  استخوان خوك براي تهيه ژلاتين كپسول هاي داروئي مصرفي استفاده شده ، خون را بعد از فراوري و ظاهرا تبديل به پروتئين ، كربوهيدرات و ويتامين و املاح ، در مكملها ، داروهاي تقويتي و شيرخشك هاي وارداتي به خوردمان مي دهند و نيز از جنينهاي سقط شده در كشورهاي غير اسلامي براي تهيه كرم و پماد  و  وسايل آرايشي وارداتي استفاده مي شود (3) و يا از مايع مني در تهيه بعضي وسايل كمك آرايشي دركارگاههاي زير زميني براي طراوت پوست استفاده شده(4) و همچنين استفاده وسيع از شراب و الكل اتيليك كه همان ام الخبائث وارد شده در روايات بوده و تاثیرسوءآن علاوه بر خود فرد تا 70 نسل بعد هم منتقل شده كه این نشان دهنده تاثير آن بر ژنوم و DNA انسان میباشد و براي شرح آن لازم است جزوه مفصلی درموردعدم جواز مصرف آن براساس فرمایشات اهل بیت حتی به صورت ترکیب باسایر داروها وهمچنین در هنگام ضرورت(5)نوشته شودکه بطوروسیع در صنايع داروئي و...  بعنوان حلال جهت حل كردن مواد داروئي و...، در مواد اوليه قرص و شربتهاي مصرفي بکاررفته و در جاي ديگر باتوجه به این فرمايش پيامبر ( صلوات الله عليه و آله ) در مورد عدم جواز عقيم كردن افراد و ذکر اين مطلب كه چنين افرادي از  امت ايشان نمي باشند و سياستهاي سازمان بهداشت جهاني(6) و اطاعت كوركورانه ما از آنها و آمار رو به رشد توبكتومي(7) ، وازكتومي(8) ،قرص های Aftermorningوقرص ها وآمپولهای جلوگیری از بارداری با آن همه عوارض جانبی(9)واستفاده ازIUD (10)... که گاه در مواردي عده اي جاهل ویامنافق براي گرفتن جواز اين امور ، با وارونه جلوه دادن حقايق(11) ،  بعضي از  مراجع گرانقدرمان را هم دورزده­، كه براي احراز از طولاني شدن كلام ، نظر شما را به خواندن كتاب رساله نكاحيه تاليف حضرت علامه آيت الله حاج سيد محمد حسين حسيني طهراني جلب نموده تا خود بخوانيد و آگاه باشيد ولذا لزوم هوشياري همه مراجع و علما براي جلوگيري از انحرافات تدريجي ، طبق پروتكلهاي صهيونيستي بر ما واجب مي گردد(12) و مگر نه اين است كه تا مدتي قبل در حوزه علمیه، طب تدريس مي گردید و چطور ممكن است مرجع گرانقدري در مورد مسائل طبي نظري بدهد ولی از طب چيزي نداند ؟ و صرف اطمينان به پزشكان متعهد براي پاسخگوئي بمسائل طبي آنها، كافي نبوده  چرا كه ما پزشكان در سيستمي تحصيل كرده ايم كه با مكتب طبي اهل بيت عصمت و طهارت همسو نبوده و حتي در جائي اهل بيت از آن برائت جسته­اند (13)

ادامه نوشته

آشنایی با ارکان و امزجه در طب سنتی ایران(1)

مقدمه:

شاید بتوان گفت که مزاج‌شناسی مهم‌ترین بخش در فهم طب سنتی ایران و هم‌چنین طب اسلامی است. برای اینکه با اهمیت این موضوع بیشتر آشنا شوید لطفاً به مقدمة زیر توجه فرمایید:

همواره تفاوت بین افراد توجه ما را به خود جلب می‌کند. برخی نوزادان زردی می‌گیرند و برخی نمی‌گیرند. برخی بچه‌ها غذا خوب نمی‌خورند و برخی برعکس خیلی خوش اشتها هستند. بعضی لاغر و بعضی درشت اندامند. برخی افراد، شجاعند و برخی ترسو. عده‌ای زود عصبانی می‌شوند و عده‌ای خیلی صبور و آرامند. برخی سخاوتمند و ولخرجند و عده‌ای برای یک ریال هم حساب و کتاب دارند. بعضی قدرت حافظه بالایی دارند و گروهی هم مرتباً مطالب را فراموش می‌کنند. یکی خواب سبک دارد و دیگری خواب سنگین. یکی تند و تیز و پرانرژی است و دیگری کند و کم‌انرژی. عده‌ای به محض خوردن یک عدد خیار دچار دل‌درد می‌شوند و برخی هم می‌توانند نیم کیلو خیار را بدون ناراحتی میل کنند. یک نفر با خوردن کمی دارچین دچار خارش می‌شود و دیگری غذاهای خود را پر از ادویه می‌کند و مشکلی هم پیدا نمی‌کند. برخی با خوردن یک عدد خرما جوش می‌زنند و عده‌ای دیگر ممکن است یک بشقاب خرما بخورند و یک عدد جوش هم در چهره‌شان ظاهر نشود. برخی پوست خشک و عده‌ای پوست مرطوب و لطیف دارند. برخی مرتباً از اطرافیان خود اشکال می‌گیرند و به مسائل جزئی فکر می‌کنند ولی عده‌ای به راحتی از کنار مسائل جزئی می‌گذرند. لازمة شناخت راز این تفاوت‌ها و نحوة اصلاح یا کنار آمدن با آن‌ها، درک درست بحث مزاج‌شناسی است. 

 اخلاط جمع خلط است که اجسامی مرطوب و سیال اند که آنچه را امروز فضای داخلی جسم می نامیم پر می کند که چهار نوع: دم ، بلغم ، مرتین سودا و صفرا .

این چهار خلط از ماده ایی به نام کیلوس بوجود می آیند که در هضم اول غذا در معده تشکیل می شود ، این مخلوط از طریق رگسی به نام باب کبد یا ورید باب به کبد می آید و در کبد پدیده هضم ثانوی اتفاق می افتد ، کیلوس یا کشکاب آمده از معده در کبد می پزد و از آن اخلاط بوجود می آیند ، بسته به میزان پختن ، مواد ایجاد شده از آن متفاوت است.

از کیلوس پخته شده در کبد ماده ایی کف مانند و ماده ایی رسوبی یا دٌرد حاصل می شود ، اگر پختن شدت یابد خلط مایل به سوخته و اگر کم پخته شود خلط خام ایجاد می شود.

ماده کف مانند که در روی خون قرار می گیرد همان صفراست و دٌردی یا ته نشین سوداست. این دو خلط هر دو طبیعی هستند ، اما خلط سوخته بخش لطیف آن صفرای پست است و بخش کثیف یا متراکم آن سودای غیر طبیعی یا پست می باشد ، قسمت کم پخته و نسبتاً خام نیز بلغم است و بخش صاف آن که خوب پخته خلط خون است.

نکته مهم آن است که این اخلاط چهارگانه کیفیت و کمیتی ثابت دارند که در حال سلامت فرد این موقعیت وجود دارد. و بیماریها از هر نوع که باشد حتی انواع سرطان نتیجۀ اختلال در کمیت یا کیفیت این اخلاط است یا اختلال در توزیع یا حرکت آنها در بدن آدمی یا اینکه هر سه نوع اختلال همزمان با هم وجود دارند .

اسپاسم و درمان آن از طریق زالو درمانی

 

بنا به دلايلی تصور می شود که افزايش سن ممکن است منجر به کاهش چشمگير اسپاسم گردد. با گذشت زمان هدايت عصبی کاهش می يابد ، سلول های عصبی موجود در نخاع رو به زوال می روند ، حجم عضلات و اندازه رشته های عضلانی ممکن است کم شود و جريان خون در نخاع به خودی خود ممکن است کند شود. تمامی اين موارد منجر به کاسته شدن اسپاسم می گردند.

موضوع مهم ديگر اين است که بعضی ها به مرور زمان ياد می گيرند به خوبي به فعاليت خود ادامه دهند يا حتی بوسيله اسپاسمشان احساس راحتی بيشتری کنند. هنگامی که آنها قوي تر می شوند ، می آموزند که بر اسپاسمشان غلبه کنند يا اين که ياد می گيرند که چه چيزهايی باعث اسپاسمشان می شود در نتيجه از آنها دوری می کنند.

ادامه نوشته

طب سنتي در یک نگاه

ناراحتي، بيا يك ليوان گل‌‌ گاو ‌زبان بخور، حالت جا بياد." اين توصيه آشناي بسياري از مادر‌ها و مادر بزرگ‌هاي ماست.

نوشيدن چاي و نبات در هنگام دل درد،  عرق نعنا در هنگام نفخ، جوشانده ريشه شيرين بيان هنگام درد معده و... از جمله اين توصيه‌هاست كه در صندوقچه اسرار هر مادر‌بزرگي پيدا مي‌شود.

هر چند كه بسياري اين توصيه‌ها را غير ‌علمي مي‌دانند و زياد آنها را جدي نمي‌گيرند، اما تاثير برخي از آنها به صورت علمي ثابت شده است و تعجب مي‌كنيد اگر بگوييم متخصصان، بسياري از مواد معمولي و طبيعي را در درمان برخي از مشكلات، كار‌گشا مي‌دانند.

براي امتحان اين نظريه‌ها فقط كافي است درب كابينت آشپزخانه را باز كنيد و اين بار نگاهي علمي به محتويات آن بيندازيد.

ادامه نوشته

تدابیر فصل تابستان در طبّ سنتی ایران

تدابیر فصل تابستان در طبّ سنتی ایران

  حکمای ایرانی بر این باور بودند که همانگونه که پیدایش بیماری نیاز به سبب دارد ،  تندرستی نیز بدون تدبیر و تدارک سبب های آن ، پایدار و برقرار نمی ماند .  حکما این اسباب را شش سبب می دانستند و آنها را بنام " اسباب سته "  یا "  سته ضروریه "  می خواندند و برای هر یک چند و چون بسیار برمی شمردند . این شش سبب عبارت اند از :  هوا ، خوردنی ها وآشامیدنی ها ، حرکت و سکون بدنی ، خواب و بیداری ،  استفراغ  ( به معنی فراغت یافتن و آسوده شدن از مواد زاید و سمی از طریق دفع از راه های طبیعی ) و احتباس ( نگهداری مواد حیاتی در بدن )، و رویدادهای نفسانی  .

بخشی از اموری که زیرگروه سبب ضروری نخستین ( هوا ) برشمرده می شوند ، تدابیر مربوط به فصل های سال هستند .  بر اساس آموزه های طب سنتی ایران ، یکی ازمهم ترین راه های نگهداری تندرستی ( حفظ الصحة) و پیشگیری از بیماری ها ( تقدمة الحفظ ) ، بکار بستن تدابیرمتناسب با هر فصل در گذر سال است.  حکمای ایرانی ، آگاهانه و پیش بینانه راه و چاره هایی اندیشیده بودند تا  تندرستان ( ونیز بیماران) با مزاج های گوناگون بدانند که به مقتضای  چگونگی سرشت خود وبه تناسب دور فلک و گردش فصول باید از چه اموری گریز و پرهیزکنند وبه چه اعمالی روی آورند تا ازهماهنگی داخلی و اعتدال مزاجی  بیرون نروند و یا آنکه زودتر بدان هماهنگی بازگردند. این بایست و نبایست ها و چند و چون ها ، بخش هایی بس خواندنی ازکتب طب سنتی را در برمی گیرد و طرفه آنکه با وجود آکندگی از نکته سنجی ها و ریز بینی های فراوان ، همواره کل نگرانه و با دیدی  باز وگشاده به موضوع تندرستی فرد بیان شده است .

 ویژگی های کیفی تابستان و اثرات آن بر بدن

 در طب سنّتی ایران تابستان متناظر با عنصر آتش است . مزاج تابستان ، گرم و خشک در نظر گرفته می شود وبا خلط صفرا درپیوند است . در تابستان همه اخلاط بویژه خلط صفرا برانگیخته می شوند و به جوشش در می آیند و تولید صفرا نیز نسبت به دیگر فصول سال افزایش می یابد . گرمی پیوسته هوا در تابستان و دوری آن از اعتدال بویژه در سرزمین های گرم ونیزدر گرم مزاجان و جوانان و بالاخص در آنانی که به اقتضای کار و پیشه خود درمعرض گرمای بیشتر هستند ، می تواند به پیدایش ناسازواری هایی در تندرستی بیانجامد . هوای گرم در نخست ، خون را به ظاهربدن می کشد و موجب سرخ شدن رنگ پوست می شود ولی پیوسته و درازآهنگ شدن گرمی هوا در این فصل ، گشادگی مسام را پیش می آورد که فرجام آن تحلیل بسیار درماده حرارت غریزی است ، بدین ترتیب در باطن بدن چندان گرمی برجا نمی ماند و باطن رو به سردی می گذارد و از همین رو قوه هاضمه دچار سستی و ضغف می گردد .

در تابستان بدن لاغر می شود و بتدریج رنگ چهره نیز به زردی می گراید . در تابستان اخلاط در بدن می سوزند و بیماری های پیشین بازپس می آیند و سردرد و کندی حواس و خواب آلودگی پیش می آید . خونروش ها از بینی و رحم و اسهال خونی نسبت به سایر فصول افزونی می گیرد و اشتها کاهش می یابد

گرمی قلب نیز زیاد می شود و این گرمی از راه قلب به همه بدن سرایت می کند و اگر در بدن رطوبت خلطی بیش ازحد طبیعی باشد ، این گرمی عارضی موجب تباه و گنده شدن آن خلط می گردد و مایه تب می گیرد  .

 بدین سان هوای گرم سودی به حال تندرستان ندارد و برای افراد سالم ، هوای سرد موافق تراز هوای گرم دانسته شده است . البته هوای گرم  تابستان برای سردمزاجان ، پیران و کسانی که به بیماری های سرد مانند لقوه و تشنج و فلج دچارند ، سودمند قلمداد شده است .

 تدابیر خوردنی ها و آشامیدنی ها در تابستان

 در تابستان پرهیز ازهر خوردنی و آشامیدنی گرم وخشک و دوری گزیدن از نوشیدنی های حارّ لازم است ، همچنین اجتناب ازغذاهای ثقیل و غلیظ و خودداری از پرخوری نیز بایسته وشایسته است و لازم است که مقدارخوراک را کمترکرد ؛ زیرا همانگونه که گفته شد به سبب میل حرارت به ظاهربدن و سردی باطن در تابستان ، قوه هاضمه دچارسستی و کم توانی می شود واز هضم غذای بسیار و غلیظ برنمی آید ؛ از این رو کاستن از خوراک به حفظ سلامت دستگاه گوارش کمک می کند .

 فهرست خوراکی ها و نوشیدنی هایی که در طب سنتی برای تابستان پیشنهاد شده اند ، نشان می دهد که پیشینیان ما هم ازدانش تغذیه و هم از حکمت ها و عبرت های آن آگاه بوده اند و در این زمینه نیز دیده نهان بین داشته اند . حکمای ایرانی بهترین خوراک های تابستانه را خوراک هایی می دانستند که ضمن برخورداری ازاعتدال و لطافت و سبکی ، طبع سرد و تر داشته  ونیز قامع صفرا باشند تا بتوانند با اطفای حرارت و تبرید بدن از آسیب های گرمی و خشکی مفرط هوا و تاثیرآن درافزایش تولید خلط صفرا جلوگیری کنند و محیط داخلی بدن را در حالت تعادل نگاه دارند .

آنچه در پی می آید اشاره ای به این نوشیدنی ها و خوراکی های مطفی و مبرّد است :

 - اجّاصیه ( آلوبا ) :   یعنی آش هایی که با آلوبخارا درست می شوند .

- رمّانیه ( ناربا ، اناربا ) :  یعنی آش ها وپختنی هایی که در آن دانه انار و آب انار بکار می رود  - شربت انار

- شربت سکنجبین

- شربت لیمو

- شربت غوره

- هندوانه یا آب آن

- فواکه رطبه مزّ : یعنی میوه های تر میخوش ( ترش و شیرین) مانند آلو و آلبالو و گیلاس و ریباس

- استفاده از دیگرمطفیات و بوارد مانند لعاب اسپرزه سپید ،  بهدانه ، خیار و تخم خیار ، خیار به سرکه ( ترشی خیار ) ، خرفه و تخم خرفه ، بیدمشک و تمرهندی .

 ازتدابیر دیگردر تابستان استفاده از ملینات است ،این ملینات باید ملایم باشند (مانند آب کامل میوه ها ) . در صورت نیاز بیشترمی توان ازشیرخشت ، آب لبلاب ، شربت گل سرخ ، شربت بنفشه ، سفوف بنفشه و سرانجام مغز فلوس خیار شنبر وهلیله چرب شده به روغن بادام بهره جست . نکته مهم آن است که مسهل های قوی مانند تربد ، سقمونیا و غاریقون در تابستان حتی المقدورنباید تجویز و استفاده شوند .

 نکته دیگر آنکه در تدبیر تابستانه افراد تندرست ، تعدیل مزاج و مصرف مطفیات و بوارد و ملین های ملایم  می تواند کافی باشد ؛ ولی در بیماران با سوء مزاج مادی صفراوی لازم است پس ازمعرفت به بیماری و تشخیص درست ، منضج و مسهل صفرا ازسوی طبیب تجویز گردد . 

 تدابیر دیگر :

 - ورزش و حرکت در تابستان باید کمتر باشد ، زیرا ورزش و حرکت خود از سبب های گرمی اند و این گرمی که به طبع فصل یاری می رساند ، محرک و برانگیزاننده اخلاط بویژه خلط صفراست و از این رو ، می تواند به سوء مزاج منجر گردد .

 - مباشرت ( جماع ) در تابستان باید کمتر و دیرادیرتر از دیگر فصول باشد . بنا بر قول حکما زیان نزدیکی در تابستان بسیار است .

 - ازفصد کردن در تابستان حتی المقدور باید اجتناب شود مگر در صورت ضرورت شدید که آن هم باید در هنگام متوسط بودن حرارت انجام گردد و در خونگیری نیز باید حد اعتدال رعایت شود ، بدیهی است که مراعات ایام ماه قمری در قواعد کلی فصد و حجامت ، همانند سایر اوقات و فصول  در اینجا نیز ضروری و حتمی است .

 - تابستان بهترین فصل سال برای مبادرت به قی پیشگیرانه یا درمانی ( با شرایط و ضوابط خاص آن ) است، این امر برای کسانی که سهل القی باشند و در قی کردن دچار اذیت بسیار نشوند ، برای تنقیه بدن از اخلاط بد ، در تابستان مفید دانسته شده است . 

 - بهترین لباس در تابستان ، لباس کتانی است زیرا سردترین لباس هاست و به بدن نمی چسبد . پوشیدن کرباس نرم نیزدر این فصل توصیه شده است . 

 - سیر و سفر در گرمای تابستان بویژه در آفتاب نهی گشته است .

 -  آسایش گزیدن و از گرما خود را پوشاندن و درزیرسایه  و در خانه خنک نشستن از دیگر توصیه های حکما برای تابستان است.

امیدوارم دست کم چند تن ازخوانندگان عزیز مجال داشته باشند تا از این توصیه واپسین به اندازه کافی بهره مند گردند !

خواص طلا در طب سنتی

طلا در طب سنتی

در كتابهاي سنتي براي طلا لغت‌هاي ذهب، الشمس، زر، تلا، تابا، دابا، تله و تلي بكار رفته است به تركي قزل و به هندي سونا نامند. واژه تلا فارسي است كه متأخرين آن را براي رفع اشتباه با «ط» نوشته‌اند و به سبك و زبان عربي لغت مُطلا را ساخته‌اند در كتابهاي كيمياگران بيست و پنج لغت و كنايه براي طلا ذكر شده است.

فلز طلا اغلب به صورت خالص در طبيعت موجود است و چون بسيار درخشنده و نرم است از زمانهاي بسيار قديم اقوام مختلف بشر ريزه‌هاي آن را جمع‌ كرده و به مصرفهاي مختلف مي‌رسانند. يونانيان قديم حدود 1350 سال پيش از ميلاد در سواحل درياي سياه جنگهائي براي بدست آوردن تلا نموده‌اند. اولين سكه تلائي در حدود 650 سال قبل از ميلاد در خاور نزديك تهيه شده است قديمي‌ترين سكه رومي متعلق به 269 سال پيش از ميلاد است.

طبيعت: طلا از گوگرد معتدل منشاء مي‌گيرد و طبيعت معتدل مايل به گرمي با رطوبت غريزي است دارد.

ماهيت آن:  اشرف فلزاتي است كه در معدن از جيوه و گوگرد معتدل تكون مي‌يابد

افعال و خواص: ملطف، مفرح، مقوي قلب و مغز و حرارت غريزي، تمركز حواس و قدرت تصميم‌گيري را در انسان سريع مي‌گرداند.

جهت بيماري‌هاي قلب، مغز، كبد، معده و سوداء صفرائي، طحال، كليه‌ها، مثانه، بيماري‌هاي جنسي و امراض صفراوي و سوداوي مانند خفقان، وسواس، توحش، هم وغم، افسردگي، سرگيجه، جنون، صرع، اسهال خوني، التهاب مفاصل مفيد است بدن را چاق و فربه مي‌سازد جهت جذام به تنهائي و يا با داروهاي مناسب مثل بسفايج و كمادريوس و محلول سخاله(براده) آن را با مرواريد كه در آب بالنگ حل كرده باشند جهت اغلب امراض فوق مجرب و مفيد دانسته‌اند محلول طلا با نشادر جهت اخراج سم مفيد است.

ادامه نوشته

آداب از بین بردن موهای زاید بدن در اسلام

آداب از بین بردن موهای زاید بدن در اسلام

زايل كردن مو:

امام صادق عليه السلام فرمودند: موي خود را كامل بزن، چرك آن كم مي‌شود، جانورش(قارچها، ميكروبها و …) كم مي‌شود و چشم تو جلا مي‌گيرد.

حضرت موسي‌بن جعفر عليه السلام فرمودند. « موي سر چون دراز شود چشم كم نور مي‌شود و زايل كردن آن بصر را جلا مي‌دهد.»

اگر كسي موي سر را نتراشد، آن را تميز و نظيف نگاه دارد و شانه كند تا شياطين در آنجا سكنا نكنند و با صابون (طبيعي) يا خطمي يا سدر بشويد و فرق را بگشايد. ولي تراشيدن سر بهتر است و به طريق فرنگيان اگر بعضي را تراشيدن، بعضي را بگذارند مذموم است و زلف گذاردن از خصال يهوديان است و مؤمن بايد خود را شبيه به كفار نكند كه از ايشان محسوب شود. بلي سر نتراشيدن از خصال زنان است و براي ايشان ممدوح‌است[1].

مستحب است تدوير ريش يعني آن را گرد كنند و مستحب است تخفيف دادن ريش به اين طور كه از روي صورت خود قدري بتراشد و از زير ريش هم قدري بتراشد و دليل آن اين است كه ريش زياد در تابستان زياد عرق مي‌كند و گرد و غبار و چرك بيشتر مي‌گيرد و شپش در آن بيشتر افتد و به واسطة اوساخ عفونت كند و باعث اذيت معاشرين و عيال شود.

چيدن شارب مستحب است و سبيل بلند خوابگاه شيطان است. در حديثي آمده است كه گرفتن شارب نشره است يعني دفع جنون و مرض مي‌كند و حدّ گرفتن آن از روي سرخي لب تا به سفيدي دو لب است.

ادامه نوشته

آداب استحمام در اسلام

آداب استحمام در اسلام

حمام

حمام بنائي است داراي چهارخانه، خانة اوّل بايد سرد و خشك باشد( در آن آب نباشد) خانة دوم بايد سرد و تر باشد و خانة سوم گرم‌تر و خانة چهارم بايد گرم و خشك باشد به طوريكه انسان عرق كند تا رطوبتهاي بدن به واسطه عرق كردن كم شود.

بهترين حمام‌ها آن است كه آبش شيرين و گوارا باشد و آب شور و تلخ مضر است مگر براي استسقاء ( ورم) و كساني كه در آنها غالباً بلغم وجود دارد.

بهتر آن است كه داخل حمام روشن و كف آن سبز باشد تا براي انسان آرام بخش و مفرح باشد و حمام تيره و تاريك باعث وحشت و غلبه سوداء مي‌شود.

كف حمام بايد سخت باشد تا عفونت حمام نتواند در آن نفوذ كند پس اگر آجر يا صاروج باشد در آن نفوذ مي‌كند و متعفن مي‌شود و بخاري كه از آن بر مي خيزد متعفن است.

لنگها و حوله ها  بايد در معرض آفتاب قرار گيرد تا در حرارت آفتاب بخارهاي متعفن از آنها جذب شود. حمام بايد خزينه‌هاي متعددي داشته باشد و يكي از ديگري گرم‌تر باشد تا براي صاحب هر مزاجي مناسب باشد.

بلغمي مزاجان را آب گرمتر، صفراوي مزاجان را آب سردتر، دموي مزاجان و سوداوي مزاجان را آب معتدل شايسته است.

ادامه نوشته

مختصري از بهداشت كاربردي

مختصري از بهداشت كاربردي

نوع و روش هنگام غذا خوردن از مسائل ساده و ظريف درمان است، برخي از مواقع با تغيير رژيم غذايي در گاستريت چندين ساله يا كوليت و سندرم گاز قوس اسپلنيك به خصوص همراه حجامت جواب قاطعي مي‌گيريم.

بهترين ايام خوردن صبح و شب است. معمولاً اگر ميل به غذاي صبحگاهي نباشد مي‌توان حمام نمود، گردش و ورزش كرد و وضو گرفت. ميوه‌جات قبل از غذا ميل مي‌شود و ترك ميوه‌جات و غذاهاي فصل جايز نيست بلكه اگر به مقدار كم از هر غذائي خورده شود به نظر نمي‌رسد هيچگاه ايجاد بيماري نمايد. به علاوه جلوگيري از اشتهاي طبيعي جايز نيست، حتي سير شدن با ميوه مورد علاقه و طبع، شِفا است.

در نظر گرفتن سه جزء، جزئي براي غذا، جزئي براي هوا، جزئي براي آب كافي است و معمولاً هر وعده شامل چهل لقمه مي‌شود. يك رژيم هم امام رضا عليه‌السلام با غذاي يك در ميان پيشنهاد فرموده‌اند. با اين معني اگر امروز ظهر مثلاً غذا خورده مي‌شود فردا ظهر حذف مي‌گردد. در بيماران مبتلا به انگل و فصلهاي گرم اضافه نمودن سركه طبيعي به غذاي شبانه روز مفيد است. خوردن ميوه‌جات به جز آنها كه قابل جذب نيست بهتر است با پوست مصرف شوند( خيار) سيب با پوست براي يبوست و بدون پوست آن براي اسهال حتي مقاوم به مدت 24-48 ساعت مفيد است. هر عضوي از بدن كه مبتلا به درد و ناراحتي باشد همان عضو از گوسفند برايش مفيد است.

در بين عوام گوشت گاو مرسوم است، در حاليكه گوشت آن بيماري، شير آن شفا و روغن آن دوا است. خرما، كرفس، اسفناج و ماست و عدس ( براي مزاجهاي گرم) محتوي آهن بوده در بيماران كم خون(به خصوص بعد از زايمان) مناسب است. جهت بيماريهاي تنفسي از غذاهائي مثل شلغم، بخور تخم گشنيز و از پياز براي تأمين ويتامين ث و در خونريزي لثه‌ها از پرتقال و نارنج و سماق استفاده مي‌شود.

هر غذا قبل از اينكه خاصيّت انرژ‌ي‌زا داشته باشد خاصيّت دارويي دارد. چهار ماده‌اي كه براي همة انسانها مفيد است. رطب(خرماي تازه مايل به زرد)، كاسني ( شيكوري، هندبا)، انار، ( ملس) و بنفشه مي‌باشند، ما از نظر انواع نمي‌توانيم استاندارد مشخص غذايي تعيين نماييم بلكه اين خودمان هستيم كه با مختصر و مفيد نمودن و درك خواص غذا و در عين حال تأكيد بر روي برخي خوردني‌ها و آشاميدني‌ها مي‌توانيم سبب جلوگيري از بيماري‌ها بشويم. مثلاً براي زخم اثني‌عشر ضمن رعايت رژيم از دارو نيز استفاده مي‌شود( حجامت با جوشاندة بارهنگ حداقل بيست شب). قبل صبحانه كمي‌نان سنگك با شير و يا كمي خرما و آب ميل مي‌شود. بعد از نماز صبح حمام كرده با وضو و نمك غذا آهسته شروع مي‌گردد، وسط غذا آب ميل نشود.(بهترين وقت 2 ساعت بعد از غذا و نيم ساعت قبل از غذا براي آب است) آخر غذا با نمك يا سركه طبيعي در ايران تمام مي‌شود. در صورت خوردن كره كمي عسل اضافه شود، پنير حتماً با گردو خورده شود بعد از غذا در روز كمي استراحت و بعد از غذا در شب حركت لازم است.[1] در زخم اثني‌عشر ضمن حجامت ماهانه يا بر حسب سن از بارهنگ جوشيده به اندازة تقريباً يك استكان بعد از سردشدن ميل شود. حلال آن نبات يا بهتر از آن بعد از خوردن بارهنگ يك قاشق عسل خوب است.

در مورد آشاميدنيها آب طبيعي بدون اضافه نمودن مواد شيميايي(كلر) شايد بهترين نوشابه باشد.[2] همانطور كه مي‌دانيم چشمه ( با محل خروجي رو به مشرق)، آبهاي باران ( نيسان)، زمزم، آب دريا جنبه‌هاي درماني دارند و بهترين آبها هستند در كشور پهناور ما هزاران منبع درماني جهت بيماري خاص وجود‌دارد.

خوردن نوشابه‌هاي گازدار به طور مرتب و چاي بلافاصله بعد از غذا مناسب نيست. شربتهاي كاسني و سكنجبين در فصلهاي گرم بر حسب مزاج مفيد هستند. سيب، خرما، انگور يا كشمش در شب و صبح، لبنيات مثل شير گرم و خرما سنّت است. برخي از غذاها مصلح دارند. ماهي با خرما و بعد از خرما حتماً آب ميل مي‌شود.(در مزاجهاي گرم)

ماست را با زنيان(نانخواه) و آويشن و سياهدانه  مصرف مي‌كنند.

ايستاده آب خوردن به خصوص در شب صلاح نيست. ظرف غذا و آب بايد با پوششي حفظ شود. غذاي داغ براي بدن مضر است بلكه بركت در غذاي سرد است. تنها خوردن، سبب سوءاخلاق و برعكس جمع بودن موجب سلامت روحي، عصبي و ترشح بهتر شيرة هاضمه مي‌شود. بهتر است مادر با فرزندش غذا نخورد و برعكس مكروه است مرد تنها غذا بخورد. خوردن آشاميدني‌ها براي شيرده مفيد است. زنان باردار هم براي رشد بهتر كودك نكات فوق را توجه نمايند به خصوص از غذاهاي كلسيم‌دار، جهت تقويت استخوان بندي طفل استفاده كنند.

جهت بهداشت دندان علاوه بر مسواك نمودن قبل و بعد از غذا هرگاه شيريني تناول مي‌شود بهتر است قبل از آن كمي نان خورده شود تا از نفوذ شيريني و فساد دندانها جلوگيري نمايد.

در هر منطقه غذاي مربوط به آن تقريباً قابل تهيه است، مثلاً وجود منابع دريايي در كنار دريا و مناطق ابري تأمين كننده ويتامين(د) آنها است و تا حدي كلسيم و فسفر به بدن مي‌رساند.[3]

از غذاهاي حرام كه گاهي مرسوم است و به اصطلاح جهت تقويت يا جبران كم خوني و غيره مصرف مي‌شود يا مانند دمبلان گوسفند، طحال، گوشت خرگوش، بايد اجتناب كرد، چون خود مولّد بيماري هستند و سبب علائم مختلف از تغيير رنگ پوست تا تومور‌هاي خوش‌خيم و بدخيم مي‌گردند. طبق آخرين گزارشات از انستيتو‌هاي جهاني سرطان، تغذيه اولين اهميت را در اتيولوژي سرطان دارد.

از مصرف اعتياد آورها حتي يك بار نيز براي كنترل درد بدون تشخيص بايد خودداري كرد. در موارد طبيعي آنزيم‌هايي وجود دارد كه با پختن و تغيير و تبديل شيميايي دگرگون مي‌شوند، در حاليكه اينگونه مواد براي جذب سريع و هضم بهتر نياز به مصرف يك سبزي دارند. امام رضا عليه‌السلام تا آوردن سبزي خوردن غذا را آغاز نمي‌نمودند.

ضمناً مصرف نان با برنج جذب آن را تسريع مي‌نمايد. برنج در روايات ما سبب جلوگيري از بيماري‌ سل است و يكي از علل عدم شيوع اين بيماري در سراسر شمال اين هديه الهي است. (با وجود نبودن آفتاب‌ كافي و عوامل ديگر كاهش ايمني. درحاليكه در مناطق ديگر با سوءتغذيه و عدم آن سل بيشتر يافت‌ ‌مي‌شود).

مسافرتها و تنوع غذاها گاهي سبب بهبود مزاجي و گاهي سبب بيماري مي‌شود. آنگاه كه تغيير آب و هوا مي‌دهيم بايد بهداشت غذا را رعايت نماييم. مصرف باقلا و به محض ورود كمي پياز همراه غذا مستحب‌است.

مسافرت بهتر است با افرادي شروع شود كه همفكر باشند و با ظرفيت باشند. بهترين افراد اصحاب سفر چهار نفرند. محيط فشرده و با حركات زياد وحركاتهايي سريع و بيجا سبب خستگي مي‌گردد. به عكس حركت به موقع سبب آرامش است. بهترين اوقات سفر مثلاً بعدازظهر پنجشنبه و به طور كلي روزهاي يكشنبه، سه‌شنبه و بعدازظهر دوشنبه و جمعه مي‌باشد. نمازها بايد  در مسافرت اول وقت اقامه شود تا نظم در جمع حفظ گردد.


[1] ـ تغدّا تمدّا، تعشي تمشي

[2] ـ مي‌توان آن را جوشاند و سرد كرد.

[3] - خوردن ماهي با خرما تجويز مي‌گردد. بعد از خرما در مزاج‌هاي گرم آب مي‌نوشند و در طبايع سرد آب ميل نمي‌گردد.

فشار خون و نبض در طب اسلامی

فشار خون و نبض

نبض حركتي مكاني است كه تحريك انبساطي و انقباضي آن از قلب و شريانها است و براي انتقال و تبادل حرارت غريزي و بقاي روح حيواني و تكوين روح نفساني است.

به قول برخي نبض فرستاده‌اي است كه دروغ نمي‌گويد و فرياد زننده‌اي لال است كه با حركات خود از چيزهاي پنهاني خبر مي‌دهد و آنانكه از حركت انقباضي غافل بوده‌اند در اين علامت نيز علم بسياري كشف كرده‌اند.

ده نوع نبض را از حيث انبساط، قوت، زمان، صلابت، مقدار جريان، كيفيت حرارت، حركت و سكون به نسبت سن، اختلاف يا تشابه و اريتمي‌ها مي‌شناسند.

در مجموع نبض‌ها از طول، ارتفاع و عرض آن‌ها شناخته مي‌شوند و هر نوع غير هماهنگي از اين سه بعد را ارزيابي مي‌كنند و حتي ارتباط آنها را با بيماري‌هاي عصبي مانند بررسي مزاج مي‌توان تشخيص داد.

فشار خون شرياني تنها يكي از ابعاد نبض است كه با گذاشتن كاتتر داخل شرياني(2-8 ميلي‌متر بيشتر از فشارسنج و ده تا سي‌ميلي‌متر حداكثر در افراد چاق) انقباض عروق را مي‌تواند نشان دهد كه در سكته‌ها اين تغيير حجم و مقاومت زياد را دستگاه فشار خون(اسفيگمو مانومتر) نمي‌تواند ارزيابي كند.

ادامه نوشته

باددر طب

باد

تئوري وجود باد بعنوان يكي از مزاجها در طب اسلامي وارد شده است. علاوه بر اينكه كلمه (الروّح) را در ارتباط با (ريح) يعني باد مي‌دانند. در كيفيت خلقت انسان از نظر امام صادق عليه السلام دقيقاً به آن اشاره شده است و بعنوان درمان، فصلي را تحت عنوان معالجة دردهاي ايجاد كننده بوسيلة باد اختصاص داده‌اند.[1]

وجود درد اندامهاي حساس گاهي نشانة وجود باد است و اين در صورتي است كه ناشي از جدا شدن نسوج[2] و كشيدگي آنها باشد. گاهي نيز وجود باد را ضمن حركت يا لمس، درك مي‌نمائيم و زماني وجود آنرا از صدا مي‌شناسيم[3].

درد همراه با كشيدگي بخصوص اگر همراه سبكي باشد دليل بر موجوديّت باد است و اگر از جايي انتقال يابد دليل قاطعي بر آن است و اين حالت در موارد زير رخ مي‌دهد:

1ـ زماني كه در اندامهاي حساّس گسستگي رخ مي‌دهد.

2ـ آنگاه كه باد در استخوان يا گوشت تجمّع(مانند غده‌اي لوكاليزه) يابد كه بر اثر درد آنرا حس نمي‌توان‌كرد.

3ـ سبب شكستگي يا كوفتگي در استخوان مي‌شود و دردي وجود ندارد و فقط در عضو مجاور استخوان دردي حس مي‌شود.

باد را از حركت اندامها مي‌توان دريافت يعني وقتي پيدا مي‌شود و به حركت مي‌افتد موضع را بلند مي‌كند و فرو مي‌نشاند و در نتيجه تكان خوردن يا پريدن آن عضو حس مي‌شود.[4]

صداي حاصل از باد يا از خود آن ناشي مي‌گردد مانند قّر قّر شكم و با فشار انگشت درد مي‌كند و با كوبيدن صداي آن حسّ مي‌شود مانند: ناحية طحال و تشخيص استسقاء خيكّي[5] و طبلي، بوسيلة لمس نيز مي‌توان باد كردگي را از ورم زير پوست چه از نوع دُمل و از چه از نوع غدّه (سلعه) تشخيص داد.

زيرا اگر باد كردگي وجود داشته باشد با فشار آثاري باقي نمي‌گذارد بر خلاف ورم گوده‌گذار Pitting Edema كه در اثر رطوبت يا خلطي چسبنده بوجود مي‌آيد.[6]

بادهاي دردزا:

حالت بادكردگي چند نوع است:

ادامه نوشته

تقويم طب اسلامي

فصول سال

بهـار

اگر فصل را عبارت از موجود زنده فرض كنيم پائيز و زمستان و تابستان به منزله جسم و بهار جان و روان او است. در آغاز بهار همانطور كه طفل شروع به رشد مي‌كند زمين و پيكر انسان آماده تقويت و ترميم مي‌شود و با نشاط مي‌گردد. در بهار بر اثر كم شدن حرارت كافي از خورشيد بلغم افزايش مي‌يابد و منافذ بدن آماده تبادل يا جبران كمبود عرق مي‌شود باد به آرامي مي‌وزد، خوراكهاي اين ماه از سرخ كردني يا گوشت بريان بهتر است باشد. در آغاز گرما دستور بهداشتي مركب از بيست گرم رازيانه و پوست هليله زرد و شكر سفيد در سه روز ناشتا مصرف مي‌شود.

تابستان

آغاز اين ماه استيلاي بلغم رفته و صفرا مي‌آورد و از عامل صفرازا مثل چربي، گرمي و عوامل خشكي‌زا بايد جلوگيري كرد. منافذ بدن باز مي‌شود و تعريق به سادگي انجام مي‌گيرد كه ورزش زياد بدن را لاغر مي‌كند. مصرف گوشت حيوان چون كيفيت آسان از نظر دفع سموم به واسطه عرق فراوان ندارد در اين زمان مناسب نيست. براي جبران دفع مايعات بدن از ميوه‌جات و سبزيهاي خنك و شيرخشت مي‌توان استفاده كرد. خوردن ترشيها نيز جهت دفع صفرا مفيد است. خيار چنبر( حامل اشعه راديواكتيو) ، آب سرد صبحگاهي سبب سرد شدن بدن به واسطه عكس‌العمل نسبت به معده مي‌شود و كمك به طبيعت در مبارزه با گرمي است و سبب تحريك غدد ترشحي مي‌گردد، در اثر خوردن آب بعد از غذا اشكال هضم ايجاد مي‌شود.

در اواخر تابستان

ادامه نوشته

تقويم طب اسلامي

روزهاي ماه قمري

روزهاي ماه قمري هر يك اثراتي در جهت درمان دارند. مثلاً اوائل ماه براي فصد (خونگيري از رگ) و اواسط آن براي حجامت استحباب دارد بقيه روزهاي ماه حجامت در آن چنين است:[1]

16 ماه جلوگيري از جذام و برص، 17 ماه از بين بردن ضعف در بدن و رفع مشكل در خون مي‌باشد 18 ماه از هفتاد بيماري ايمني ايجاد مي‌نمايد. 19 ماه جبران كم خوني است، 20 ماه گفتار را فصيح مي‌كند، 21 ماه قوت و شجاعت را مي افزايد، 22 ماه از هفتاد عارضه و علت جلوگيري مي‌كند، 23 ماه سبب بركت مي‌شود 24 ماه كمر و معده را قوت مي‌بخشد 25 ماه بوي بدن را دفع مي‌نمايد 26 ماه سبب دفع فقر و اندوه وعلت بيماري مي‌شود، 27 ماه عافيت و بازگشتن به سلامت است، 28 ماه صورت را باز، روزي را افزايش مي‌دهد و انسان را با نشاط و جسم را پاك مي‌نمايد، 29 ماه به وسيله‌اي دست يافته كه از غم و اندوه رهائي مي يابد، 30 ماه رأس طبابت است.

روز عرفه با عرفان و شناخت كامل و منشاء فوايد و درك هدف خلقت و آئين زندگي است كه در دعاي اباعبدالله الحسين عليه السلام بسيار زيبا بيان شده است در اولين ماه قمري روز دهم و نهم يعني عاشورا و تاسوعا جلوه‌گر تاريخ مبارزه حق و باطل است كه نتيجه پيكار و تبليغ همه پيامبران مي‌باشد و با همه صحنه‌هايش مي‌تواند هميشه يادآور زندگي شيعيان باشد.

عيد غدير بزرگترين پيوند شكفتگي و تكميل دين است و عيد قربان مظهر از خود گذشتگي مسلمين در طريق حق است كه با مراسم قرباني تظاهر مي نمايد. عيد فطر خاتمه و ثمره عبادات مسلمين و نمونه انفاق در اسلام و ثمره آن عافيت است. مبعث نمايش‌گر تحول در انسان و تظاهر جامع مكتب ما مي‌باشد.

ادامه نوشته

تقويم طب اسلامي

ساعات و شناخت روز و شب در طب

 

اگر اصل طب را واكنش بدن در مقابل بيماري بدانيم كه به كمك پزشك ايجاد مي‌شود و بدن به اجازه پروردگار در از بين بردن آن بيماري نقش اساسي را دارد ، وارد درياي گسترده‌اي مي‌شويم كه همطراز فقه و سنت اسلامي است. در اين صورت خود را در يك حوزه حركت علمي احساس مي‌كنيم كه درك آن براي طبيبان حاذق و متعهد ميسر است. سؤال اين است كه چگونه يك قانونمندي از تشريح، فيزيولوژي، بيماري‌زايي در هر زمان مي‌تواند تغيير كند.

اولاً واقعيت عقلاني و مشاهده ظاهري هر دو دليل اثرات محيط و شب و روز و تابستان و زمستان در بدن است. ثانياً كتاب و سنت ما براي هر ساعت، روز و فصل و سال و مقاطع مختلف عمر برنامه‌هائي را قايل است. همچنانكه در سفر نماز شكسته مي‌شود در فصول سرد و مرطوب مصرف مايعات كم مي‌گردد و بدنهاي سرد به افزايش كالري يا گرم كردن و پوستها و بدنهاي خشك به مرطوب كردن نياز دارند.( در هر حال به طور خلاصه بايد گفت: ممكن است در يك لحظه بخصوص عملي خاص صورت گيرد كه به نتيجه بدي ‌انجامد.) طبق نظر دانشمندان روابطي بين صور ماه و وضع الكتريكي هوا و تغيير مزاج و كم و زياد شدن مايعات بدن و ميزان ترشح شير پستان، حملات صرع و حالات روحي و اثر بر روي گياهان وجود دارد. مثلاً از اول تا نيمه ماه، نشاطهاي رواني و عصبي افزايش پيدا مي‌كنند و در نيمه دوم رو به كاهش مي‌گذارد همچنين در ايام وسط ماه تجمع خون درسطح بدن بيشتر است همانطور كه در وسط، اول و آخر ماه جزر و مد حداكثر مي‌شود. به عكس، در هفتم و بيست و يكم، فصل تابستان و زمستان امتداد جاذبه ماه و خورشيد بر هم عمود مي‌شوند.

ادامه نوشته

دانش پزشکی در ایران باستان

دانش پزشکی در ایران باستان(1)

یکی دانشهایی که ایرا‌‌ن‌زمین در آن نقش مهمی را ایفا کرده دانش پزشکی است. دانش پزشکی در ایران پیش از دوره اوستایی و ظهور اشوزرتشت وجود داشته. زمانی که زرتشت که خود نیز یکی از پزشکان برجسته عهد باستان ایران می باشد پا به عرصه وجود می گذارد، قرنها یا هزاران سال بوده که این دانش در ایران زمین رواج داشته است. اوستا که مجموع کاملی از تاریخ و فرهنگ ایرانیان پیش از ظهور زرتشت تا به دوره او می باشد، اشاره‌های بسیاری به دانش پزشکی و پزشکان ایرانی دارد. همچنین در دیگر کتابهای پهلوی و پارسی مانند شاهنامه بدان اشاره ها برمی خوریم.

در متون کهن آمده:

جمشید( چهارمین پادشاه پیشدادی) نخستین کسی بود که استحمام آب گرم و سرد را مرسوم کرد. در دوره پادشاهی او هفتصد سال نه گیاهی خشکید و نه جانداری بیمار شد.

تخصصهای مختلف دانش پزشکی در ایران باستان

دانش پزشکی در اوستا پنج بخش می باشد:

1- اشو پزشک(بهداشت)

2- داد پزشک(پزشک قانونی)

3- کارد پزشک(جراح)

4- گیاه پزشک(دارو عطاری)

5- مانتره پزشک(روان پزشک)

دانش پزشکی در ایران باستان(1)

ادامه نوشته

درمان بيماري ها با طب سنتي

ادويه

سرماخوردگي و آنفلوانزا:

بسياري از ما تصور مي‌كنيم كه هنگام سرماخوردگي بايد از خوردن ترشي، ادويه‌جات و ... خودداري كنيم، اما دكتر "گريفيتز" نظريه جالبي دارد كه خلاف اين باورهاي قديمي است. با خوردن مواد ادويه‌دار مثل كاري، مخاط و ترشحات جريان پيدا مي‌كنند و گرفتگي بيني ، عفونت گوش و احتقان ريه تسكين پيدا مي‌كند.

در هنگام سرماخوردگي مصرف سير را هم فراموش نكنيد. سير اثرات ضد ويروسي، ضد قارچي و ضد باكتري دارد و آنتي‌اكسيداني قوي به شمار مي‌رود، به اين دليل در درمان عفونت و تقويت ايمني موثر است.

ادامه نوشته

تاريخچه گياه درماني

تاريخچه گياه درماني

براي پيگيري تاريخچه گياهان دارويي ابتدا بايد تاريخچه فارماكولوژي ( داروشناسي) را بررسي نمود زيرا تا قرن 19 ميلادي كلاً از گياهان دارويي براي درمان بيماريها استفاده مي شد.

كشف ويژگي هاي درماني گياهان بايد ناشي از نوعي غريزه انساني باشد. انسان اوليه از گياهان به عنوان غذا و دارو استفاده مي كرد. دراين راستا انسان به مرور زمان و در اثر آزمايش و خطا و نيز تجربه هاي ناموفق فراوان، موفق به كشف برخي ويژگي ها در بعضي از گياهان شد و براساس اين گونه ويژگي ها، گياهان را شناسايي و طبقه بندي كرد. او همچنين مشاهده كرد كه چگونه حيوانات به هنگام بيماري از گياهان استفاده مي كنند.

به عنوان مثال وقتي ديد يك ..

ادامه نوشته

بررسي هفت شيوه طب جسماني در علم طب جامع اسلامي

هفت روش درماني در طب اسلامي

طب اسلامي

ادامه نوشته

عقايد ابن سينا درباره سرطان

عقايد ابن سينا درباره سرطان

بعضي اظهار نظرهاي شيخ الرئيس درباره ي سرطان بعد از گذشت ۱۰قرن هنوز معتبر است.

بيش از يک هزار سال قبل، ابوعلي سينا حکيم وارسته، برجسته و منحصر به فرد ايراني اولين کسي بوده که در تاريخ بشر از سرطان به درستي صحبت کرده است.

بعضي از جملات و عقايد سرطان شناسي ابوعلي سينا با گذشت  ۱۰قرن هنوز تغيير محسوسي نکرده است.

ادامه نوشته

ابوعلي سينا؛مرجع جهان پزشکي

ابوعلي سينا؛مرجع جهان پزشکي

ابن سينا (شيخ الرئيس ابوعلي سينا) يا پور سينا دانشمند، فيلسوف و پزشک ايراني، ۴۵۰کتاب در زمينه‌هاي گوناگون نوشته‌است که تعداد زيادي از آن‌ها در مورد پزشکي و فلسفه‌است. جرج سارتون او را مشهورترين دانشمند سرزمين‌هاي اسلامي مي‌داند که يکي از معروف‌ترين‌ها در همه ي زمان‌ها و مکان‌ها و نژادها است. کتاب معروف او کتاب "قانون" در زمينه پزشکي است.

ادامه نوشته

کاربردی سازی طب اسلامی و طب سنتی ایرانی در نظام بهداشت و درمان کشور

 کاربردی سازی طب اسلامی و طب سنتی ایرانی در نظام بهداشت و درمان کشور

ادامه نوشته

معرفي طب ايراني

معرفي طب ايراني

ادامه نوشته

مقدمه

طب سنتی ایرانی

 مقدمه

ادامه نوشته

مبانی طب سنتی ایران

مبانی طب سنتی ایران 

ادامه نوشته

انواع روشهای درمانی

انواع روشهای درمانی در طب سنتی

ادامه نوشته