دردهايي كه عارض مي‌شود به پانزده نوع تقسيم مي‌گردد. خارشي ـ زبري ـ خلنده ـ فشاري ـ كشنده ـ پاشنده ـ تباه كننده‌سوزان  ـ قطع كننده ـ‌شكننده ـ سست كننده ـ سوراخ كننده ـ ضرباني ـ سري ـ سنگيني‌ـ خستگي.

براي مثال درد كشنده نوعي است كه در آن بادي يا خلطي عصب و ماهيچه را از هر دو طرف مي‌كشد و بر اثر اين كشش احساس درد بوجود مي‌آيد.

ـ درد شكننده آن است كه در بين استخوان و غشاء پوششي استخوان ظاهر مي‌شود يا در اثر سرما فشار را منقبض مي‌كند و درد ايجاد مي‌گردد.

ـ درد سوراخ كننده:

عامل اين درد ماده غليظ يا بادي است كه خود را در بين لايه‌هاي اندام سخت و متراكمي مانند رودة بزرگ محبوس مي‌كند و ممكن است قولونها را سوراخ كند كه در اين حالت بيمار احساس مي‌كند

روده وي را با مته سوراخ مي‌كنند.

ـ درد مسلي: كه عامل آن ماده غليظ يا بادي است كه در ميان لايه‌هاي اندام سخت و متراكم قرار مي‌گيرد و بر عكس سوراخ كننده از حركت باز مي‌ايستد.

ـ درد خستگي كه خود چند نوع است:

الف: دردي كه بر اثر خسته شدن عارض مي شود و آن را رنج خستگي مي‌نامند.

ب: دردي كه به سبب خلطي كشنده ايجاد شده است و آن را رنج كشيدگي نامند.

ج: ممكن است باد عامل درد باشد كه در اين صورت آن را باد كردگي نامند.

د: گاهي نيز سبب درد خلطي سوزناك است كه آن را رنج قرحه‌اي ( زخمي) مي‌نامند.

درمان:

متأسفانه آنقدر كه دربارة بادها و گازها در بدن توصيف شده است درمان آنها در كتب كمتر ذكر شده‌است.

از آنجا كه پوست يكي از اعضاء تنفسي در كنار ريه قلمداد مي‌گردد رعايت سلامت آن با استفاده از روشهايي همانند ماساژ ـ روغن مالي ـ بادكش و حتّي ورزش مي‌تواند براي درمان بادها نقش عمده‌اي داشته‌باشد.

علاوه بر اين استفاده از دارو‌ها كه در طب اسلامي نيز بر آن اشاره شده است يكي از اصول درمان است.

به روايت صحيح از امام صادق عليه‌السلام يكي از روشهاي درماني استفاده از مواد استنشاقي مانند: عنبر و گل زنبق دانسته‌‌شده كه در آغاز بامداد بو مي‌كنند.

اين مواد با اثر بر روي مراكز عصبي و تغيير تبادلات گازي و التيام حس درد اثر مفيدي دارد و تجويز خوراكي مانند جوشاندة شنبليله با انجير به نسبت مساوي ( يك مشت) يك روز درميان در اين موارد استفاده‌مي‌گردد.

ميخك(قرنفل) 5 مثقال در ظرف بلور گل مال شده يكروز در تابستان يا سه روز در زمستان ريخته و در آن را بسته بعد كوبيده و صاف كرده و با آب باران مخلوط نموده به پشت گردن و شانه ماليده تا خشك شود.

بطور غير اختصاصي نيز از داروهايي مانند سكبينج، اسفند، زيره، سياهدانه، كندر، بادام يادشده است. تنقيه و روغن ماليدن و برخي تركيبات ديگر نيز براي درمان آن ذكر شده‌است.

نتيجه:

بادها هم از نظر تشريحي و هم از نظر فيزيو پاتولوژي و هم در تقسيم بندي مزاجها جايگاه عمده‌اي دارند كه مخصوصاً در طب كلاسيك از بيان آن غفلت شده است و با توجه به درمانهاي طب اسلامي و سنتي اعم از گياهان دارويي، بادكش، تحريك عضو مربوطه و گاهي حجامت مي‌توان به تعديل اين مزاج و اصلاح بيماري پرداخت و غلبة باد را در بدن از بين برد.