آنجا كه انسانيت را زير سوال مي‌برند
 
هموسكشواليسم روايت جريان پيچيده‌اي است كه تقريبا 74 سال پيش در جنوب آمريكا پايه‌ريزي شد و هم‌اكنون در بسياري از كشورهاي غربي نهادهاي بسياري وجود دارند كه از مكتب فاسد هموسكشواليسم يا همان همجنس‌بازي نه‌تنها حمايت مي‌كنند بلكه سازماندهي آن را به عهده دارند.

اين روايت كثيف در برخي كشورهاي اروپايي تا آنجا پيش رفته كه جزو قوانين رايج آن كشورها به شمار مي‌رود و با تبليغات بسيار در اين حوزه تشكيلات بسيار پيچيده را براي خود پديد آورده‌اند.

بيماري كه مرد و زن نمي‌شناسد

هموسكشواليسم كه در حقيقت همان گرايش جنسي مرد يا زن به جنس موافق است نوعي اختلال رواني بسيار خطرناك مي‌باشد كه در اكثر موارد مي‌توان دليلي براي اين اختلال جنسي در فرد پيدا كرد كه در ادامه به آن اشاره مي‌كنيم.

شايد كمي سخت باشد كه بتوان گفت اين اختلال از چه سني آغاز مي‌گردد اما معمولا سن بلوغ زماني است كه فرد مبتلا متوجه يكسري تغييرات روحي در خود مي‌شود كه كم‌كم احساس مي‌كند به جنس موافق گرايش دارد و با ديدن اندام حتي غير برهنه وي تحريك مي‌شود.

مردان  و يا زنان همجنس باز در ابتدا واهمه دارند كه اين خصيصه كثيف خود را نشان دهند و معمولا در خلوت خود را در تصورات هولناك ارتباط جنسي با فرد هم‌جنس مورد نظر غوطه‌ور مي‌سازند. فرد همجنس‌باز سپس تلاش مي‌كند تا شريك جنسي خود را به هر طريقي كه شده بيابد. در اينجا وي دست به هر كاري مي‌زند كه شايع‌ترين اين راه‌ها اينترنت، دوستي‌هاي خياباني يا راه يافتن به گروه‌ها و مجالسي است كه نشاني از انسانيت و خصايص انساني در آنجا نمي‌توان يافت.

علت بيماري را كجا بجوييم؟

يافتن علت در برخورد با اين بيماري مهلك رواني در حقيقت مشكل‌ترين بخش كار است چراكه پي بردن به اين موضوع درمان را ساده‌تر مي‌كند.

 در پاره‌اي اوقات سابقه يك واقعه تلخ در دوران كودكي مسبب اصلي است.

آزردن جنسي كودك، مشاهده صحنه تجاوز به والدين مخصوصا مادر، صحنه خيانت يكي از والدين، همه و همه حوادثي است كه بيماري هولناكي را سبب مي‌شود كه نام آن را همجنس‌بازي نهاده‌اند.