آرى ... «قم»، حرم اهل بيت و حريم امامان است. بانويى در آن مدفون است كه بارگاهش چون نگينى در اين خطه كويرى مى‏درخشد و حرمش چشمه‏اى پرفيض و كرامت‏جوش است و نه تنها كبوتران بر آسمان مزارش عاشقانه طواف مى‏كنند، بلكه پروانگانى شيفته علم و معنويت، از سراسر ايران، بلكه از كشورهاى ديگرى همچون حجاز، بحرين، هند، پاكستان، تركيه، عراق، سوريه، لبنان و كشورهاى آفريقايى و آسياى دور به اين وادى نور آمده‏اند. حوزه علميه قم، به بركت مرقد پاك اين بانو، پديد آمده و دوام يافته است.

زائران حرمش، هنگام تشرّف بايد خود را ايستاده در برابر آينه‏اى از كمال و بصيرت و عفاف و علم ببينند و از شايستگى‏ها، فضيلت‎ها، ايمان و اخلاقش اسوه و الگو بگيرند. زيارت، در اين صورت است كه اثر تربيتى خواهد داشت. اگر براى زيارت، پاداش و اجر عظيم است، به خاطر سازندگي‎هاى آن و تأثيرگذارى در فكر، روح، اخلاق و زندگى زائر است.

ايران ما، از فروغ رضوى و عصمت فاطمى روشن و مطهر است.

اين دو برادر و خواهر، يكى از شرق كشور، همچون خورشيد مى‏درخشد و بر ايران بزرگ، نور مى‏افشاند، ديگرى در قلب كشور، در خاستگاه نهضت، مركزيت حوزه فقاهت و عاصمه تشيّع را گرم و پر جنب و جوش نگه داشته است.

سخن از «فاطمه»، دختر موسى بن‏ جعفر است، كه به «حضرت معصومه» شهرت يافته و مدفنش زيارتگاه دل‎هاى شيدا و شيفتگان فضيلت و عفاف است.

سخن از شرافت‏بخش قم و طراوت‏بخش اين شهر كويرى است كه از زلال فيض اين «دختر امام»، همواره خرم و هميشه شاداب است.

 كريمه اهل بيت

نهالى كه در بوستان امامت برويد و از آب عفاف و نور فضيلت سيراب شود و توان بگيرد و با گذشت زمان، خود به شاخه‏اى پربار و زيبا از «شجره طيبه» دودمان رسول تبديل گردد، اگر «كريمه اهل بيت» نام نگيرد، پس چيست؟

اين دختر فرزانه كه به «فاطمه معصومه» مى‏شناسيمش، در سال 183 هجرى در مدينه ديده به دنيا گشوده و در خانه‏اى كه پدرى چون «امام كاظم» ـ عليه السلام ـ و برادرى چون حضرت رضا عليه‎السلام در آن مى‏زيسته، بزرگ مى‏شود. نام مادرش را «خيزران»، يا «نجمه» يا «اروى» دانسته‏اند، كه كنيزى است لايق و پاك، و چون حضرت رضا را به دنيا مى‏آورد، به «طاهره» ناميده مى‏شود.

سخن از «فاطمه»، دختر موسى بن‏ جعفر است، كه به «حضرت معصومه» شهرت يافته و مدفنش زيارتگاه دل‎هاى شيدا و شيفتگان فضيلت و عفاف است.

سخن از شرافت‏بخش قم و طراوت‏بخش اين شهر كويرى است كه از زلال فيض اين «دختر امام»، همواره خرم و هميشه شاداب است.

فاطمه معصومه، در دامان ايمان و پاكى رشد مى‏كند و در چشمه عفاف و عصمت و علم و حكمت، به طهارت روح و جان مى‏رسد. نسب و تبارش نبوى و فاطمى و علوى است. عبادت و ادب، شاخ و برگ روييده بر اين «سروِ پاكدامنى» است. ويژگي‎هاى روحى و خصايص فردى سبب شده كه با لقب «كريمه اهل بيت» در زبان عالمان و فقيهان شيعه ياد شود. لقبى كه از ميان بانوان اهل بيت، تنها به او اختصاص يافته است. لقب‎هاى ديگرش نيز، هر يك گوياى كمالات والاى اوست؛ از جمله «محدّثه»، «عابده»، «مقدامه» و «معصومه»، كه هم نام‎ها و لقب‎هايش و هم ارزش‎ها و فضايلش، يادآور مادر والاقدرش، عصمت هستى و حبيبه خدا، حضرت زهرا ـ سلام ‏الله ‏عليها ـ است.

حرم حضرت معصومه عليهاالسلام

 

در سايه تربيت رضوى

فاطمه معصومه عليهاالسلام تنها به عنوان خواهرى كه برادرش «على بن ‏موسى ‏الرضا» را دوست بدارد و به خاطر برادرى و خواهرى، دل در گرو محبت او گذاشته باشد، نيست. گرچه «فاطمه» و «رضا» هر دو از يك پدر و مادرند و از يك سينه پاك شير خورده و در يك دامن لايق و عفيف، بزرگ شده و با نوازش دست و نگاه‎هاى يك پدر و مادر رشد كرده‏اند، ليكن فاطمه معصومه، تربيت‏شده برادرش حضرت «رضا»ست.

حكيم عارف، مرحوم ملاصدراى شيرازى كه مدت‎ها در روستاى «كهك» قم به سر مى‏برد، هرگاه يك مشكل علمى و گره فلسفى برايش پيش مى‏آمد، يا از حل يك مسأله فلسفى در مى‏ماند، آهنگ زيارت قبر دختر موسى بن‏ جعفر عليهماالسلام مى‏كرد و فاصله چهار فرسخ تا قم را مى‏پيمود و در اين زيارت قبر و التجاء و استمداد از روح بلند حضرت معصومه عليهاالسلام مشكل علمى خود را حل مى‏كرد و به محل اقامت خود برمى‏گشت.

دودمان او، خانواده يك زندانى است. يعنى پدرش حضرت موسى بن‏ جعفر عليهماالسلام مبغوض دربار هارون‏الرشيد گشته و به امر او بازداشت و زندانى شده است. اين حبس و زندان هم سالها طول كشيده و تا شهادت امام كاظم عليه السلام ادامه يافته است. خانواده امام، به درد هجران پدر مبتلاست، ولى چون اسارت پدر به خاطر خدا و دين و حريت است، با همه سختي‎هايش براى فرزندان، قابل تحمل است، چون خدا راضى است.

در اين همه سال كه موسى بن‏جعفر عليهماالسلام در زندان‎هاى مختلف به سر مى‏برد. امام رضا عليه‎السلام عهده‏دار تربيت و متكفل زندگى خواهرش حضرت معصومه و ديگر خواهران است. در نبود پدر، رسالتِ رهبرى و مسؤوليت رسيدگى به تربيت فرزندان و حل مشكلات خانواده امام محبوس، بر دوش اوست. حتى رسيدگى به خاندان‎هاى علوى كه امام كاظم عليه السلام سرپرستى يا سركشى و رسيدگى به آنان را عهده‏دار بوده، در اين دوران سخت و غم‏آلود، بر عهده حضرت رضاست. مورخين، تعداد خانواده‏هايى را كه از طريق امام هفتم، موسى بن‏جعفر عليهماالسلام اداره مى‏شوند و تحت تكفل او بودند تا پانصد خانواده ذكر كرده‏اند. تأثير تربيتى امام رضا عليه السلام را بر خواهر معصومش فاطمه، نمى‏توان ناديده گرفت. بى‏جهت نيست كه اين بانوى جوان، در دانش و كمال، در حديث و فضل، در ايمان و ثبات قدم، در اراده و فداكارى و هجرت، پايگاه و جايگاه بلندى يافته و به مرز «عصمت» رسيده است و دل‎هاى عاشقان عترت را مجذوب خود ساخته است و عالمانى فرزانه و فقيهانى بلندمرتبه، به آستان‏بوسى او افتخار كرده و مى‏كنند و سلام به او را هر صبح و شام، توفيقى الهى مى‏شمردند.

علامه طباطبايى«رحمة‏ الله‏ عليه» هنگام روزه، پيش از افطار به حرم مشرف مى‏شدند و با بوسه بر مزار اين بانو، روزه خود را مى‏گشودند.

 فاطمه، راوى حديث

در خانواده امام، زمينه از هر جهت فراهم است كه فرزندان ـ چه دختر و چه پسر ـ با علم و قرآن و حديث و فقه، آشنايى كامل داشته باشند. فاطمه عليهاالسلام نيز از اين موهبت برخوردار است و آن گونه كه گفته‏اند، «عالمه محدّثه راويه» بوده است. هم احاديثى را از پدران ارجمندش روايت مى‏كند، و هم زنان و مردانى صاحب دانش و آشناى حديث، احاديثى را از زبان اين بانو روايت مى‏كنند و نام «فاطمه دختر موسى ‏بن ‏جعفر» در سلسله سند برخى روايات ديده مى‏شود و عالمانى از شيعه و سنت، روايات او را در ضمن روايات ثابت و صحيح و مورد قبول نقل مى‏كنند.

يكى از اين روايات، با سندهاى متصل به حضرت زهرا و پيامبر اکرم مى‏رسد و مربوط به «حديث غدير» و «حديث منزلت» است. و حديثى ديگر به پيامبر اسلام مى‏رسد و مضمونش نقل قضايا و مشاهداتى از شب معراج است.

و حديثى ديگر با سندى نزديك به همين صورت، به پيامبر(صلي الله عليه و آله) مى‏رسد كه مضمونش طهارت و پاكيزگى امام حسين عليه السلام هنگام ولادت و عدم احتياج به تميز كردن است.

حرم حضرت معصومه عليهاالسلام

نقل حديث از فاطمه معصومه و اهتمام و توجه عالمان به آنچه از زبان او به عنوان «حديث» مى‏شنوند و نقل و ثبت آن در مجموعه‏هاى حديثى، نشان‏دهنده جايگاه معتبرى است كه اين دختر جوان و عالم، نزد ارباب بصيرت دارد.

امام خميني «قدس‏سره» در سال‎هاى پيش از تبعيد، هر روز بعد از درس، غروب تا موقع نماز، يك تشرّف مختصر به زيارت حضرت معصومه عليهاالسلام داشتند و اين كار، به طور مداوم بود.

رحلت

در ويژگي‎هاى چندى، اين بانوى والاقدر، شبيه مادرش حضرت زهرا عليهاالسلام است. مرگ در جوانى هم يكى از اين نقاط اشتراك و تشابه است.

هفده ساله است كه برادرش حضرت رضا عليه السلام به اجبار از «مدينه» به «مرو» برده مى‏شود و مأمون با عنوان «ولايتعهدى» او را به پايتخت خود احضار مى‏كند. در اين هنگام، سال 200 هجرى است. وداع دردمندانه و پرسوزى كه حضرت رضا عليه السلام هنگام ترك مدينه به سوى مرو انجام مى‏دهد، همه را به گريه مى‏اندازد. همه مى‏دانند كه حضرت را پس از اين «سفر بى‏بازگشت» نخواهند ديد. از اين‏رو، يك سال نمى‏گذرد كه حضرت معصومه، به شوق ديدار برادرش، عزم سفر مى‏كند و به قصد خراسان به راه مى‏افتد. اما دست تقدير، تدبير ديگرى انديشيده است. به ساوه كه مى‏رسد بيمار مى‏شود. قرائن نشان مى‏دهد كه اين بيمارى، او را از پاى خواهد افكند. مى‏پرسد: تا «قم» چقدر فاصله است؟ مى‏گويند: ده فرسخ. مى‏خواهد كه او را به قم برسانند. وقتى به قم مى‏رسد، عده‏اى از بزرگان و چهره‏هاى معتبر قمى به استقبال او مى‏شتابند. «موسى بن‏ خزرج اشعرى» در پيشاپيش استقبال‏كنندگان است. پيش مى‏رود و زمام ناقه دختر موسى بن ‏جعفر عليه السلام را مى‏گيرد و او را به طرف خانه خود مى‏برد. موسى بن ‏خزرج، تنها افتخار آن را دارد كه هفده روز از دختر امام پذيرايى كند. حال اين بانو وخيم‎تر مى‏شود و چشم از جهان بسته، به خانه ابدى آخرت كوچ مى‏كند. به دستور موسى بن‏خزرج، او را غسل مى‏دهند و كفن مى‏كنند و براى خاك‏سپارى، به قطعه ‏زمينى به نام «بابلان» ـ كه متعلق به موسى است ـ منتقل مى‏كنند. سردابى را حفر كرده‏اند كه پيكر اين بى‏بى را در آنجا دفن كنند. بر سر اين كه چه كسى بدن مطهر حضرت معصومه را برداشته و وارد قبر كند، ميان خاندان و بستگان موسى بن‏ خزرج اختلاف مى‏شود. در نهايت تصميم مى‏گيرند كه خادم پير و با ايمان و صالحى كه دارند، بدن او را در قبر بگذارد. كسى را در پى آن خادم ـ كه نامش قادر است ـ مى‏فرستند، ولى در همين لحظه چشمشان به دو تكسوار نقابدارى مى‏خورد كه از سوى ريگزار به شتاب مى‏آيند. چون آن دو سواره، به جنازه نزديك مى‏شوند، فرود آمده، بر او نماز مى‏خوانند و وارد سرداب شده و جنازه را وارد آنجا مى‏كنند و به خاك مى‏سپارند، سپس بيرون مى‏آيند و بى ‏آنكه حتى يك كلمه با كسى سخن بگويند، مى‏روند و كسى نمى‏شناسد كه اين دو سوار ناشناس ـ و در واقع، شناس با اين بانوى گرامى ـ كيستند؟

از آن پس، سايه‏بانى از حصير بر قبر او مى‏سازند، تا آن كه «زينب»، دختر امام جواد ـ عليه‏السلام ـ قبه‏اى بر روى قبر عمه‏اش حضرت معصومه عليهاالسلام بنا مى‏كند.

تأثير تربيتى امام رضا عليه السلام را بر خواهر معصومش فاطمه، نمى‏توان ناديده گرفت. بى‏جهت نيست كه اين بانوى جوان، در دانش و كمال، در حديث و فضل، در ايمان و ثبات قدم، در اراده و فداكارى و هجرت، پايگاه و جايگاه بلندى يافته و به مرز «عصمت» رسيده است و دل‎هاى عاشقان عترت را مجذوب خود ساخته است و عالمانى فرزانه و فقيهانى بلندمرتبه، به آستان‏بوسى او افتخار كرده و مى‏كنند و سلام به او را هر صبح و شام، توفيقى الهى مى‏شمردند.

فضيلت زيارتش

تأكيد و توصيه‏اى كه نسبت به زيارت قبر حضرت معصومه عليهاالسلام در روايات ديده مى‏شود، شگفت است و ما را به مقام و منزلتش بيشتر واقف مى‏سازد.

حرم حضرت معصومه عليهاالسلام

پاداش زيارت مدفن او «بهشت» است. اين، در بيشتر روايات مربوط به زيارتش آمده است. تشويق به زيارت او، از زبان امام صادق، امام رضا، امام جواد عليهم السلام و ... نقل شده است. سعد بن ‏سعد از امام رضا عليه السلام در اين باره مى‏پرسد، حضرت پاسخ مى‏دهد: «مَنْ زارها فَلَه الجنَة»؛ «كسى كه او را زيارت كند پاداشش بهشت است.»

در حديث ديگرى كه سعد روايت مى‏كند، چنين است كه امام رضا عليه السلام از او مى‏پرسد: اى سعد! قبرى مربوط به ما اهل بيت نزد شماست؟ پاسخ مى‏دهد: آرى فدايت شوم، قبر فاطمه، دختر موسى ـ عليهماالسلام. آنگاه حضرت مى‏فرمايد: آرى! هر كس با معرفت به حقش، او را زيارت كند، بهشت براى اوست: «نَعَم، مَنْ زارَها عارفا بحقِّها فَلَهُ الجنّة.»

اما اين شرطِ «عارفا بحقّها» مهم و در عين حال دشوار است. گرچه امروز، به توصيه امامان، زائران بسيارى همه‏ روزه در طول سال، از همه جا به ديدار مرقدش مى‏آيند و در حرمش و كنار ضريحش رو به قبله مى‏ايستند و 34 مرتبه «الله‏ اكبر»، 33 مرتبه «سبحان ‏الله‏» و 33 مرتبه «الحمدلله‏» مى‏گويند، سپس به خواندن زيارتنامه‏اش مى‏پردازند، ولى آيا همه زائران يكسانند؟ و آيا همه با يك روحيه و احساس و معرفت، به زيارت اين حرم مى‏آيند و فرازهاى زيارتنامه را مى‏خوانند؟

توشه زائران از اين زيارت چيست؟ و آيا همه بهره مى‏برند، يا برخى دست خالى از اين «بازار معرفت» برمى‏گردند؟

امام امت «قدس‏سره» در سال‎هاى پيش از تبعيد، هر روز بعد از درس، غروب تا موقع نماز، يك تشرّف مختصر به زيارت حضرت معصومه عليهاالسلام داشتند و اين كار، به طور مداوم بود.

در اين همه سال كه موسى بن‏جعفر عليهماالسلام در زندان‎هاى مختلف به سر مى‏برد. امام رضا عليه‎السلام عهده‏دار تربيت و متكفل زندگى خواهرش حضرت معصومه و ديگر خواهران است. در نبود پدر، رسالتِ رهبرى و مسؤوليت رسيدگى به تربيت فرزندان و حل مشكلات خانواده امام محبوس، بر دوش اوست. حتى رسيدگى به خاندان‎هاى علوى كه امام كاظم عليه السلام سرپرستى يا سركشى و رسيدگى به آنان را عهده‏دار بوده، در اين دوران سخت و غم‏آلود، بر عهده حضرت رضاست.

علامه طباطبايى«رحمة‏ الله‏ عليه» هنگام روزه، پيش از افطار به حرم مشرف مى‏شدند و با بوسه بر مزار اين بانو، روزه خود را مى‏گشودند.

حكيم عارف، مرحوم ملاصدراى شيرازى كه مدت‎ها در روستاى «كهك» قم به سر مى‏برد، هرگاه يك مشكل علمى و گره فلسفى برايش پيش مى‏آمد، يا از حل يك مسأله فلسفى در مى‏ماند، آهنگ زيارت قبر دختر موسى بن‏ جعفر عليهماالسلام مى‏كرد و فاصله چهار فرسخ تا قم را مى‏پيمود و در اين زيارت قبر و التجاء و استمداد از روح بلند حضرت معصومه عليهاالسلام مشكل علمى خود را حل مى‏كرد و به محل اقامت خود برمى‏گشت.

اين بزرگواران، از «زيارت» چه مى‏ديدند و مى‏يافتند كه ما نمى‏يابيم؟ بى‏شك، معرفت آنان بيشتر بود، در نتيجه بهره روحى‏شان هم از زيارت، افزون‎تر بود.

حرم حضرت معصومه عليهاالسلام

قم، حرم اهل بيت عصمت است و شوق زيارت قبر اين بانوى عظيم، دل‎هاى مشتاق و گام‎هاى ره‎پوى را همواره به اين «مرقد» كشانده است.

دريغ است كنار دريا زيستن و تشنه بودن! ...

وقتى ديگران براى زيارت حرمش از شهرهاى ديگر مى‏آيند و حتى زائرانى از پاكستان، كويت، لبنان، بحرين و كشورهاى مختلف شيعه‏نشين زائر قبر او مى‏شوند، از ساكنان اين شهر و مردم قم، كه در كنار اين «كوثر ثانى» از رحمت خدا و بركت‎هاى او برخوردارند، انتظارى بيشتر است.

زائران حرمش، هنگام تشرّف بايد خود را ايستاده در برابر آينه‏اى از كمال و بصيرت و عفاف و علم ببينند و از شايستگى‏ها، فضيلت‎ها، ايمان و اخلاقش اسوه و الگو بگيرند. زيارت، در اين صورت است كه اثر تربيتى خواهد داشت. اگر براى زيارت، پاداش و اجر عظيم است، به خاطر سازندگي‎هاى آن و تأثيرگذارى در فكر، روح، اخلاق و زندگى زائر است.

با اين حساب، حرم فاطمه معصومه، يك مهد تربيت روح و مركز تعليم كمال است؛ اگر زائر را چشمى بينا و قلبى آگاه باشد .

سفارش زيارت حضرت معصومه عليهاالسلام

حرم حضرت معصومه عليهاالسلام

علاوه بر روايات فراوانى كه از پيشوايان معصوم پيرامون ‏فضيلت زيارت حضرت معصومه عليهاالسلام رسيده، هنگامى كه يكى از محدثان ‏برجسته قم، به نام «سعدبن ‏سعد» به محضر مقدس امام رضا عليه السلام شرفياب ‏مى‏شود، امام هشتم خطاب به ايشان مى‏فرمايد: «يا سعد عندكم لناقبر»؛ «اى سعد!از ما در نزد شما قبرى هست.» سعد مى‏گويد:

«فدايت ‏شوم،آيا قبر فاطمه دختر(موسى‏بن جعفر)(عليهماالسلام) را مى‏فرماييد؟» مى‏فرمايد: «نعم، من زارها عارفا بحقها فله ‏الجنه‏»؛ «آرى، هر كس او را زيارت كند، در حالى كه به حق او عارف باشد، بهشت از آن اوست.»

در اين حديث تعبير «عارفا بحقها» بسيار تعبير بلندى است كه ‏فقط در لسان حجج الهى چنين تعبيرى به كار مى‏رود. امام صادق عليه السلام در اين رابطه مى‏فرمايد:

«من زارها وجبت له الجنه‏»؛ «هر كس او را زيارت كند، بهشت ‏بر او واجب گردد.» و در حديث ديگرى آمده است: «ان زيارتها تعادل الجنه‏»؛ «زيارت او همسنگ بهشت است.»

زيارت ماثور

يكى از ويژگي‎هاى حضرت معصومه عليهاالسلام، ورود زيارتنامه ماثور از معصوم(عليهاالسلام) است، كه بعد از حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام او تنها بانوى ‏بزرگوارى است كه زيارت ماثور دارد.

بانوان برجسته‏اى چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خديجه بنت ‏خويلد، فاطمه ام البنين، زينب كبرى، حكيمه خاتون و نرجس خاتون‏ كه هيچ شك و ترديدى در مقام بلند و جايگاه رفيع آنها نيست، هيچكدام زيارت ماثور ندارند. و اين، نشانگر مقام بسيار والاى ‏اين بانوى اسلام در ميان مخدرات اهل‎بيت عصمت و طهارت مى‏باشد.

 سند زيارت

زيارتنامه معروف حضرت معصومه عليهاالسلام را علامه مجلسى(ره)در دائرة‏المعارف بزرگ خود «بحارالانوار» اين گونه نقل فرموده است:

در برخى از كتب زيارات ديدم كه «على‏ بن ابراهيم‏» از پدرش (ابراهيم بن هاشم) از سعد(بن سعد احوص) از حضرت على‏ بن ‏موسى ‏الرضا(عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: «يا سعد عندكم لنا قبر.»

«اى سعد! در نزد شما از ما قبرى هست.» سعد مى‎گويد: عرض كردم: «فدايت گردم، آيا قبر فاطمه دختر موسى(بن جعفر)(عليهماالسلام) را مى‏فرماييد؟»

يكى از ويژگي‎هاى حضرت معصومه عليهاالسلام، ورود زيارتنامه ماثور از معصوم(عليهاالسلام) است، كه بعد از حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام او تنها بانوى ‏بزرگوارى است كه زيارت ماثور دارد.

فرمود: «آرى، هر كس او را زيارت كند در حالى كه ‏عارف به حق او باشد، بهشت از آن اوست . پس هر گاه به كنار قبر او آمدى، در نزديك سر او بايست و 34 مرتبه «الله‏اكبر» و 33 مرتبه «سبحان الله‏» و 33 مرتبه «الحمدلله‏» بگو، سپس بگو:

«السلام على آدم صفوة‏الله، السلام على نوح نبى الله...

علامه مجلسى علاوه بر «بحارالانوار» در كتاب ارزشمند: «تحفة‏الزائر» نيز اين حديث ‏شريف را از امام رضا عليه السلام به همين ‏تعبير نقل كرده است.

حرم حضرت معصومه عليهاالسلام

اهميت تحفةالزائر در اين است كه علامه مجلسى در مقدمه آن، ملتزم شده كه در اين كتاب فقط زيارت‎هائى را نقل كند كه با سند معتبر به دستش رسيده است. بعد از علامه مجلسى، پژوهشگر بزرگ، آيه‏الله حاج سيد حيدر كاظمى، متوفاى 1265 ه.ق در كتاب پرارج‏«عمدة‏الزائر» زيارتنامه حضرت معصومه عليهاالسلام را به شرح زير آورده‏است: «در برخى از كتب مزار اصحاب ما (اماميه) با سند نيكو از سعد، از على ‏بن موسى الرضا(عليهماالسلام) روايت ‏شده كه خطاب به سعد فرمود:

«اى سعد! براى ما در نزد شما قبرى هست.» گفتم: «فدايت‏ شوم،قبر فاطمه دختر موسى را مى‏فرماييد؟» فرمود: آرى، هر كس او رازيارت كند در حالى كه عارف به حق او باشد، بهشت از آن اوست .

پس هر گاه به كنار قبر او آمدى، در نزد سرش رو به قبله بايست و 34 مرتبه «الله ‏اكبر» و 33 مرتبه «سبحان الله‏» و 33 مرتبه ‏«الحمدلله‏» بگو، سپس بگو: «السلام على آدم صفوة‏الله...»

سيد حيدر كاظمى از مراجع برجسته قرن سيزدهم و نياى بزرگ ‏خاندان رفيع «آل سيدحيدر» در كاظمين بود، شيخ آقابزرگ تهرانى ‏در حق او فرموده: «عالم، فقيه، محدث جليل القدر، مرجع خاص ‏و عام، غيور در دين و خشن در دفاع از حريم پروردگار بود.»

اين بزرگوار نيز چون علامه مجلسى، نام آن كتاب مزار را براى‏ ما بيان نفرموده، جز اين كه بر معتبر بودن سند آن، تصريح كرده و از جهت ‏حديث‏شناسى از سند آن «حسن‏» تعبير نموده است.

از تعبير سيد حيدر كاظمى استفاده مى‎شود كه همه راويان حديث ‏در آن كتاب مزار ذكر شده، مولف كتاب و همه سلسله روات، مورد اعتماد و استناد مى‏باشند، زيرا معناى «حديث ‏حسن‏» به طورى كه ‏علماى حديث فرموده‏اند، چنين است:

«حديث ‏حسن آن است كه سندش به معصوم(عليه السلام) متصل باشد و همه ‏راويان آن امامى و ممدوح باشند با مدحى مقبول و معتنابه، و اين مدح، معارض با ذم نباشد، اگر چه بر عدالت ‏برخى از آنها تصريح نشده باشد.»

با توجه به اين كه سيد حيدر كاظمى به تصريح علامه تهرانى، حديث‏شناس جليل القدرى بود و او تصريح كرده كه سند اين ‏زيارتنامه، «حسن‏» مى‏باشد و در تعريف حديث‏ حسن «اتصال سند تا امام معصوم عليه السلام» قيد شده، معلوم مى‏شود كه در آن كتاب ‏مزار، سلسله اسناد اين زيارت ذكر شده بود، جز اين كه علامه ‏مجلسى و مرحوم سيدحيدر كاظمى آن را نقل نكرده‏اند.

بانوان برجسته‏اى چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خديجه بنت ‏خويلد، فاطمه ام البنين، زينب كبرى، حكيمه خاتون و نرجس خاتون‏ كه هيچ شك و ترديدى در مقام بلند و جايگاه رفيع آنها نيست، هيچكدام زيارت ماثور ندارند. و اين، نشانگر مقام بسيار والاى ‏اين بانوى اسلام در ميان مخدرات اهل‎بيت عصمت و طهارت مى‏باشد.

از مطالب بالا نتيجه مى‏گيريم كه براى اثبات وثاقت راويان حديث ‏از مولف كتاب تا على ‏بن ابراهيم دو راه بيشتر نداريم:

1- تصريح سيدحيدر كاظمى بر وثاقت آنها، از نقطه نظر حديث‏شناسى و تعبير «سند حسن.‏»

2- اعتماد علامه مجلسى بر آنها، از طريق نقل اين زيارتنامه در كتاب «تحفة‏الزائر» كه در مقدمه آن ملتزم شده كه در اين كتاب ‏تنها زيارت‎هائى را نقل كند كه با سند معتبر به او رسيده باشد.

و اما ديگر رجال حديث از وثاقت ‏بسيار محكمى برخوردار هستند كه اينك به طور فشرده اشاره مى‏كنيم:

اين حديث را «على بن ابراهيم‏» از پدرش «ابراهيم بن هاشم‏» از «سعد بن سعد» از حضرت على بن موسى الرضا(عليه السلام) روايت كرده، و هر سه از اصحاب برجسته امامان و مورد وثوق ‏حضرات‏ معصومين مى‏باشند و اينك توضيحي کوتاه:

1- على بن ابراهيم بن هاشم قمى

نجاشى پيشواى رجاليون در حق او مى‏نويسد: «در حديث، مورد وثوق، دقيق، مورد اعتماد و صحيح العقيده مى‏باشد.» و اين مطلبى ‏است كه همه رجاليون بر آن تاكيد مى‏كنند.

على بن ابراهيم صاحب تفسير معروف به «تفسير قمى‏» از اساتيد مرحوم كلينى بود و كلينى احاديث فراوانى از او روايت كرده است.

حرم حضرت معصومه عليهاالسلام

وى كه مورد اعتماد همه محدثان بود، اين حديث را از پدرش ‏«ابراهيم بن هاشم‏» روايت كرده است.

2- ابراهيم بن هاشم

در وثاقت او نيز هيچ ترديدى نيست. آية ‏الله خوئى(ره) بر وثاقت ‏او تاكيد كرده و سيد بن طاووس بر آن ادعاى اجماع نموده است.

پسرش على بن ابراهيم در تفسير خود از او به كثرت نقل حديث‏ نموده، در حالى كه او ملتزم است كه در اين كتاب از غير ثقه ‏حديث نقل نكند.

او همچنين در سند «كامل الزيارات‏» قرار گرفته و آن نيز گواه ديگرى بر وثاقت اوست.

وى نخستين كسى است كه حديث اهل‏بيت عليهم السلام را در قم ‏منتشر ساخت، و قميون با آن سخت‏گيرى كه در مساله نقل حديث ‏داشتند، بر او اعتماد كردند.

ابراهيم بن هاشم، با اين جلالت قدر، اين حديث را از «سعد بن ‏سعد احوص‏» نقل كرده است.

3- سعدبن سعد احوص

او نيز از اصحاب امام رضا عليه السلام است و همه علماى رجال بر وثاقت او تاكيد كرده‏اند.

وى از نيك بختانى است كه حضرت جواد عليه السلام در حقشان فرموده:

«خداوند به آنها جزاى خير دهد كه در مورد من حق وفا را اداكردند.»

روى اين بيان، حديث ‏سعد بن سعد از امام رضا عليه السلام، كه شامل‏ زيارتنامه حضرت معصومه عليهاالسلام مى‏باشد، با سند معتبر توسط راويان ‏مورد اعتماد و استناد، كه همگى امامى و ممدوح مى‏باشند، با سلسله سند متصل به علامه مجلسى و سيدحيدر كاظمى رسيده است كه‏ ما وثاقت ‏شمارى از آنها را از اعتماد علامه مجلسى و تصريح سيدحيدر كاظمى اثبات كرديم و وثاقت تعداد ديگرى از آنها را از اركان علم رجال و اساطين علم درايه نقل كرديم.

از على ‏بن موسى الرضا(عليهماالسلام) روايت ‏شده كه خطاب به سعد فرمود:

«اى سعد! براى ما در نزد شما قبرى هست.» گفتم: «فدايت‏ شوم،قبر فاطمه دختر موسى را مى‏فرماييد؟» فرمود: آرى، هر كس او رازيارت كند در حالى كه عارف به حق او باشد، بهشت از آن اوست .

و اينك پاسخ چند پرسش پيرامون متن و سند اين زيارتنامه:

1- آيا ابراهيم بن هاشم، امام رضا عليه السلام را درك كرده و از آن ‏حضرت حديث نقل كرده است؟

اگرچه برخى از علماى رجال در اين موضوع ترديد كرده‏اند ولى ‏ظاهرا ترديدى در آن نيست، زيرا شيخ طوسى او را در شمار اصحاب ‏امام ‏رضا عليه السلام ياد كرده ‏است. و شيخ عمادالدين محمد بن ابى‏القاسم ‏طبرى، از مشايخ روايتى قطب راوندى و ابن مشهدى، در كتاب گران‏سنگ «بشارة المصطفى‏» با سلسله اسنادش از ابراهيم بن هاشم‏ روايت مى‏كند كه گفت: «در ايامى كه امام رضا عليه السلام در مدينه بود،در مجلس آن حضرت حضور يافتم، پس مردى از برادرش به آن حضرت ‏شكايت كرد، حضرت خطاب به او فرمود...»

اين روايت ‏به صراحت دلالت مى‏كند بر اين كه ابراهيم بن هاشم به‏ محضر امام رضا عليه السلام شرفياب شده و از آن حضرت نقل حديث كرده است.

2- آيا ابراهيم بن هاشم با حضرت جواد عليه السلام ديدار كرده است؟

ابن حجر عسقلانى از كتاب «تاريخ رى‏» نقل كرده كه ابراهيم ‏بن ‏هاشم، زمان امام جواد عليه السلام را درك كرده ولى با آن حضرت ديدار نكرده است.

ولى روايات او از امام جواد عليه السلام موجود است، از جمله روايتى است ‏كه كلينى و شيخ طوسى از او روايت كرده‏اند كه گفت: «در محضر ابوجعفر ثانى (امام جواد) بودم كه صالح بن محمد بن سهل وارد شد، كه متولى موقوفات امام در قم بود. پس به محضر آن حضرت‏ عرضه داشت...»

روى اين بيان، ابراهيم بن هاشم به محضر امام رضا و امام جواد عليهماالسلام رسيده و از محضر مقدسشان روايت نقل كرده است.

مقام شفاعت حضرت معصومه علیهاالسلام

حرم حضرت معصومه علیهاالسلام

هر چند شفاعت کبری مخصوص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و بعد از او در اختیار امامان معصوم (علیهم السلام) می‏باشد اما در بین صالحان و اولیاء الهی و امامزادگان حضرت معصومه(علیهاالسلام) نیز دارای مقام شفاعت است و می‏تواند در حق شیعیان خویش شفاعت نماید.

امام صادق علیه السلام فرمود: «الا انّ قم کوفتنا الصّغیرةُ الا انّ للجنّة ثمانیة ابواب ثلاثٌ فیها الی قم تُقبضُ فیها امرأةٌ هی من ولدی، اسمها فاطمة بنت موسی تدْخُلُ بِشفاعتها شیعتی الْجنّة باجمعهم؛ قم، کوفه کوچک است. برای بهشت، هشت در است که سه در آن به سوی قم است. زنی در قم وفات می‏کند که از اولاد من است و نامش فاطمه دختر موسی بن جعفر است در روز قیامت با شفاعت او تمام شیعیان من وارد بهشت می‏شوند.»

در زیارتنامه آن حضرت می‏خوانیم: «یا فاطمة اشفعی لی فی الجنّة؛ ای فاطمه (معصومه) مرا در داخل شدن به بهشت شفاعت کن.»

«فانّ لک عندالله شأناً من الشّأن؛ (این که ما از تو شفاعت طلب می‏کنیم به خاطر این است که) تو در محضر الهی شأن و منزلت وصف ناپذیری داری.»

مقام طهارت حضرت معصومه علیهاالسلام

حرم حضرت معصومه علیهاالسلام

هر چند عصمت در مرحله عالی، اختصاص به معصومین دارد، ولی شواهدی در دست است که نشان می‏دهد فاطمه معصومه (علیهاالسلام) در مرحله‏ای از عصمت قرار دارد، امام رضا علیه السلام آن بانو را با لقب «معصومه» یاد کرده است و فرموده است: «من زار المعصومة بقم کمن زارنی؛ که نشان از پاکی و طهارت نسبی آن حضرت دارد.

 در زیارت آن حضرت می‏خوانیم: «السلام علیک ایّتها الطّاهرة الحمیدة الکبّرة الرّشیدة التّقیّة النّقیّة المرضیّة؛ سلام بر تو ای پاکیزه ستوده، ای نیکوکار رشیده، پاک و پاکیزه، ای بانوی شایسته و پسندیده.»

مقام علمي حضرت معصومه عليهاالسلام

حرم حضرت معصومه عليهاالسلام

محل رشد و نموّ و تربيت فاطمه معصومه عليهاالسلام خانداني بود که مخزن اسرار دانش الهي و منبع علم و معرفت شمرده مي‏شد. حضور وي در کنار پدري همچون امام موسي بن جعفر(عليهماالسلام) و برادري چون حضرت رضا عليه السلام که از علم «لدنّي» برخوردار بودند، سبب شد فاطمه معصومه(عليهاالسلام) از نظر علمي و آگاهي به مسائل ديني و معارف اسلامي اعم از احکام و اخلاق و ... در حدّ بالايي از رشد علمي برسد تا آنجا که گاهي با نبود پدر بزرگوارش به پرسش‏هاي ديني و فقهي شيعيان پاسخ مي‏داد. از جمله نقل شده است که روزي گروهي از شيعيان وارد مدينه شدند و براي حل مشکل خويش سراغ خانه موسي بن جعفر را گرفتند، کاروانيان وقتي به در خانه امام آمدند، متوجه شدند که آن حضرت به مسافرت رفته است. خستگي راه و نبود امام هفتم سخت بر کاروانيان گران آمد، ناگهان يکي از دختران آن حضرت سکوت غمبار کاروانيان را شکست و فرمود: پرسش‏هاي خود را به من بدهيد تا به تمام آنها پاسخ دهم. پاسخ‏ها را با دقت تمام نوشت و به کاروانيان باز گرداند. کاروانيان شگفت‎زده به پاسخ‏ها نگريستند و با سبک شدن بار غم و اندوه‏شان راه ديار خويش در پيش گرفتند. در مسير راه به امام هفتم برخوردند و داستان پاسخگويي دخترش فاطمه معصومه را بازگو نمودند و پاسخ‏ها را به او نشان دادند، حضرت لبخندي زد و سه بار فرمود: «فداها ابوها؛ پدرش فدايش باد.»(1)

حضرت معصومه عليهاالسلام علاوه بر پاسخگويي به سؤالات شرعي مراجعه کنندگان، احاديثي را نيز از خود به يادگار گذاشته است.

قابل ذکر است تاريخ اسلام بانوان محدّثه متعددي را در صفحات خويش جاي داده است که اين محدّثات در عصر رسالت به 45 نفر و در عصر اميرمؤمنان علي عليه السلام به سيزده نفر و همچنين راويان زن از فاطمه زهرا عليهاالسلام به هفت نفر، از امام حسن عليه السلام به چهار نفر، راويان زن از امام حسين به سه نفر، از امام سجاد عليه السلام به سه نفر، امام باقر عليه السلام چهار نفر، امام صادق عليه‎السلام 33 نفر، امام کاظم عليه السلام به پنج نفر، امام رضا عليه السلام به هشت نفر، و از امام جواد عليه السلام به پنج نفر و از امام هادي عليه السلام به سه نفر، و از امام حسن عسکري عليه‎السلام به يک نفر مي‏رسند.(2)

در بين اين محدّثه‏ها نام فاطمه معصومه سلام‏الله عليها در بين راويان پدرش امام هفتم عليه السلام و برادرش حضرت رضا عليه السلام مي‏درخشد. که به نمونه از روايات آن بانو اشاره مي‏شود.

 1- حديث منزلت

1ـ حضرت فاطمه معصومه از فاطمه دختر امام صادق عليه السلام از فاطمه دختر امام باقر عليه السلام، از فاطمه دختر امام سجاد عليه السلام، از فاطمه و سکينه دختران امام حسين عليه السلام از ام‎کلثوم دختر حضرت فاطمه از ايشان نقل مي‏کند که فرمود: «انسيتم قول رسول الله يوم غدير خمٍّ: من کنتُ مولاهُ فعلي مولاه و قوله: انت منّي بمنزلة هارون من موسي(3)؛ آيا سخن رسول در روز غدير را فراموش کرديد که فرمود: هر کس من مولاي اويم علي مولاي اوست (و آيا فراموش کرديد که) جايگاه تو (علي) نسبت به من مانند (جايگاه) هارون (در برابر) موسي است.»

 2ـ حب اهل بيت عليهم السلام

حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام با سند فوق تا مي‏رسد به زينب دختر علي و او از مادرش فاطمه زهرا عليهماالسلام نقل نموده که فرمود: «الا من مات علي حبّ آل محمدّ مات شهيداً(4)؛ همانا هر کس با محبت آل محمد(صلي الله عليه و آله) بميرد؛ شهيد مرده است.»

حرم حضرت معصومه عليهاالسلام

 3ـ دوستداران علي عليه السلام

فاطمه معصومه (عليهاالسلام) از فاطمه دختر امام صادق عليه السلام با همان سند فاطميات نقل مي‏کند تا مي‏رسد به ام کلثوم دختر اميرالمؤمنين و او از فاطمه زهرا عليهماالسلام نقل مي‏کند که پيامبر اکرم فرمود: «هنگامي که مرا به آسمان بردند داخل بهشت شدم، در آنجا قصري از درّ سفيد ميان خالي ديدم که داراي دري بود زينت شده با درّ و ياقوت و روي آن پرده‏اي آويخته بود. وقتي سر بلند کردم ديدم بر بالاي آن نوشته‏اند: «لا اله الّا الله، محمد رسولُ الله، عليّ ولي القوم؛ خدايي جز خداي يگانه نيست، محمد رسول خداست، علي وليّ و صاحب اختيار مردم است و بر پرده نوشته شده بود: «بخٍ بخٍ مَن مثل شيعة عليٍّ؛ به به چه کسي مانند شيعه علي است.»

وقتي داخل شدم قصري از عقيق سرخ در آن ديدم که وسط آن خالي بود اين خانه نيز دري داشت که پرده‏اي مزيّن به زبرجد بر آن آويخته بود. وقتي سرم را بلند کردم ديدم بر او نوشته «محمّد رسول الله، علي وصيّ المصطفي؛ محمد رسول خدا، علي وصي مصطفي است.» و بر پرده نوشته بود «بشّر شيعةَ عليٍّ بطيب المولد؛ به شيعه علي بشارت بده به حلال زادگي.» وقتي وارد شدم به قصري از زمرّد سبز رسيدم که زيباتر از آن را هرگز نديده بودم. دري از ياقوت قرمز داشت که با انواع لؤلؤ زينت شده بود. بر پرده آن نوشته بود: «شيعة عليّ هم الفائزون؛ شيعيان علي رستگارانند.

پرسيدم: دوست من جبرئيل، اين کاخ از آن کيست؟

پاسخ داد: «يا محمّد، لابن عمّک و وصيّک عليّ بن ابي طالب(عليه السلام) يحشر النّاس کلّهم يوم القيامة حفاةٌ عراة الّا شيعة عليّ ... ؛ اي محمد! اين خانه پسرعمو و جانشين تو علي بن ابي طالب است، در روز قيامت همه مردم پا برهنه و عريان محشور مي‏شوند، جز شيعيان علي، و همه مردم با نام مادرشان صدا مي‏شوند جز شيعيان علي که با نام پدرانشان خوانده مي‏شوند.

درباره راز اين مسئله پرسيدم، پاسخ داد: «لانّهم احبّوا عليّاً فطاب مولدهم؛ چون علي را دوست داشتند ولادتشان پاک (و حلال) گرديد.»

 4ـ پاکيزگي امام حسين عليه السلام

فاطمه معصومه عليهاالسلام با سندش تا مي‏رسد به صفيّه عمّه پيامبر اکرم نقل نموده که وقتي امام حسين متولد شد من پرستارش بودم. پيامبر اکرم فرمود: عمه جان فرزندم را نزد من آور. «فقلت: يا رسول الله انالم ننظفه لله فقال: يا عمه انت تنظفه ان الله تبارک و تعالي قد نظفه مطهّرة؛ عرض کردم، اي رسول خدا! من او را پاکيزه نکرده‏ام (و نشسته‏ام) فرمود: عمه! تو مي‏خواهي او را پاک کني؟ خداوند او را پاکيزه و مطهر کرده است.»(5)

 5- ارزش قم

 آن بانوي مکرمه هنگامي که در ساوه بيمار گشت به اطرافيان خويش فرمود: مرا به قم ببريد زيرا از پدرم شنيدم که فرمود: شهر قم مرکز شيعيان ما مي‏باشد.» (6)

 

پي‎نوشت‎ها:

1- اعلام النساء، ص 692، بارگاه معصومه تجليگاه فاطمه زهرا، سيدجعفر مير عظيمي، ص 35 ـ 43 .

2- الغدير، علامه اميني، ج 1، ص 197/ بحارالانوار، ج 36، ص 353/ عوالم، ج 1، ص 353، حديث 2.

3- عوالم، ج21، ص 354، حديث 3/ آثار الجنة، ج 1، ص 8 ـ 9.

4- بحارالانوار، ج 68، ص 77، عوالم، ج 21، ص 325، ينابيع المودّه، ص 257، المسلسلات، شيخ ابوجعفر بن احمد قمي، ص 108.

5- بحارالانوار، ج 43، ص 243.

6- درياي سخن، سقازاده تبريزي به نقل بارگاه فاطمه معصومه، همان، ص 45 ـ 46.